دانلود و خرید کتاب پرونده روباه ویولن زن جان آر اریکسون ترجمه فرزاد فربد

معرفی کتاب پرونده روباه ویولن زن

کتاب پرونده روباه ویولن زن نوشتهٔ جان آر اریکسون و ترجمهٔ فرزاد فربد است و کتاب چ آن را منتشر کرده است. این کتاب دوازدهمین داستان از مجموعه داستان‌های «هنک گاوچران» است.

درباره کتاب پرونده روباه ویولن زن

کتاب پرونده روباه ویولن زن داستان سرقتی است که در مرغدانی مزرعه‌ای که هنک فرمانده‌ آن است صورت می‌گیرد. هنک پس از جست‌وجو برای یافتن سارق، متوجه می‌شود که روباهی ویولون زن در مزرعه وجود دارد که با فریب مرغ‌ها، آن‌ها را می‌دزدد، اما به مرور زمان مشخص می‌شود که هنک با روباه ویولون زن در این سرقت هم‌دست بوده است.

درواقع، روباه ویولون زن با مرغ‌ها دوست است و در آنجا با هم می‌زنند و می‌رقصند و درنهایت، به عنوان پاداش کارش، از مرغ‌ها تخم مرغ می‌گیرد! هنک به جای آنکه فرانکی روباهه را دستگیر کند، با او همراه می‌شود تا با کمکش دل بیولای عزیزش را به دست بیاورد.

خواندن کتاب پرونده روباه ویولن زن را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به همهٔ کودکان و نوجوانان پیشنهاد می‌کنیم.

درباره جان آر اریکسون

جان آر. اریکسون در میدلند تگزاس به دنیا آمد. در سه‌سالگی به همراه خانواده‌اش به پری‌تاون تگزاس رفت و هنوز هم با همسر، سه فرزند و سگ‌شان، سوفی، در آن‌جا زندگی می‌کنند. او که کارش را به عنوان گاوچران و سپس مدیرِ مزرعه آغاز کرد استعدادی ذاتی در داستان‌سرایی دارد. اریکسون از دید هنک سگ گاوچران، که به قول خودش فرمانده حفاظتِ مزرعه - و در اصل سگی بوگندو و عقل‌کُل - است، نگاهی به زندگی روزمره در یکی از مزرعه‌های منطقهٔ غرب تگزاس، پَن‌هندل، می‌اندازد. مجموعه‌داستان‌های هنک که تاکنون بیش از هفتاد جلد آن منتشر شده، در تمام کتاب‌خانه‌های مدارس جزء کتاب‌های پُرطرفدار بوده و میلیون‌ها نسخه از آن به فروش رفته. این کتاب همچنین منتخب «باشگاه کتاب ماه» و نیز در ۱۹۹۳ برندهٔ جایزهٔ بهترین سری کتاب و نوار کودک شده. مجلهٔ پابلیشر زویکلی هنک را «پدیده‌ای برای همهٔ مردم» می‌داند و هفته‌نامهٔ یواِس اِی تودی آن را بهترین سرگرمی خانواده‌ها در سال‌های اخیر نامیده.

اریکسون در ۱۹۶۶ از دانشگاه تگزاس فارغ‌التحصیل شد و مدت دو سال در مدرسهٔ الاهیاتِ هاروارد به تحصیل پرداخت. هنک و دستیارش، دراور، در واقع دو سگی بودند که اریکسون در دوران مزرعه‌داری با آن‌ها کار می‌کرده. داستان‌های هنک که ترکیبی از واقعیت، تجربیات زندگی، شوخی و ماجراجویی است باعث شده تا هنک در میان بچه‌ها و بزرگسالان هزاران طرفدار پروپاقرص داشته باشد. اولین جلد این سری - ماجراهای دست‌اول هنک سگِ گاوچران در ۱۹۸۳ منتشر و در مدت شش هفته نایاب شد. کمی بعد این داستان کلمه‌به‌کلمه روی نوارکاست ضبط شد که تاکنون این روش ادامه دارد، و هنک را به موفق‌ترین سریِ داستان‌های شنیداری در تاریخ نشر تبدیل کرده. طبق آمارِ کتاب‌خانه‌های تگزاس مجموعه‌داستان‌های هنک سگ گاوچران پُرطرفدارترین مجموعه در کتاب‌خانه‌هاست، تا حدی که حتی کودکانی که با مطالعه بیگانه‌اند با خواندن اولین کتاب تبدیل به طرفداران پروپاقرص هنک می‌شوند.

بخشی از کتاب پرونده روباه ویولن زن

«مخلص شما هنک سگِ گاوچران. شاید تعجب کنید که من ساعت هشت صبحِ روزی که می‌خواهم راجع‌به آن صحبت کنم توی رختخواب چه‌کار می‌کردم.

انگار در ماه سپتامبر بود. روزها گرم و ساکن و شب‌ها با نشانه‌هایی از سرمای پاییز. آن وقتِ سال منطقهٔ ما حالتی دلتنگ‌کننده دارد.

