دانلود و خرید کتاب چگونه پروانه شدم اروین یالوم ترجمه مینا فتحی
تصویر جلد کتاب چگونه پروانه شدم

کتاب چگونه پروانه شدم

معرفی کتاب چگونه پروانه شدم

کتاب چگونه پروانه شدم نوشتهٔ اروین یالوم و ترجمهٔ مینا فتحی است. انتشارات لیوسا این کتاب را که گفته شده است شما را دچار تحولی خودبه‌خودی و ناخودآگاه می‌کند، روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب چگونه پروانه شدم

کتاب چگونه پروانه شدم که در ۴۰ فصل نوشته شده، در اصل زندگی‌نامهٔ اروین یالوم به‌قلم خود اوست. گفته شده است که این کتاب چیزی فراتر از صرفاً یک زندگی‌نامه و بیوگرافی است. این کتاب عصارهٔ وجودی کرم ابریشمی است که به پروانه‌ای بی‌بدیل تبدیل شده است و گام‌برداشتن در هر کوچه و پس‌کوچهٔ این زندگی و دست‌دردست او، چشمان درون شما را به مفاهیم و فلسفه‌ای شگرف باز خواهد کرد که باعث می‌شود پس از به پایان‌رساندن آن شما دیگر هرگز فرد سابق نباشید.

یکی از مفاهیم کلیدی این کتاب که خواننده را با آن مواجه می‌سازد، مفهوم فانی‌بودن انسان، ارزشمندبودن روزها و وقایع زندگی، بیهوده تلف‌نکردن فرصت‌ها و توان‌ها و ناچیزنشمردن قابلیت‌های بی‌پایان انسان است که خداوند در زندگی به او تقدیم کرده است.

خواندن کتاب چگونه پروانه شدم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران روان‌شناسی عمومی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره اروین یالوم

اروین دیوید یالوم (Irvin David Yalom) در سال ۱۹۳۱ میلادی و در واشنگتن دی‌سی در ایالات متحدهٔ آمریکا به دنیا آمد. او روان‌پزشک هستی‌گرا و نویسندهٔ آثار داستانی و غیرداستانی است. در ایران، به‌عنوان نویسندهٔ رمان‌های روان‌شناختی، به‌ویژه رمان مشهور «وقتی نیچه گریست» شهرت دارد. یالوم جایزهٔ انجمن روان‌پزشکی آمریکا را در سال ۲۰۰۲ میلادی دریافت کرد. اروین یالوم دانش‌آموختهٔ رشته‌های پزشکی (در ۱۹۵۶ م.) و روان‌پزشکی (در ۱۹۶۰ م.) است. او پس از خدمت سربازی در سال ۱۹۶۳ استاد دانشگاه استنفورد شد و در همین دانشگاه بود که الگوی روان‌شناسی هستی‌گرا یا اگزیستانسیال را پایه‌گذاری کرد.

یالوم برای شرح تجربیات درمانی و ثبت آن‌ها و همچنین برای کمک به روان انسان‌ها کتاب‌هایی داستانی و غیرداستانی نوشته است که همواره دیده و خوانده شده‌اند. او به گفتهٔ خودش، برای نوشتن کتاب‌های معروفی همچون «وقتی نیچه گریست» و «دژخیم عشق» که آمیزه‌ای از روان‌شناسی و فلسفه هستند، از چیزهایی الهام گرفته است. نخستین کتابی که یالوم به‌صورت رمان نوشت «هر روز کمی به هم نزدیک‌تر» (۱۹۷۴) نام داشت؛ رمانی که با استفاده از تجربه‌هایش در جلسات درمان با بیماران، آن را به‌شیوه‌ای جذاب و با کمکِ ۲ راوی روایت کرد.

بعضی از آثار داستانی یالوم عبارتند از:

(۱۹۸۹) جلاد عشق و دیگر داستان‌های روان درمانی، (۱۹۹۲) وقتی نیچه گریست، (۱۹۹۶) دروغگویی روی مبل، (۱۹۹۹) مامان و معنی زندگی، (۲۰۰۵) درمان شوپنهاور، (۲۰۰۴) پلیس را خبر می‌کنم، (۲۰۱۲) مسئلهٔ اسپینوزا، (۲۰۱۵) خلق‌شدگان در یک روز و داستان‌های روان‌درمانی دیگر.

