دانلود و خرید کتاب درساژ اندوه مهدیه مطهر
تصویر جلد کتاب درساژ اندوه

کتاب درساژ اندوه

نویسنده:مهدیه مطهر
ویراستار:احمد پورامینی
انتشارات:نشر افق
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب درساژ اندوه

کتاب درساژ اندوه نوشتۀ مهدیه مطهر و ویراستۀ احمد پورامینی است که در سال ۱۳۹۸ توسط نشر افق به چاپ رسید. دغدغۀ اصلی کتاب درساژ اندوه توجه به بازماندگان جنگ، مصائب زندگی آن‌ها و همین طور تنهاییِ میان‌سالانی است که با خاطراتشان از جنگ روزگار می‌گذرانند. 

درباره کتاب درساژ اندوه

در داستان درساژ اندوه خواننده با اتفاقات زندگی زنی جوان همراه می‌شود که پدری جانباز و پسری جوان دارد. پدر نیازمند مراقبت است و پسر هم چندان علاقه‌ای به هم‌صحبتی و ارتباط با مادر نشان نمی‌دهد و اوست که یکه و تنها در برابر مسائل قرار می‌گیرد.

جنگ ۸ سالۀ ایران و عراق تأثیر قابل توجهی بر آثار ادبی و داستان نویسان ایرانی داشته است. نویسندگان ایرانی به شکل‌های مختلف به موضوع جنگ و اثرات آن پرداخته‌اند. در کتاب درساژ اندوه هم مهدیه مطهر زندگی و احوالات بازماندگان جنگ را به شکل خلاقانه‌ای نشان می‌دهد.

درساژ اندوه با زاویهٔ اول شخص روایت می‌شود. کتاب بخش‌های زیادی دارد که کوتاه هستند و ذیل عناوین جذاب از هم جدا شده‌اند ولی به‌طور‌کلی به هم مرتبط هستند. بیان جزئیات یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های این رمان است. مهدیه مطهر توانسته است با استفاده از زبانی ساده، روان اما زیبا و توصیف‌های غنی به زیبایی اثرش بیفزاید. او کتاب را با مطلبی از فردوسی‌نامه شروع می‌‌کند. همین نشان می‌دهد که او قرار است در بیان اتفاقات و شخصیت‌پردازی‌هایش از فردوسی و شاهنامه بهره ببرد. این روش خلاقانه به عمق اثرش افزوده است. 

فهرست مطالب کتاب به شرح زیر است:

لَنگِش متناوب اسب‌ها

پیرمرد چشم ماست!

زمانی برای هوش‌بَری اسب‌ها

به یک کارگر ساده نیازمندیم.

عاقبت منزل ما وادی خاموشان است.

سفت بغلش نکن

شاهو

دستکش سیاه

من از بلندترین ارتفاع پریده‌ام

چه‌کسی اسب‌ها را از هوش می‌برد؟

‌کسی از موش‌های خاکی خبر ندارد

انقراض

مکانی برای رویش قارچ‌ها

حال همه‌ٔ ما خوب است اما تو باور نکن!

دم‌اسبی

تو یگانه بید جنون‌نیافته‌ٔ قریه‌ای

ریشه‌ها

جعبه‌های خالی

پادوک

نفس عمیق

وقتی از دو حرف می‌زنیم...

چوب تکیه

مانژ و اندوه

هزارتو

ردّ سرخ تنهاییِ خرگوش

پرندگان بر شاخسار بریده می‌خوانند.

بین خطوط حامل

به ریشه‌های یکدیگر راه خواهیم یافت.

تاتوره

چه جای اندوه که ما کاروانیان

بر گذرگاه مرگ خفتگانیم.

کلاه شاپو

یار دبستانی یا آن جا که کاهوها بنفش شدند.

تو روزنامه نمی‌خوانی، نهنگ‌ها خودکشی کردند.

