بریدههایی از کتاب بازی بلندمدت
۳٫۴
(۷۲)
«فقط خودتان را وسط جمع آدمها بیندازید. در ابتدا شاید حتی ندانید چه کسانی با شما همفکرند، اما احتمالاً فردی را در آن جمع خواهید یافت که [واجد شرایط باشد]. اگر منتظر بمانید تا کسی را پیدا کنید، هرگز به خواستهتان نخواهید رسید.»
elahe.tirmah
اگر صبرکردن و کارکردن آسان بود، الآن همه انجامش میدادند. آنچه در مورد صبرکردن دوست دارم، این است که صبرکردن اساساً بهترین آزمون شایستگی است: آیا مایلید کاری را بدون تضمین نتیجه انجام دهید؟ ما بهواسطهٔ مشقتِ بدون قدردانی و تمجید دیگران یا حتی اطمینان از به ثمر رسیدن آن موفقیت خود را به دست میآوریم.
باید به ایمان خود تکیه کنیم و به هر نحو ممکن کار را انجام دهیم. به این میگویند صبر راهبردی.
hani
اگر تنها دور خود بچرخیم و به محرکها واکنش نشان دهیم، به اهدافمان حتی نزدیک هم نخواهیم شد.
ماهی سیاه کوچولو
برای عالیبودن در چیزی باید رضایت بدهید در چیز دیگری بد باشید.
روباه شازده کوچولو
امروزه بسیاری از ما احساس شتابزدگی، سردرگمی و عقبماندگی میکنیم. سرگرم فعالیتیم و همیشه تمرکزمان متوجه کار بعدی است. در «حالت اجرا» ی دائمی گیر کردهایم و لحظهای را به سبکوسنگین کردن امور یا طرح پرسشهایی دربارهٔ توقع خود از زندگی اختصاص نمیدهیم.
با گشتوگذار در صفحات مجازی دوستان و همکارانمان در اوقات فراغت، سیل موفقیتهایشان حرصمان را درمیآورد: رمز موفقیت آنها چیست؟ آنها چه چیزی میدانند که من از آن بیخبرم؟ چرا من به آنها نمیرسم؟ آیا «ترفندی» وجود دارد که بتواند کمکم کند؟
قطعاً اینگونه زندگیکردن به درد هیچکس نمیخورد.
چه میشود اگر مقایسه را کنار بگذاریم، تعریف شخصیمان را از موفقیت بیابیم و مطابق میل خود زندگی کنیم؟
Mina
باید تمایل داشته باشید که انتخاب کنید؛ کاری که خیلیها انجام نمیدهند. یعنی بپذیرید که «بله» گفتن به یک چیز الزاماً به معنای «نه» گفتن به چیز دیگری است
Mina
همهچیز بیشتر از آنچه ما میخواهیم طول میکشد؛ همهچیز.
Soraya
همانگونه که اندیشمند انگلیسی، سیریل نورثکوت پارکینسون، اظهار داشته، «هر کار به اندازهٔ زمانی که برای آن تخصیص داده شده طول میکشد.»[۱] این قانون اجتنابناپذیر است: اگر در تقویم خود وقت آزاد داشته باشید، بلعیده خواهد شد، مگر اینکه با هوشیاری از آن مراقبت کنید.
Mina
اگر دارید کارتان را درست انجام میدهید، هرچه باتجربهتر میشوید، افراد بیشتری سراغتان میآیند. و آنچه در ابتدا حرکتی هوشمندانه محسوب میشد، یعنی بلهگفتن به همهٔ فرصتها و دیدن اینکه ما را به کجا میکشانند، مسئولیتی بزرگ میشود. باید خودمان را تطبیق بدهیم و بهمراتب گزینشیتر عمل کنیم.
Mina
گام اول درک این مسئله است که کلید زندگی پُرمعنا این است که خودمان شروطی برایش تعیین کنیم.
