کتاب یادگار جادوگر
معرفی کتاب یادگار جادوگر
کتاب یادگار جادوگر نوشتهٔ تامی دونباواند و ترجمهٔ سرور کتبی است و نشر پیدایش آن را منتشر کرده است. این کتابْ یکی از جلدهای مجموعهٔ ۱۳جلدی خیابان جیغ است.
درباره مجموعه خیابان جیغ
داستان این مجموعه دربارهٔ پسری به نام لوک واتسون است، پسربچهای که زندگی طبیعی داشت و با خانوادهاش در آرامش زندگی میکرد. اما بعد از اینکه به یک گرگینه تبدیل شد، همراه خانوادهاش به خیابان جیغ نقل مکان کردند؛ محلهای که پر از هیولاست. لوک با دوتا از ساکنین دیگر خیابان جیغ دوست میشود، یک خونآشام به اسم رسوس نگتیو و یک مومیایی به اسم کلیو فار. لوک فکر میکند میتواند خیابان جیغ را خانهٔ خودش بداند، اما مشکل کوچکی وجود دارد: پدر و مادرش از همسایگان جدیدشان میترسند. آیا لوک میتواند قبل از اینکه آنها از ترس بمیرند، راه خروجی به دنیای واقعی باز کند؟
درباره کتاب یادگار جادوگر
کتاب یادگار جادوگر دومین جلد از مجموعهٔ خیابان جیغ است.
لوک واتسون که پسری کاملاً معمولی بود، روز تولد دهسالگیاش به یک گرگنما تبدیل شد و بعد از ماجرایی، گروه ا.ا.م.غ.ع (انجمن اسکان موجودات غیرعادی) او را همراه خانوادهاش به خیابان جیغ فرستادند؛ جایی که محل زندگی اشباح، هیولاها، زامبیها و دیگر موجودات غیرطبیعی بود.
لوک خیلی زود با کلئو فار (یک دختر مومیاییشده) و رِسوس نگاتیو (پسر خونآشام همسایهبغلی) دوست شد و فهمید که خانم و آقای واتسون (پدر و مادرش) هرگز نمیتوانند با کابوس ترسشان از همسایهها کنار بیایند. پس تصمیم گرفت به کمک کتاب قدیمی افسانهٔ خیابان جیغ نوشتهٔ اسکیپ استون، شش یادگاری را که از پدران بنیانگذار بهجا مانده بود، پیدا کند. چون فقط با کنار هم گذاشتن قدرت این یادگارها میتواند درِ خروجی خیابان جیغ را باز کند و پدر و مادرش را به خانه ببرد.
لوک، رسوس و کلئو بعد از مبارزه با گابلینها، از دست اشباح مزاحم نجات یافتند و اولین یادگار را پیدا کردند: دندان خونآشام ارشد، کنت نگاتوف. حالا با ترس و وحشت زیادی که خانم و آقای واتسون دارند، هدف بعدی پیدا کردن یادگار دوم است...
لوک، رسوس و کلئو بهدنبال یادگار دوم، یعنی خون جادوگر هستند. ولی موانعی سر راهشان هست. اول آقای اتو اسنیر بدذات، منبع خون را قطع میکند، بعد میلیونها موش خونآشام از فاضلاب بیرون میآیند و بعد تمام شهروندان به انرژی خونآشام آلوده میشوند. حالا لوک و دوستانش مجبورند بین یادگار دوم و نجات جان همسایهها یک راه را انتخاب کنند.
خواندن کتاب یادگار جادوگر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این رمان جالب و هیجانانگیز برای گروه سنی کودک ۱۱+ سال منتشر شده است.
بخشی از کتاب یادگار جادوگر
«خون از دندانهای خونآشام میچکید. زبان درازش آویزان بود و مایع چسبناک را از روی دندانهای تیز و برّاقش میلیسید. همینکه مزهٔ خون را حس کرد، لبخندی بر لبانش نقش بست. باز هم خون میخواست.
خونآشام با ناخنهای زردش تکهٔ بزرگ دیگری از لاشه جدا کرد. صبر کرد تا غذایش به خوبی توی خون خیس بخورد. بعد تکه گوشت را گاز زد. رگها و ماهیچهها در آب دهانش شناور بودند. یکدفعه فریادی بلند شد.
ـ پدر! کمی هم برای بقیه بذار!
آلستون نگاتیو به دور تا دور میز شام نگاه کرد و خیلی آهسته بال مرغ را توی بشقابش گذاشت. شرمزده، زیر لب گفت: «ببخشید!»
رسوس نگاتیو، پسر خونآشام، از زیر شنلش که آستر آبی براقی داشت کارد و چنگالی بیرون آورد. آنها را به پدرش داد و گفت: «حتماً میدونی وقتی مهمون داریم باید از قاشق و چنگال استفاده کنی.»
آلستون داشت با کارد و چنگال کلنجار میرفت که رسوس با آرنج به پهلوی دوستش لوک واتسون زد و گفت: «تو با اینکه یه گرگنما هستی ولی موقع غذا خوردن اینطوری کثیفکاری نمیکنی!»
خونآشام بزرگ با کارد و چنگال ور میرفت که بال مرغ از ظرفش سُر خورد و سیبزمینیها پرت شدند آنطرف قالی مشکی اتاق غذاخوری. لوک از دیدن این صحنه داشت از خنده منفجر میشد.
آلستون از روی صندلی خیز برداشت و با شوخی گفت: «خونآشام بودن هم امتیازات خودش رو داره. وقتی از جویدن گردن خسته میشم، میتونم با سبزیهایی که پرواز میکنن خستگیم رو در کنم.» بعد روی قالی شیرجه رفت و با سیبزمینیهایی که به دندانهایش چسبیده بودند، دوباره سر جایش نشست.»
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
نظرات کاربران
خیلی خوب بودددددددددد•^•🌷 حتما این مجموعه رو بخونید!🕶 انقد خوب بود که نمیخواستم ولش کنم:
این کتاب واقعا عالیهه من ۱۳ جلدش رو دارم و همرو خوندم واقعا مغز نویسنده ی این کتاب مهشره به شما هم توصیه میکنم و اصلا هم ترسناک نیست البته سلیقه ها متفاوت هست