دانلود و خرید کتاب خواهران فراموش شده شنون هیل ترجمه نسرین وکیلی
تصویر جلد کتاب خواهران فراموش شده

کتاب خواهران فراموش شده

معرفی کتاب خواهران فراموش شده

کتاب خواهران فراموش شده نوشتهٔ شنون هیل و ترجمهٔ نسرین وکیلی و پارسا مهین پور است. نشر افق این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این رمان برای نوجوانان نوشته شده و سومین جلد از مجموعهٔ «آکادمی شاهزاده‌خانم‌ها» است.

درباره کتاب خواهران فراموش شده

کتاب خواهران فراموش شده که برای نوجوانان نوشته شده، حاوی رمانی است که ۲۷ فصل دارد. آیا دختری کوه‌نشین می‌تواند شاهزاده‌خانم شود؟ وقتی به «میری» خبر می‌رسد که شاهزاده قصد دارد همسرش را از میان دختران روستای آن‌ها انتخاب کند، ناگهان زندگی سادهٔ او به هم می‌ریزد. میری از یک سو درگیر رقابتی شدید با دخترها می‌شود و از سوی دیگر باید با معلمی سختگیر کنار بیاید، اما اکنون که آکادمی تصرف شده، میری باید به‌دنبال راهی برای نجات هم‌کلاسی‌ها و روستای عزیزش باشد. شنون هیل بیش از ۲۰ رمان برای نوجوانان نوشته که بیشترشان در فهرست پرفروش‌های نیویورک تایمز قرار گرفته است. رمان «دختران کوهستان» جلد اول از مجموعهٔ «آکادمی شاهزاده‌خانم‌ها» است که برندهٔ مدال افتخار نیوبری شده است. نام جلد دوم «قصر سنگی» است و اکنون جلد سوم در برابر شماست. در این جلد هنوز داستان میری روایت می‌شود. می‌بینیم که او به‌عنوان مربی آکادمی شاهزاده‌خانم‌ها نزد عموزاده‌های پادشاه فرستاده می‌شود و قرار است راه‌وروش زندگی سلطنتی را به آن‌ها بیاموزد، اما هیچ‌چیز آن‌طور که او برنامه‌ریزی کرده پیش نمی‌رود. میری درگیر جنگی می‌شود که زندگی‌اش را دگرگون می‌کند.

خواندن کتاب خواهران فراموش شده را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به همهٔ نوجوانان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب خواهران فراموش شده

«گوش‌هایت را بگیر، بچه

و چشم‌هایت را ببند

به قلبت گوش کن

تا بدانی واقعیت چیست

نیمه‌های شب همه خواب بودند، به‌جز میری که هنوز مشغول حرف زدن به زبان معدن بود و دست‌های سردش شاهین سنگی را محکم گرفته بودند. حین فرستادن پیام، یاد روز دیگری افتاد که حبس شده بود و با همهٔ وجود دلش می‌خواست که پیدر صدای او را بشنود. آن‌قدر آن صحنه در ذهنش شفاف بود که فکر می‌کرد در این اتاق میری کوچک‌تری کنار خودش دراز کشیده و دورتادورش را راهزن‌ها گرفته‌اند و هر دو میری، یکی جوان‌تر و یکی بزرگ‌تر، به زبان معدن کمک می‌خواستند.

بعد درخواست کرد: "لطفاً بیایید و ما رو نجات بدید."

و بعد گفت: "خواهش می‌کنم فرار کنید."

همان زمان جواب رسید؛ پیدر بود و می‌گفت که پیغامش را گرفته است.

اما هنوز هیچ خبری نبود. شاید شاهین کوچک‌تر از آن بود که بتواند پیام را بگیرد و به او برساند، ولی احتمال قوی‌تر این بود که اصلاً صدای او را نشنیده است.

"او صدای من رو نمی‌شنوه." صدای فکر او بلندتر از صدای زمزمه‌ای بود که در گوش مرمر می‌خواند.

بنابراین با زحمت این فکر را از ذهنش بیرون کرد و به تلاش ادامه داد. در حالی که کف اتاق مچاله شده بود و شاهین را با دو دستش گرفته بود، به خواب رفت.

میری انتظار داشت که چندین روز، فراموش‌شده، در کنج سلول زندان بماند. اما بعدازظهر روز بعد بود در سلول باز شد. یک نگهبان برای آن‌ها آب آورد تا دست و صورتشان را بشویند و بعد خیلی مؤدبانه، مثل مهمان‌های تشریفاتی، از آن‌ها درخواست کرد که همراهش بروند. البته مهمان‌های تشریفاتی گرسنه. شکم یکی از دخترها قاروقور می‌کرد. نور خورشید صبحگاهی در راه‌پله به طبقهٔ همکف، چنان چشم میری را می‌زد که سرش گیج رفت.

بریتا گفت: "اینجا کاخ ملکه گرترود بوده و شما وارثای اون هستین. یادتون باشه که تو خونهٔ خودمونیم."

آسترید شانه‌هایش را صاف کرد.

بریتا بازوی میری را گرفت و آسترید و فلیسا و سوس هم دست‌هاشان را به هم دادند و به همین شکل وارد یک اتاق خیلی بزرگ شدند.

اینجا ابتدا سرسرای کاخ بوده و بعدها اتاق سخنرانی استادان شده بود.

و آن موقع قلب فرماندهی لشکر استورا بود.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۹۸٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۲۰ صفحه

حجم

۱۹۸٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۲۰ صفحه

قیمت:
۸۲,۵۰۰
۲۴,۷۵۰
۷۰%
تومان