کتاب مقصر و داستانهای دیگر
معرفی کتاب مقصر و داستانهای دیگر
«مقصر و داستانهای دیگر» دربردارنده سیزده داستان کوتاه از کاظم هژیرآزاد(-۱۳۲۹)، نویسنده و بازیگر ایرانی است.
در بریدهای از داستان «مقصر» از این کتاب میخوانیم:
«مرد با هیکل چاق خود، روی پلههای راهروی ساختمان اجرائیات، شعبهی اخذ جرائم رانندگی ولو شده بود و بهسختی نفسنفس میزد. رنگ به صورت پفکردهاش نبود. عرق میریخت. مثل یک تکه گوشت لخم پهن شده بود. عدهای دورش جمع شده بودند. یکی بادش میزد. جوانی شانههایش را میمالید. دیگران هریک چیزی میگفتند:
- باید بردش بیمارستان. این جوری نمیشه. بیچاره حالش خیلی بده.
- آقا برو کنار هوا بیاد.
- آره باید ولش کرد تا هوا بخوره.
- ولش کن بهحال خودش. فقط بادش بزن الان حالش جا میآد.
- فایده نداره باید بردش مریضخونه...
عدهای با تلاش از لابهلای جمعیت خود را به او میرساندند، نگاهی میکردند و آهسته خود را کنار میکشیدند. چند نفر ایستاده فقط نگاه میکردند، و انگار انتظار اتفاق جدیدی را میکشیدند. بعضی هم آهسته نزدیک شده مثل اینکه کسی دنبالشان کرده باشد از آن محل دور میشدند. تنها سه جوان که لباسها و دستهای زمختشان نشان میداد که کارگر هستند مثل پروانه دوروبرش میگشتند و حاضر به هر کاری بودند.
مرد هیکل گوشتالو و سنگینی داشت. شلوار قهوهای سوخته و پیراهن رنگ و رورفتهی آستین کوتاهی بهتن کرده بود. صورت پر چینوچروک موهای جوگندمیاش پنجاهسالهاش مینمود. با صدای خفهای ناله میکرد:
- آه مردم... قلبم... سنکوب... این جنایته... منو کشتن... خدایا پیش تو عارضم، از دست همهی دنیا... به بچههام رحم کن. اونا فقط منو بالا سرشون دارن. مگه کسی دلش تو این خراب شده به اونا سوخته. به زهرای مریضم... به زهرای زمینگیر و بیچاره... آی قلبم... تقاص میخوام خدا، یکی گفت:
- آهان دیدید گفتم. داره به حرف میآد... حالت خوب شد باباجون؟ پاشو برو خونهت چیزی نیست...»
حجم
۸۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
حجم
۸۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه