کتاب شهر در ادبیات
معرفی کتاب شهر در ادبیات
کتاب شهر در ادبیات نوشتهٔ کوین مک نامارا و همکاران او و ترجمهٔ نگین نوریان دهکردی است. انتشارات خوب این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر یکی از کتابهای مجموعهٔ «راهنمای کمبریج» به دبیری «مهدی صابری» است.
درباره کتاب شهر در ادبیات
گفته شده است که کوین مک نامارا و دیگر نویسندگان کتاب شهر در ادبیات، با تأکید بر شهرهای آسمانی، اتوپیاهای عقلانی، کلانشهرهای مدرن، شهرهای آوانگارد، شهرهای پسامدرن، شهرهای پرسه، شهرهای شب و...، یکی از دقیقترین مجموعه نوشتههای پیوسته دربارهٔ «ادبیات و شهر» را نوشتهاند. در این کتاب تأثیرات دگرگونیهای شرایط فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی بر شهرها و تأثیر این دگرگونیها و تحولات بر بازنمایی شهرها در تاریخ ادبیات بررسی شده است؛ از همین رو فصلهای کتاب بر مبنای ترتیب تاریخی چیده شدهاند. این اثر در ۱۷ فصل نوشته شده است. «آنتونیس بالزوپولس»، «نیک بنتلی»، «استوارت کولوِر»، «لوک دو دروخ»، «کریستوف دن تانت»، «جیمز آر. گیلز» از دیگر نویسندههای این کتاب هستند؛ کتابی که به موضوع شهرها و شهرستانها در ادبیات، زندگی شهری در ادبیات و جنبههای اجتماعی موضوع پرداخته است.
خواندن کتاب شهر در ادبیات را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران مطالعه دربارهٔ موضوع شهر در ادبیات پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب شهر در ادبیات
«صحنههای آغازینِ فیلم بلید رانر، اقتباس سینمایی ریدلی اسکات در ۱۹۸۲ از رمان آیا آدممصنوعیها خواب گوسفند برقی میبینند؟ (۱۹۶۸) اثر فیلیپ کی. دیک را مظهر شهر پسامدرن دانستهاند. درخشش فناورانه و شکوه برجهای این سراسرنمای سرمایهداریِ متأخر، بهرغم ترسیم جهان آیندهای که در آن شرکتها جایگزین حکومتها شدهاند و تبلیغ با هنر آمیخته است نوعی زیبایی آرمانشهری مختص خود را به نمایش میگذارد. هرچند، مجموعه صحنههای بعدی در خیابان مشقتهای پادآرمانشهری تودههای پرازدحام و آشفته را در نوعی فضای تیرگی مدام نشان میدهد که فقط کورسوی نور مصنوعی به درون آن رسوخ میکند. فیلم اسکات تصویر سینمایی قدیمیتری از شهر، یعنی متروپولیسِ فریتس لانگ، را به یاد میآورد که دیالکتیک مشابهی از نمای هوایی آرمانشهری و سطوح پایینتر پادآرمانشهری میآفریند. در نمونهٔ لانگ، یعنی متروپولیس، پروژهٔ معمار و خالق شهر ساکنان آن را ماشینی و از آنان انسانزدایی میکند؛ آنها وظیفه دارند سبک زندگی ممتاز یک گروه نخبه را حفظ کنند. اگر بتوان فیلم لانگ را با پادآرمانشهر مارکسیستی کارگران انسانزداییشده یکسان دانست، دیدگاه اسکات ناهمگونی نامفهومتر مظاهر و پیکرههای سرمایهداری متأخر است.
رماننویسانی که در این فصل بررسی میشوند در بازنماییهای خود از شهر پسامدرن به این تصویر از منظرهٔ شهری سرگیجهآور و مصرفگرا میپردازند. از نگاه برخی از این نویسندگان، بهویژه پل استر، اورهان پاموک، خورخه لوئیس بورخس و ایتالو کالوینو، کلانشهر پسامدرن بازنمودِ معمایی هزارتو است که استعاره از تکثر سرگیجهآور زندگی شهری معاصر دارد. از نگاه دیگران، کلانشهر نمود فیزیکی فرهنگ افراط مصرفگرایانه است و ردپایی از تصویرهای قدیمیتر کلانشهر مدرنیستی را با خود دارد که در آنها نقد ضمنی فرهنگ آن دوران در کنار تأثیرات انسانیتزدای زندگی شهری عنانگسیخته آشکار است. بااینهمه، پسامدرنیسم از ابهام استقبال میکند و تصویری از محیط شهری که از آثار نویسندگانی مانند مارتین آمیس، جی. جی. بالارد، برت ایستون الیس و چاک پالانیک حاصل میشود آمیزهای است از جذب و دفع. وجود همین ابهام، شهرهای این نویسندگان را در غرابتی گیرا و مسحورکننده غرق میکند و ما را نیز مانند خود این نویسندگان مجذوب وجوه تاریکتر روان آدمی میسازد. شاخهٔ سوم نوشتار دربارهٔ کلانشهر پسامدرن بر این نکته تأکید میکند که شهر همچون چندنگارهای از تاریخها و روایتها در روان مشاهدهگرپرسهزن پسامدرن که میکوشد گره از کلاف چندگانگی متنها بگشایدتداعی میشود. این همپوشانی شهرهای چندگانه را میتوان در آثار هاروکی موراکامی، پیتر آکروید، ویل سلف و ایان سینکلر دید. سه نویسندهٔ آخر این فهرست در علاقه به جغرافیای روانشناختی در جهان داستانی خود همنوا هستند. دوریس لسینگ و آنجلا کارتر نیز این رویکرد را پذیرفتهاند و افزون بر ارائهٔ دیدگاههای اسطورهای و احساسی دربارهٔ شهر، دغدغهٔ چندوچون جنسیتزدگی جغرافیاهای شهری را نیز در کار خود گنجاندهاند.»
حجم
۲٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۴۸۰ صفحه
حجم
۲٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۴۸۰ صفحه