کتاب بازی بلندمدت
معرفی کتاب بازی بلندمدت
کتاب بازی بلندمدت نوشتهٔ دوری کلارک و ترجمهٔ اکبر درویشی است و انتشارات میلکان آن را منتشر کرده است. این کتابْ تفکر بلندمدت در دنیایی کوتاهمدت را به شما میآموزد.
درباره کتاب بازی بلندمدت
کلید زندگی پُرمعنا چیست؟ این است که خودمان شروطی برایش تعیین کنیم. ما میتوانیم تقریباً هر چیزی را که میخواهیم به دست آوریم؛ البته نه در همان لحظه. اگر روشمند باشیم، پشتکار داشته باشیم و گامهای کوچک اما سنجیده برداریم، میتوانیم به آنجا برسیم. شاید این حرکت در ابتدا بهکندی پیش رود، اما فواید آن اقدامات که در طول زمان افزایش یافته ممکن است به نتایج خیرهکنندهای منجر شود. بازی بلندمدت که یعنی اجتناب از رضایتمندی کوتاهمدت برای تلاش در جهت هدفی مبهم اما باارزش در آینده، کار سادهای نیست. اما مطمئنترین مسیر برای دستیابی به موفقیت پایدار و معنادار در جهانی است که اغلب کارهای ساده، سریع و اساساً سطحی را در اولویت قرار میدهد.
در کتاب بازی بلندمدت مفاهیم و راهبردهای اساسی که فرایند تفکر بلندمدت را تقویت میکنند، معرفی میشود.
این کتاب برای حرفهایهایی طراحی شده که از زندگی و کارشان چیز بیشتری میخواهند و برای رسیدن به آن نقطه حاضرند مسیر دشوارتر را برگزینند.
این کتاب به سه بخش تقسیم شده است: «فضای خالی»، «تمرکز بر نقاط مهم» و «حفظ باور».
در بخش اول، «فضای خالی»، با بخشِ اغلب نادیدهگرفتهشدهٔ بازی بلندمدت آشنا میشوید. ابتدا، لزوم پاکسازی عرشه. اگر آنقدر پُرمشغله و آشفتهاید که نمیتوانید فکر کنید، رهایی از ذهنیت کوتاهمدت تقریباً امکانپذیر نخواهد بود.
در فصل اول، دربارهٔ دلیل واقعی اینهمه پُرمشغلگی بحث میشود. درست است که کارهای زیادی برای انجامدادن دارید، اما این هم حقیقتی است که یادداشتهایمان در تقویم معمولاً زندانی خودساخته برای ما میسازند. دربارهٔ ابزارهای عملیای که از آنها میتوانید برای فرار استفاده کنید یا دستکم میلههای این زندان را قدری بازتر کنید بحث میشود. در فصل دوم، راههای خاصی که به کمک آنها بتوانید راحتتر به دیگران نه بگویید بررسی میشود. بهاینترتیب، زمان بیشتری برای انجامدادن کارهای مهمتر خواهید داشت.
در بخش دوم، «تمرکز بر نقاط مهم»، به موشکافی تفکر بلندمدت پرداخته شده و بررسی میشود که چگونه میتوانیم اهداف درست را شناسایی و به شکلی راهبردی و مؤثر آنها را دنبال کنیم.
در فصل سوم، چهارچوبهایی معرفی میشوند که میتوانید از آنها برای شناسایی اهداف مناسبتان استفاده کنید و متوجه میشوید که چرا باید برای «چیزهای جالب بهینهسازی کنید». در فصل چهارم، بر مفهوم «قانون بیستدرصدی» متمرکز میشوید. این قانون، که شرکت گوگل آن را بر سر زبانها انداخت، به این معناست که شما یکپنجم وقت خود را صرف ایدهها و کارهای جدید میکنید.
در فصل ششم، دربارهٔ گذراندن هوشمندانهتر وقت صحبت میشود. آیا راهی برای یک تیر و دو نشان زدن و بهکارگیری مؤثر وقت و انرژی برای تحقق اهدافمان وجود دارد؟ چنین به نظر میرسد که بله، راهی هست. این بخش با فصل هفتم خاتمه مییابد که در آن نشان داده میشود چرا ساختن شبکهای قوی در بازی بلندمدت اهمیت دارد و چرا خیلی از افراد برای انجامدادن این کار تردید دارند.
بالاخره در بخش سوم، «حفظ باور»، به مسئلهای میرسیم که اغلب دشوارترین بخش بازی بلندمدت است: حرکتِ روبهجلو با وجود مشکلات و موانع.
در فصل هشتم، صبر راهبردی را به بحث خواهیم گذاشت. وقتی سطح خاصی از موفقیت راضیتان کرده است (یا حتی مواقعی که احساس میکنید دارید پسرفت میکنید)، صبر راهبردی کلید استقامت است. در فصل نهم، به موضوع شکست میپردازیم که معمولاً احساس بسیار بد و تحقیرآمیزی به فرد میدهد، صرفنظر از ایدئولوژی «شکست سریع» سیلیکانولی. رمز کار در فهمیدن تفاوت اساسی بین شکست و آزمونوخطاست، چراکه اگر در حال یادگیری باشید، در واقع شکست نمیخورید.
و در فصل دهم، از گام پایانی میگوییم: بهرهمندی از پاداش سختکوشیهایتان. جالب اینکه این کار همیشه هم ساده نیست. طی سالها به سختکوشی و تلاش عادت میکنید. برای همین، کوتاهآمدن و در واقع توقفکردن و لذتبردن از لحظه ممکن است کار دشواری باشد. اما امروزه بازی بلندمدت به معنای ایجاد نوعی موفقیت بلندمدت شغلی است که به شما این امکان را میدهد تا با رضایتخاطر و لذت به گذشته و زندگیای که خودتان خلق کردهاید نگاه بیندازید.
خواندن کتاب بازی بلندمدت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
ممکن است مدیر اجرایی نیمهحرفهای باشید و بخواهید بدانید گام بعدی چیست. ممکن است کارآفرینی و از اینکه ایدههایتان آنطور که میخواهید شنیده نمیشود مستأصل شده باشید. ممکن است در حال برنامهریزی برای بازنشستگیتان باشید و نخواهید وقت و انرژیتان را با حرکات اشتباه تلف کنید. شاید یک حرفهایِ جوان و برای نقشآفرینی در صحنهٔ بزرگتری آماده باشید؛ در هر صورت این کتاب، بهترین انتخاب برای شماست.
بخشی از کتاب بازی بلندمدت
«همه میدانیم که سراسیمگی و زندگی ابدی در کوتاهمدت امر مطلوبی نیست. درحقیقت، در مطالعهای که گروه پژوهش مدیریتی روی رهبران ارشد انجام داد نشان داده شد که ۹۷ درصد آنها تفکر راهبردی، یعنی توانایی تمرکز آگاهانه بر اولویتهای بلندمدت، را مهمترین عامل موفقیت سازمان متبوع خود میدانستند.
اما مانعی بر سر راه وجود دارد. در مطالعهٔ جداگانهای، تقریباً همان تعداد پاسخدهندگان، یعنی ۹۶ درصد، ادعا کردند که وقت کافی برای تفکر راهبردی بلندمدت ندارند.
واقعاً؟
تردیدی نیست که امروزه حرفهایها بسیار پُرمشغلهاند. مطالعهٔ مککینزی نشان میدهد که دانشورزان ۲۸ درصد وقت خود را به پردازش ایمیلهایشان اختصاص میدهند. پژوهش دیگری که گروه اتلاسیان انجام داد بیانگر این است که این افراد بهطور متوسط ماهانه در شصتودو جلسه شرکت میکنند؛ رقمی که بسیار تکاندهنده به نظر میرسد تا اینکه درمییابید این رقم به حدود دو یا سه جلسه در هر روز کاری تقسیم میشود. این امر غیرطبیعی نیست، بلکه روال همین است.
جنون دویدن از یک قرار به قرار بعدی، نوشتن گزارش پشت گزارش، سلفیگرفتنهای گاهوبیگاه (سلام اینترنت) و سپس جوابدادن به ایمیلها تا نصفشب این احساس را ایجاد میکند که ما هم داریم روز گراندهاگ۸ شخصی خودمان را میگذرانیم. در این گیرودار، کار واقعی ما، یعنی کاری که براساس آن ارزیابی میشویم و حقیقتاً دستاوردی در پی دارد، در بین کارهای دیگر لِه میشود.
حقیقت این است که برخی شرکتها هنوز هم بهخطا زمان حضور در دفتر (یا اگر دورکاری میکنید، «زمان کار با مانیتور») را با بهرهوری و وفاداری به شرکت در هم میآمیزند. تحقیقات نشان داده آن دسته از کارمندانی که طی هفته پنجاه ساعت یا بیشتر در محل کار حضور دارند ۶ درصد بیشتر از سایر همکارانِ کمتر علاقهمندشان حقوق دریافت میکنند. این در حالی است که پس از پنجاه ساعت، میزان بهرهوری عملاً کاهش مییابد. بنابراین، ذهنیت «همیشه آماده به خدمت» نوعی انطباق منطقی به این مشوقهای نابجاست.
اما این همهٔ داستان نیست. وقتی ۹۶ درصد رهبران بسیار موفق همگی حرفشان این است که برای انجامدادن کارهای ضروری سازمانی فرصت ندارند، پس اتفاق دیگری در حال وقوع است.