Mina
همانطور که از قول توماس ادیسون گفته میشود، درواقع ۹۹۹ روش را امتحان کردهاید که با آنها نمیتوان لامپ تولید کرد. شکست نخوردهاید ــ اطلاعاتی را به دست آوردهاید که کمک میکند رویکردتان را اصلاح کنید و در آینده به موفقیت برسید.
نسرین نیکبخت
نرخ نتیجهبخشیِ پشتکار در آن روزهای تاریک خطی نیست، تصاعدی است.
نبی
بلهگفتن به همهچیز یعنی متوسطبودن در همهچیز. در مقابل، نهگفتن است که فرصت نادری برای عالیبودن به ما میدهد. بیشک، این کار به معنای ناامیدکردن برخی از افراد است:
nastaran.k
پیشفرض کلی بازی بلندمدت این است: ما قربانی وضعیت نیستیم. واقعیت کنونی ما همان واقعیت ثابت و جاودان ما نیست.
Mina
بیشتر مردم کاری را شروع میکنند و سپس از آن دست میکشند، بهویژه وقتی که آن کار زمانبر، پُرزحمت و هزینهبر باشد
shiiin45
یادگیری بهخودیخود تولیدِ درآمد نمیکند
elahe.tirmah
هنری وادزورث لانگفلو جملهٔ زیبایی دارد: ما خودمان را براساس آنچه میتوانیم انجام بدهیم میسنجیم، درصورتیکه دیگران ما را براساس آنچه انجام دادهایم ارزیابی میکنند.
فاطمه
همهچیز بیشتر از آنچه ما میخواهیم طول میکشد؛ همهچیز.
Mina
ممکن است اهداف بزرگ بهخودیخود فلجکننده به نظر برسند. چگونه نوشتن آن رمان را شروع میکنی؟ اما در راه رسیدن به اهداف بزرگ، اقدامات کوچک و منسجم دقیقاً حکم نیروی محرکی را دارند که برای دستیابی به چیزی قدرتمند، بهویژه با وجود مشکلات توانفرسا، به آنها نیاز داریم.
haniye
با تلاش و افق زمانی کافی، تقریباً هر چیزی امکانپذیر است.
elahe.tirmah
نکتهٔ اصلی بازی بلندمدت درک این موضوع است: اهداف مضحک درحالحاضر مضحکاند، نه همیشه. وقتی خودمان را مجبور میکنیم تا در اهدافمان افراط کنیم ــ موفقیت نهایی چه شکلی است؟ ــ میتوانیم نقشهٔ راه روشنی برای خودمان ترسیم کنیم. ممکن است پنج، ده یا بیست سال طول بکشد. اما بههرحال این زمان سپری خواهد شد.
اگر رسیدن به هدفی ارزش تلاشکردن دارد، ارزش آن را هم دارد که برای نسخهای از آن تلاش کنیم که واقعاً میخواهیم، نه نسخهای که برای محافظت از منیّت ما تقلیل یافته است.
haniye
«فرقی نمیکند، اگر فرد میخواهد کتابی بنویسد، کسبوکاری راه بیندازد، بهتنهایی مسافرت کند یا هر چیز دیگر، بهصراحت فقط این را خواهم گفت: اگر در تقویمتان تاریخی برای آن معین نکردهاید، آن کار انجام نخواهد شد، چون زندگی سد راهتان میشود و شما خواهید گفت ’خب، الآن نه، بعداً.‘ و به این صورت دور باطل را شروع میکنید.»
نسرین نیکبخت
حقیقت این است که هیچکدام از ما نمیتوانیم آینده را پیشبینی کنیم. اما قطعاً میتوان اهدافی را که قصد داریم بهسویشان گام برداریم یا آسیبپذیریهای احتمالیای را که میخواهیم از آنها اجتناب کنیم شناسایی کنیم.
نبی
تفکر بلندمدت در کمبودها (از هر نوع) محافظ ماست، چرا که ما را در حرکت بهسوی مهمترین اهدافمان ثابتقدم نگه میدارد.