سقوط دیوار افتخار

پیشه‌ٔ خانوادگی

هانسل و گرتل

زمانی برای شکستن سروها

گاوخونی

پله‌ٔ آخر

برج خاموشان

خورشید از غرب می‌دمد.

یادگار زریران

خواندن کتاب درساژ اندوه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

کتاب درساژ اندوه به علاقه‌مندان به ادبیات داستانی، ادبیات دفاع مقدس و داستان‌های واقع‌گرایانه پیشنهاد می‌شود.

درباره مهدیه مطهر

مهدیه مطهر متولد ۱۳۶۲، دانش‌آموختۀ ادبیات فارسی، رمان‌نویس، شاعر و مترجم است. «زیر سایۀ اکالیپتوس‌ها» اولین رمان این نویسندۀ جوان است که در سومین دورۀ جایزهٔ هفت اقلیم تقدیر شد. «سمفونی ناکوک رنگ‌ها» و «حرفه: خرابکار» از دیگر آثار او به‌شمار می‌رود. مهدیه مطهر نوشتن داستان‌های پلیسی، اجتماعی و مربوط به جنگ را در تجربهٔ کاری‌اش دارد و در تمام این گونه‌ها خوب عمل کرده است. درساژ اندوه چهارمین اثر این نویسنده است که با استقبال زیادی روبه‌‌رو شد. 

بخشی از کتاب درساژ اندوه

«پردۀ توری قدیمی با گل‌های نباتی رویش را از قاب چوبیِ پنجره کنار می‌زنم. دست‌هایم را می‌مالم به هم. هنوز پاییز نیامده، پوستم مثل ارّه شده. قطره‌های باران روی شیشه می‌نشیند، منقطع و بریده‌بریده. پنجره را باز می‌کنم و قطره‌های خیس باران را می‌گیرم توی دستم. آرزویی ندارم که بخواهم چشم ببندم و برآورده شدنش را از خدا بخواهم. همۀ آرزویم پندار است که درِ آپارتمان را می‌بندد و صدای پایین رفتنش را از پله‌های سنگی می‌شنوم و آرام توی دیدم ظاهر می‌شود. هر روز دارد بیشتر شبیه محمد می‌شود، حتی از پشت سر، حتی طرز راه رفتنش. روی موزائیک‌های از چندجاشکستۀ حیاط گام برمی‌دارد. پایش را می‌کشد، پای چپش را. لَنگ می‌زند، مثل لَنگِشی کُند و بطئی که می‌افتد توی پای اسب‌هایم وقتی به یک‌جور انگل داخلیِ اسب‌ها مبتلا می‌شوند، یک‌جور مرض که از تو مثل خوره می‌خورد و نابودشان می‌کند. پشتم می‌لرزد. چه افتاده به جان پسرم که دارد این‌طور ازم دورش می‌کند؟ نابودگری آرام و ذره‌ذره، مثل لَنگیِ گاه‌به‌گاه و متناوب پای اسب‌ها، مثل همین قطره‌های بریدۀ باران روی شیشه‌ها، مثل باد زوزه‌کشانی که از لای زهوار پنجره‌های قدیمی این خانه و از زیر درها تو می‌زند و بالأخره راهش را به داخل خانه باز خواهد کرد، چیزی مثل یک مخدر کوفتی.»

«کتامین فراموشی می‌آورد. آه، فراموشی، این اکسیر جادویی کشندهٔ دردها، این مرهم برتر از زمان. کاش من هم بهره‌ای ازش برده بودم اما در کمال نگونبختی، حافظه‌ام مثل ساعت کار می‌کند و مثل ذهن ریاضیدان‌ها و محاسبات منجمان مو لای درزش نمی‌رود و هیچ‌چیز را از قلم نمی‌اندازد،»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۸۸٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

حجم

۸۸٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

قیمت:
۱۰,۰۰۰
۳,۰۰۰
۷۰%
تومان