مزایای نهان جنون
میگوییم که میخواهیم در تقویم و زمان فضای خالی داشته باشیم تا برای فکرکردن فرصتی پیدا کنیم. بههرحال، پیوسته احساس میکنیم در مرز عقبافتادگی قرار داریم. همیشه نگاهمان به کار بعدی است که در تقویم نوشته شده و هرگز قادر نیستیم از آنچه مقابلمان قرار دارد لذت ببریم. اگر سرعت کار بیشازحد جنونآمیز، تقاضاها بیشازحد طاقتفرسا و فشار بیشازحد سرکش باشد، حتی بهترین شغل هم عذابآور خواهد شد.
پس چرا نمیتوانیم دست بکشیم؟
چنین به نظر میرسد که احتمالاً از «حالت اجرایِ» بیامان و کوتاهمدت خود مزایایی نهانی عایدمان شود. سیلویا بلتزا، عضو دانشکدهٔ بازرگانی کلمبیا، و همکارانش در پژوهشی نشان دادند که پُرمشغلگی، دستکم در ایالات متحدهٔ امریکا، بیانگر جایگاه اجتماعی بالای فرد است. «انتظار میرود افرادی با خصوصیاتی که برای کارفرماها و مشتریان ارزشمند است (مثل شایستگی و جاهطلبی) در بازار شغلی طرفدار زیادی داشته و کمتر در دسترس باشند. بنابراین، با گفتن این حرف به دیگران که سرمان شلوغ است و همیشه داریم کار میکنیم، بهطور ضمنی این معنا را منتقل میکنیم که خواهان زیادی داریم و همین مسئله موجب ارتقای جایگاه مفروض ما میشود.»
به عبارت دیگر، «پُرمشغلگی دیوانهوار» و حصول اطمینان از وقوف دیگران به آن میتواند خودآگاه یا ناخودآگاه برای عزتنفس ما مهم باشد. آرزو میکنیم که برای تفکر بلندمدت وقت داشته باشیم، اما وقتداشتن ممکن است این پیام را منتقل کند که از آنچه تصور میکردیم قدری کماهمیتتریم.
بیتردید خودارزشی مشوق قدرتمندی است که ما را پُرمشغله نگه میدارد. اما مشوقهای دیگری نیز هستند.»
حجم
۲۷۵٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه
حجم
۲۷۵٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه
نظرات کاربران
طاقچه جان لطفا در بی نهایت قرار بده تا با این کتاب ، واسه سال جدید برنامه ریزی کنیم.❤️ دوستان لطفا لایک کنید تا ببینند درخواست واسه این کتاب زیاده🙏
از اونجایی ک بسیار از کتاب هایی ک در زمینه برنامه ریزی بلند مدت نوشته نویسندههای خارج از کشورن و خیلی از کتب با شرایط و موقعیت کشورمون سازگاری ندارن و کاربردی نمیشه ازشون بهره برد کتاب بازی بلندمدت راهکار
تا الان فصل اول رو کامل موندم و مشتاق به باقی کتاب هستم، ابتدا به زمان بر بودن کارهای موثر تاکید میکنه و میگه باید صبور باشیم و در تله تاثیرات کوتاه مدت و جذاب و فست فودی نیوفتیم و
لطفاً در بی نهایت قرار دهید
کتاب لذتبخشی برای من بود. در ابتدا که کتاب رو شروع کردم مردد بودم که نکنه دوباره با چند نکته تکراری برنامهریزی روبهرو بشم؛ اما بعد خوندن بخش اول کتاب کاملاً جذبش شدم. بهطور خلاصه نویسنده سعی داره نکاتی رو مرور
واقعیتش کتاب رو نتونستم تا انتها بخونم، انکار نمیکنم که شاید ایراد از من بود و من نتونستم با کتاب ارتباط بگیرم ولی واقعیتش دوست ندارم توی یه کتاب آموزشی، بیشتر از استدلال هایی که نظر نویسنده رو تایید میکنن، خاطراتش
من میانه مطالعه کتاب هستم. به پیشنهاد پادکست جافکری این کتاب رو تهیه کردم. وقتی مهرسا داشت دربارهش میگفت به نظرم جالب اومد اما وقتی خودم خوندم دیدم یکم با فرهنگ ما در تعارضه. نویسنده به رویدادهای پیرامون هر فرد دیدگاه
این کتاب یه کتاب توسعه فردیه که به طور ویژه درباره هدف گذاری، مدیریت زمان و اولویت بندی هدف ها در زندگی صحبت میکنه. اما فرقش با بقیه کتابهای توسعه فردی اینه که نویسنده داره از زندگی خودش مثال میزنه
فوق العاده
یکی از بهترین کتابها برای توسعه فردی