باید چابک باشیم و خودمان را با تغییر وضعیت وفق دهیم. تفکر بلندمدت همهچیز را تقویت میکند و به ما امکان میدهد این تغییرات را اِعمال کنیم. اگر تنها دور خود بچرخیم و به محرکها واکنش نشان دهیم، به اهدافمان حتی نزدیک هم نخواهیم شد. اما اگر درعوض راهبرد بلندمدت را با آغوش باز بپذیریم و بدانیم که شاید مسیر طی زمان تغییر کند، شانس موفقیت ما به بیشترین میزان میرسد.
فهمیدم که تفکر بلندمدت بههیچوجه نمرده است.
نبی
وقتی خودتان را تماماً براساس عواملی میسنجید که از کنترل شما خارج است، مثلاً تصمیم یک فرد ناشناس برای استخدامکردن یا نکردن شما، به نتیجه نرسیدن آزاردهنده است. اما اگر همزمان مسیرهای متنوعی برای رسیدن به نتیجهٔ دلخواهتان ایجاد کنید، نهتنها از قدرت متولیانی که براساس سلیقهشان تصمیم میگیرند کم میکنید، بلکه خود را ملزم میکنید تا خلاقانهتر بیندیشید.
نسرین نیکبخت
بازی بلندمدت، که یعنی اجتناب از رضایتمندی کوتاهمدت برای تلاش در جهت هدفی مبهم اما باارزش در آینده، کار سادهای نیست. اما مطمئنترین مسیر برای دستیابی به موفقیت پایدار و معنادار در جهانی است که اغلب کارهای ساده، سریع و اساساً سطحی را در اولویت قرار میدهد.
Mina
وقتی صحبت از تفکر بلندمدت میشود، اغلب تصورمان این است که باید پاسخها را از قبل بدانیم. در غیر این صورت چگونه میتوان برنامهریزی کرد؟ اما هیچکس دانای کل نیست و اهداف طی مسیر اغلب دستخوش تغییر میشوند. بحث بر سر این نیست که در بیستسالگی هدف ثابتی را تعیین کنید و بقیهٔ عمرتان را به صورت نظاممند در پی تحقق آن باشید بدون توجه به اینکه هدفتان هنوز ایدهٔ خوبی است یا نه.
در هر نقطهای از زندگی که قرار داریم، ممکن است هنوز مورد علناً معناداری را نیافته باشیم که بخواهیم انجامش بدهیم یا در آن مهارت داشته باشیم.
Mina
وقتم را باید صرف چه چیزی کنم؟
ـ بیست درصد از فعالیتهایی که هشتاد درصد نتایج را در پی دارند کداماند؟
ـ از انجامدادن چه کارهایی میتوانم دست بکشم؟
ـ چگونه میتوانم از محدودیتها به نفع خودم استفاده کنم؟
ـ فرضیههای من دربارهٔ آینده چیست؟ این فرضیهها چه تأثیری در کارهای کنونی من دارد؟
elahe.tirmah
هنری وادزورث لانگفلو جملهٔ زیبایی دارد: ما خودمان را براساس آنچه میتوانیم انجام بدهیم میسنجیم، درصورتیکه دیگران ما را براساس آنچه انجام دادهایم ارزیابی میکنند. البته این مطلب منطقی به نظر میرسد. اما وجود شکاف بین آنچه میدانیم توانایی انجامدادنش را داریم و آنچه تا آن زمان انجام دادهایم بسیار ناامیدکننده است.
همهچیز بیشتر از آنچه ما میخواهیم طول میکشد؛ همهچیز.
Amin Ghafuri
نرخ نتیجهبخشیِ پشتکار در آن روزهای تاریک خطی نیست، تصاعدی است.
Narjes
حجم
۲۷۵٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه
حجم
۲۷۵٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه
قیمت:
۶۵,۰۰۰
تومان