بله، اولین‌بار در ماه سپتامبر بود که شبی صدای مرموز یک ویولن‌زن به گوشم خورد.

نمی‌دانستم کمی بعد مرغدانی ما مورد حملهٔ یک حیوان ناقلا، یاغی، آب‌زیرکاه و فریبکار قرار می‌گیرد و حتی خود من یکی از مظنونین پرونده خواهم شد، یا این‌که دوباره با تنها عشق زندگی‌ام دوشیزهٔ بی‌همتا، بیولا سگ کالی، روبه‌رو خواهم شد.

تا یک دقیقهٔ بعد این ماجرا را برایتان تعریف می‌کنم. چیزی دربارهٔ تا دیروقت خوابیدن گفته بودم؟

معمولاً من با کمال غرور اولین کسی هستم که در مزرعه بیدار می‌شوم، خودتان که می‌دانید. یک دلیلش این است که دوست دارم جلوتر از همه باشم. دلیل دیگر آن‌که شک دارم خورشید بدون آن‌که من بیدار باشم تا به کارش نظارت کنم طلوع کند.

می‌خواهید بدانید چرا به خورشید اعتماد ندارم؟ دلیل ساده‌ای دارد.

خورشید گرد است، درست؟ یک کُره است. اگر تابه‌حال طلوع خورشید را دیده باشید، حتماً متوجه شده‌اید که خورشید از ته آسمان به سقف آن می‌رود. به عبارت دیگر این کره‌ای که ما اسمش را خورشید گذاشته‌ایم به سمت بالا می‌غلتد.

برای هیچ کره‌ای طبیعی نیست، هیچ کره‌ای، که به‌سمت بالا بغلتد. درحقیقت غیرممکن است. کره‌ها از بلندی بالا نمی‌روند، مگر آن‌که یک نیروی قدرتمند خارجی آن‌ها را مجبور به این کار کند.

خُب، نمی‌خواهم مستقیماً بگویم که از قضا آن نیروی قدرتمند خارجی که با پارس کردن هر روز خورشید را وادار به بالا آمدن می‌کند و نمی‌گذارد دنیا در سیاهی و تاریکی فروبرود خود من هستم.

از طرفی نمی‌توانم در این منطقه کس دیگری را نام ببرم که چنین قابلیتی داشته باشد و اگر دلایل محکمِ منطقی مرا تنها بالابرندهٔ خورشید و آورندهٔ نور و روز می‌داند...

راستش دوست ندارم این حرف‌ها را توی بوق و کرنا کنم، اما اگر شما می‌خواهید بگویید من همان کسی هستم که هر روز باعث طلوع خورشید می‌شوم، از نظر من اشکالی ندارد.

کجا بودم؟ آها، بله. بعد از گفتن آن‌که من هرگز تا دیروقت نمی‌خوابم، می‌خواهم شما را شوکه کنم و بگویم در آن صبحِ خاص ماه سپتامبر...

هوا خیلی گرم بود و بعضی وقت‌ها در صبح‌های گرم و رخوت‌انگیز تنبلی و کرختی حتی مرا هم وسوسه می‌کند. وقتی بدن گرم می‌شود، به کارهایی گرایش پیدا می‌کند که حالتی گرم‌ونرم دارند، مثل یک گونیِ گرم‌ونرم.

من هم که همیشه نمی‌توانم بدنم را کنترل کنم.

اوه، تمام حرف‌هایی را که راجع‌به افراد خوش‌خواب می‌زنید می‌دانم. «تحقیقات نشان می‌دهد بیشتر سگ‌ها در رختخواب می‌میرند. تا در خیابان‌ها و بزرگراه‌ها.» هاها، بعد هم می‌گویید: «داری چه‌کار می‌کنی؟ چرا به آن گونی چسبیده‌ای؟» هاها، یا این‌که «زیر آن گونی ریشه دوانده‌ای؟» هاهاها.

خیلی خنده‌دار بود. آن روز صبح تا لنگ ظهر خوابیدم و اهمیت نمی‌دهم نظر بقیه چیست، احساس گناه هم نمی‌کنم.

بله آقاجان، ما در کار باید قاطعیت داشته باشیم.

خُب، وقتی فهمیدم چه... یعنی بدنم چه کرده، از روی گونی پریدم، چند سانت به هوا بلند شدم، کش‌وقوص مفصلی به خودم دادم، دهانم را تا حداکثر ممکن باز کردم، زبانم را پیچ‌وتاب دادم و خمیازه کشیدم، فکر نکنم قبلاً در کل دوران کاری چنین خمیازه‌ای را تجربه کرده باشم. معرکه بود. من عاشق خمیازه کشیدنم.»

عباسعلی
۱۴۰۳/۰۵/۱۹

این سگ واقعا یه جاهایی من رو از خنده روده بر کرد

حجم

۷۶۶٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۲۳ صفحه

حجم

۷۶۶٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۲۳ صفحه

قیمت:
۳۵,۰۰۰
۱۷,۵۰۰
۵۰%
تومان