دانلود و خرید کتاب کارما ساد گورو ترجمه منصور بیگدلی
تصویر جلد کتاب کارما

کتاب کارما

نویسنده:ساد گورو
انتشارات:بهار سبز
امتیاز:
۳.۱از ۱۰ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب کارما

کتاب کارما؛ راهنمای یک یوگی برای ساختن سرنوشتتان نوشتهٔ سادگورو و ترجمهٔ منصور بیگدلی است و بهار سبز آن را منتشر کرده است. کارما، یادآور تفکربرانگیز و تحول‌برانگیز ظرفیت گستردهٔ ما برای ایجاد تغییر مثبت در زندگی خود و دیگران است؛ کتابی که هرکسی احساس گرفتار شدن و ناامیدی می‌کند باید بخواند.

درباره کتاب کارما

کتاب تحول‌برانگیز کارما از سادگورو به‌زبان ساده، خردی ژرف در اختیارمان می‌گذارد. این کتاب به‌صورت بنیادین و مفصل، موضوع کارما را برایمان می‌گشاید. چیستی آن را برایمان روشن کرده و سوءتعبیرهایی که اغلب باعث ایجاد ترس در انسان شده، از بین می‌برد. و در بخش پایانی، به‌پرسش‌هایی پاسخ می‌دهد که احتمالاً هریک از ما دستِ‌کم یک‌بار در طول زندگی خود پرسیده‌ایم.

فارغ از اینکه آنچه می‌خوانیم مطابق دیدگاه‌های فعلی‌مان باشد یا نه، مطالعهٔ دیدگاه‌های جدید به‌ما کمک می‌کند انعطاف‌پذیری ذهنی‌مان را حفظ کنیم. پس، بجاست که با ذهن باز مطالعه کنیم تا خرد نهفته در کتاب را دریابیم.

دنبال کردن حقیقتتان، درک این تجربهٔ انسانی، تجسم الوهیت، فرایند پیوستهٔ آشکارسازی، پذیرش و طراحی دوباره است. واژگان این کتاب، کلید باز کردن حقیقتتان است تا بدون چشم ببینید، حقیقتی که در سکوت نهفته است بشنوید و با خردِ درونتان ارتباط برقرار کنید. 

در کتاب کارما، سادگورو استادانه از مفهوم کارما رمزگشایی می‌کند و اینکه چگونه می‌توانیم ادراکات خود را مهار کنیم تا آینده‌مان را تغییر دهیم و با انجام دادن این کار، دنیایی پایدارتر، عادلانه‌تر و از نظر معنوی، روشن‌تر بسازیم. اگر می‌خواهید آن تغییری باشید که می‌خواهید در دنیا ببینید، کارما را بخوانید و سفر را آغاز کنید.

آنچه دربارهٔ کارما می‌دانستید فراموش کنید. سادگورو به‌ما نشان می‌دهد که کارما مجازاتی برای رفتار بد نیست، بلکه وسیله‌ای برای تحول و توانمندی است. این کتاب شما را دوباره مسئول زندگی‌تان می‌کند.

خواندن کتاب کارما را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به کسانی که می‌خواهند با مفهوم کارما بیشتر آشنا شوند پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب کارما

«در یک روز خاص، مردی دچار تشنگی معنوی شد. در آن روزها، وقتی از نظر معنوی تشنه بودید، به‌جنگل می‌رفتید. (البته امروز این کار سخت است، چون جنگل زیادی در اطراف نیست!) پس آن مرد به‌اعماق جنگل نزدیکی رفت و درختی یافت، چهارزانو زیر آن نشست و ذکر مقدس آئوم را سرود.

آئوم را فقط تا مدتی می‌توانید انجام بدهید. پس از آن، شکم به‌صورت دوره‌ای، خودش آئوم خودش را خواهد داشت که به‌صورت دوره‌ای دیده می‌شود! هربار که شکم آن مرد قار و قور می‌کرد، برای خوردن غذا به‌شهر می‌رفت. سپس برمی‌گشت و ریاضت را از سر می‌گرفت.

یک روز پس از خوردن غذا برگشت و روی سنگی نشست. می‌خواست ذکر گفتن را از سر بگیرد که متوجه روباهی شد. روباه هر دو پای عقبش را از دست داده بود اما همچنان سالم و سرحال بود. این اتفاق تأثیر متمایزی بر مرد گذاشت. در جنگلی که قانون بقای اصلح حکمفرماست، عجیب بود که حیوانی ناتوان اما سالم پیدا شود. این روباه چگونه زنده مانده بود؟

مرد با تعجب به‌آن روباه نگاه کرد. پس از مدتی به‌تمرینش برگشت. آن بعدازظهر حین مراقبه، صدای غرش شیری را شنید. بلافاصله آئومش را فراموش کرد و از درختی بالا رفت. شیری با تکه گوشت بزرگی در دهانش آمد. مرد حیرت‌زده شیر را دید که نزدیک روباهِ لنگ شد، گوشت را مقابلش انداخت و رفت. روباه شروع به‌خوردن کرد.

