دانلود و خرید کتاب جک ریچر (کتاب نهم؛ یک شلیک) لی چایلد ترجمه محمد عباس آبادی
تصویر جلد کتاب جک ریچر (کتاب نهم؛ یک شلیک)

کتاب جک ریچر (کتاب نهم؛ یک شلیک)

نویسنده:لی چایلد
دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب جک ریچر (کتاب نهم؛ یک شلیک)

کتاب یک شلیک نوشته‌ٔ لی چایلد و ترجمهٔ محمد عباس آبادی است و کتابسرای تندیس آن را منتشر کرده است. این کتاب نهمین جلد از مجموعهٔ جک ریچر به قلم لی چایلد است.

درباره مجموعه کتاب‌های جک ریچر

لی چایلد تا به حال ۲۶ عنوان کتاب از سری داستان‌های جک ریچر نوشته است. قتلگاه، تا پای مرگ، قلاب، آخرین مهمان، اکو در آتش، سوءقصد، وسوسه انتقام، دشمن، یک شلیک، راه سخت، بدشانسی و دردسر، غریبه‌ای در شهر، دوازده نشانه، ۶۱ ساعت، لانه زنبور، رابطه و تحت تعقیب عناوین برخی از این کتاب‌ها هستند که در قالب مجموعه چاپ شده‌اند.

جک ریچر تکاوری تنها، خطرناک و خستگی‌ناپذیر است که قبلا در ارتش خدمت می‌کرد. رمان‌های این مجموعه به ماجراجویی‌های هیجان‌انگیز این شخصیت در آمریکا و کشورهای دیگر می‌پردازد. 

درباره کتاب یک شلیک

یک تیرانداز با شش گلوله، پنج نفر را به قتل می‌رساند. اما یکی از این شلیک‌ها که به هدف برخورد نکرده، گلوله‌ای را بر جای می‌گذارد. کتاب یک شلیک، جک ریچر را در مقابل شخصیت شروری قرار می‌دهد که به شکلی انکارنشدنی، یادآور شخصیت‌های شرورِ جهان «جیمز باند» است.

فیلم «جک ریچر» در سال ۲۰۱۲، داستان یک شلیک را برای اقتباس انتخاب کرد. کارگردان فیلم، «کریستوفر مک کواری» و همچنین «تام کروز» که نقش جک ریچر را ایفا کرد، تا حد زیاد به داستان رمان وفادار ماندند.

خواندن کتاب یک شلیک را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران داستان‌های ماجراجویانه و اکشن پیشنهاد می‌کنیم.

درباره لی چایلد

جیم گرانت، با نام مستعار لی چایلد، نویسنده‌ای بریتانیایی است که در سال ۱۹۵۴ در کاونتری به دنیا آمد و پس از سال‌ها زندگی در بیرمنگام، به تحصیل در رشته‌ٔ حقوق در شفیلد پرداخت و پس از آن، هجده سال در تلویزیون منچستر کار کرد تا این‌که در ۴۰ سالگی، به علت تعدیل نیرو از کار اخراج شد. او از این فرصت به دست آمده استفاده کرد و از آن‌جا که همیشه به خواندن آثار ادبی علاقه‌مند بود، مقداری مداد و کاغذ خرید و پس از چندی، اولین رمان از مجموعه داستان‌های جک ریچر را با نام قتلگاه منتشر کرد. قتلگاه، علاوه بر دریافت جایزه‌ٔ آنتونی برای بهترین رمان اول، با استقبال کم‌نظیر مخاطبان ادبیات جنایی مواجه شد و بدین ترتیب، قسمت‌های بعدی این مجموعه نیز یکی پس از دیگری به بازار نشر آمد و هر کدام، موفقیتی بیش از پیش برای لی چایلد به ارمغان آوردند.

در سال ۲۰۱۲ فیلمی با بازی تام کروز بر اساس کتاب نهم این مجموعه ساخته شد. او پس از توفیق رمان اولش در ایالات متحده، در سال ۱۹۹۸ به این کشور مهاجرت کرد و در سال ۲۰۰۹ به عنوان رئیس انجمن جنایی‌نویسان آمریکا انتخاب شد. لی چایلد، اکنون با نوشتن چندین رمان جنایی و دریافت چندین جایزه‌ٔ ادبی در این حوزه، جزء مجبوب‌ترین نویسندگان ژانر جنایی در میان منتقدین و مخاطبان به حساب می‌آید.

بخشی از کتاب یک شلیک

«جمعه. ساعت پنج عصر. شاید سخت‌ترین زمان برای حرکت در میان شهر بدون جلب‌توجه بود. شاید هم راحت‌ترین زمان بود. چون در ساعت پنج عصر جمعه هیچ‌کس به هیچ‌چیز توجه نمی‌کند؛ جز به جادهٔ پیش رویش.

مردی که تفنگ دوربین‌دار به دست داشت با ماشین به سمت شمال رفت. نه تند می‌رفت، نه آهسته. بدون اینکه توجه کسی را به خودش جلب کند یا توی چشم باشد. سوار یک مینی‌ون رنگ روشن بود که روزهای خوبش را پشت سر گذاشته بود. تنها پشت فرمان نشسته بود. یک پالتو بارانی رنگ روشن به تن داشت و از آن کلاه‌های عرقچین رنگ روشنی به سر گذاشته بود که پیرمردها هنگامی‌که هوا آفتابی است یا باران می‌بارد توی زمین گلف به سر می‌گذراند. یک نوار قرمزِ دورنگ دور کلاه قرار داشت. مرد آن را پایین کشیده بود. دکمه‌های پالتویش را هم تا بالا بسته بود. با اینکه ون شیشهٔ دودی داشت و هوا سرد نبود عینک آفتابی زده بود.

ترافیکِ خیابان اول در نقطه‌ای که سربالایی می‌شد بیش‌ازحد آهسته شد. سپس در نقطه‌ای که دو خط عبور خیابان به یک خط تبدیل می‌شدند چون آسفالت را برای ساخت‌وساز کنده بودند ترافیک به‌کلی متوقف شد. همه‌جای شهر ساخت‌وساز در جریان بود. یک سال بود که رانندگی برای مردم به کابوسی تبدیل شده بود. جاده‌ها پر از چاله و چوله و کامیون‌های شن‌ریزی و بتون‌ریزی و آسفالت‌پخش‌کن بود. مردی دستش را از روی فرمان برداشت. آستینش را عقب زد. به ساعتش نگاه کرد.

یازده دقیقه.

صبر داشته باش.

پایش را از روی ترمز برداشت و آهسته پیش رفت. سپس در جایی که جاده در نقطهٔ آغاز منطقهٔ خرید مرکز شهر باریک می‌شد و پیاده‌روها عریض می‌شدند، توقف کرد. مغازه‌هایی در دو طرف قرار داشتند که هرکدامشان به خاطر سربالایی کمی از دیگری بالاتر قرار گرفته بودند. پیاده‌روهای عریض فضای زیادی برای قدم زدن به خریدکنندگان داده بودند. میله‌پرچم‌ها و تیربرق‌هایی چدنی مانند نگهبان‌هایی به ردیف و پشت سر هم در بین مردم و ماشین‌ها قرار گرفته بودند. مردم فضای بیشتری نسبت به ماشین‌ها در اختیار داشتند. ترافیک خیلی سنگین بود. او دوباره به ساعتش نگاه کرد.

هشت دقیقه.

صبر داشته باش.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳۶۷٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۵۰۴ صفحه

حجم

۳۶۷٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۵۰۴ صفحه

قیمت:
۱۰۰,۱۰۰
تومان