مرد با ناباوری نگاه کرد. همان اتفاق روز بعد هم تکرار شد. آنچه با چشمانش می‌دید باور نمی‌کرد. روباهِ لنگ توسط یک شیر تغذیه می‌شد! این یک معجزه بود! او با خود اندیشید: «این باید پیامی از سوی خداوند باشد. خداوند می‌خواهد چه‌چیزی به‌من بگوید؟» مدتی با این پرسش کشمکش داشت و آنگاه حقیقت بر او روشن شد. وقتی حتی یک روباهِ لنگ در جنگل توسط یک شیر بخشنده تغذیه می‌شود، چرا او باید در جست‌وجوی غذا به‌شهر برود! مطمئناً خداوند می‌خواست او باور کند که تأمین خواهد شد و روی آنچه واقعاً مهم بود، یعنی تمرین معنوی‌اش، تمرکز کند.

بنابراین، مرد روشش را تغییر داد. در سه روز آتی، بدون اینکه از جایش تکان بخورد همچنان تمرین آئوم را انجام داد. در روز چهارم، به‌میزان زیادی ضعیف شده بود. در روز پنجم، به‌سختی می‌توانست هشیار بماند. روز هفتم، زندگی‌اش به‌شماره افتاده بود و در چنگال مرگ بود.

یوگی‌ای از آن مسیر می‌گذشت. با شنیدن این صداها مرد را یافت و پرسید: «چه اتفاقی برایت افتاده؟ چرا در این وضعیتی؟» مرد ناله‌کنان گفت: «چون پیامی الهی برایم آمد، من اطاعت کردم و ببین در چه مخمصه‌ای گرفتار شده‌ام!» یوگی گفت: «چه پیام الهی؟!» و مرد کل داستان روباه لنگ و شیر بخشنده را برای یوگی تعریف کرد و سپس ناله کنان از او پرسید: «به‌من بگو یوگی، این یک پیام الهی بود یا نبود؟!» یوگی گفت: «البته که این یک پیام معنوی بود. اما چرا تصمیم گرفتی به‌جای یک شیر بخشنده از یک روباه لنگ تقلید کنی؟!».

و این دقیقاً کاری است که با درک خود از کارما انجام داده‌ایم! ما همیشه انتخابی داشتیم: بین عمل فراگیر و ارادهٔ ناتوان، بین پویاییِ هوشمندانه و اعتقاد رقّت‌انگیز به‌سرنوشت. چرا اغلب مورد آخر را انتخاب می‌کنیم؟!»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
چه‌چیز مانع از آن می‌شود که انسان‌ها ظرفیت عمیقاً متحول‌کنندهٔ لحظهٔ حال را درک کنند؟ پاسخ ساده است: ذهن ولگرد.
حسن منصوری
خاطره‌ای خاصی تکرار می‌شوند. زندگی‌تان از روی عادت، تکراری و چرخه‌ای می‌شود. در طول زمان، به‌دام الگوهایتان می‌افتید. مانند خیلی از افراد، احتمالاً نمی‌دانید چرا موقعیت‌های خاصی در زندگی درونی و بیرونی‌تان تکرار می‌شوند. علت این است که این الگوها ناخودآگاهند. با گذشت زمان، شما به‌عروسکِ
کاربر ۷۷۶۸۳۲۱
اساس کارما این است که زندگی را ساختهٔ خودتان ببینید، نه یک پدیدهٔ اتفاقی.
حسن منصوری
لحظه‌ای مکث کنید و از خودتان بپرسید: وقتی در این ساخته‌های ذهنی از حافظه یا تخیلم گم نشده‌ام، کجا هستم؟ فقط یک پاسخ می‌تواند وجود داشته باشد: در لحظهٔ حال.
حسن منصوری
حتی در یک کتاب، تغییر چشمگیر زمانی می‌تواند رخ بدهد که خواننده متمایل و در وضعیت درستِ پذیرش باشد.
حسن منصوری

حجم

۵۸۵٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۷۸ صفحه

حجم

۵۸۵٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۷۸ صفحه

قیمت:
۶۵,۰۰۰
۳۲,۵۰۰
۵۰%
تومان