بعضی از آثار غیرداستانی یالوم عبارتند از:

(۱۹۷۰) تئوری و عمل در روان‌درمانی گروهی، (۱۹۸۰) روان‌درمانی اگزیستانسیال، (۲۰۰۱) هنر درمان (نامه‌ای سرگشاده به نسل جدید روان‌درمانگران و بیمارانشان)، (۲۰۰۸) خیره به خورشید نگریستن (غلبه بر وحشت از مرگ)، (۱۹۹۷) یالوم‌خوانان [گلچینی از مشهورترین آثار اروین یالوم]، من چگونه اروین یالوم شدم (۲۰۱۷)، مسئلهٔ مرگ و زندگی است.

در سینما نیز فیلم‌هایی با الهام از آثار اروین یالوم ساخته و منتشر شده‌اند:

فیلم مستند «پرواز از مرگ» (۲۰۰۳)، وقتی نیچه گریست (۲۰۰۷) به‌کارگردانی Pinchas Perry که دیدار خیالی فریدریش نیچه (فیلسوف آلمانی) و یوزف برویر (پزشک اتریشی) و رابطهٔ پر فرازونشیب آن‌ها را روایت می‌کند و فیلم Yalom's cure به‌کارگردانی Sabine Gisiger که در سال ۲۰۱۵ ساخته شد.

بخشی از کتاب چگونه پروانه شدم

«هرسال در جشن فارغ‌التحصیلی گروه روان‌پزشکی در استنفورد، رزیدنت‌های روان‌پزشکی بر اساس تجربیات سال گذشته‌شان در بخش، موضوعی را که به‌نظرشان قابل توجه می‌آمد، هدف قرار می‌دادند و دستمایهٔ طنز و شوخی می‌کردند. یک سال من موضوع خندهٔ آنها قرار گرفتم. یکی از آنها ادای مرا در می‌آورد که همیشه سروکله‌ام با یک دسته کتاب در زیربغل ظاهر می‌شود که روی شیرازهٔ آنها نوشته شده است «یالوم.» اما این نه‌تنها من را ناراحت نمی‌کرد، بلکه اتفاقاً از دیدن اسامی کتاب‌هایی که تا به آن روز نوشته بودم بسیار خوشحال می‌شدم.

در آن ایام من مشغول نگارش کتاب خوانندگان یالوم بودم که در اصل طبق درخواست ناشر آماده می‌شد، سپس پسرم بن به‌زیبایی آن را ویرایش کرد و حاوی گزیده‌هایی از آثار قبلی و مقالات جدیدم بود. بعد از نوشتن آخرین مقاله، آن شب خوابی واضح و روشن از مادرم دیدم که آن را در کتاب بعدی‌ام مامان و معنای زندگی شرح دادم.

هوا گرگ‌ومیش است. من دارم می‌میرم. شکل‌هایی شوم تخت‌خوابم را احاطه کرده‌اند:صفحه نمایشگر ضربان قلب، کپسول اکسیژن، بطری‌های سرم حاوی داروهای وریدی، لوله‌های پلاستیکی پیچ‌خورده ـ درواقع، امعا و احشا مرگ. چشم‌هایم را می‌بندم و در تاریکی فرو می‌روم.

اما بعد، مثل فنر از جایم می‌پرم، از اتاق بیمارستان بیرون می‌روم و وارد پارک گلن اکو می‌شوم که روشن و آفتابی است، جایی که ده‌ها سال قبل، یکشنبه‌های زیادی را در فصل تابستان در آنجا می‌گذراندم. صدای موسیقی چرخ فلک را می‌شنوم. هوای نم‌دار، بوی ذرت بو دادهٔ کاراملی و سیب را به داخل ریه می‌کشم. سپس مستقیم پیش می‌روم بدون اینکه جلوی چرخ‌فلک، رولر کاستر یا غرفهٔ نمایش خرس قطبی توقف کنم، تا در صف گرفتن بلیت برای خانهٔ وحشت بایستم. پول بلیت را می‌پردازم و صبر می‌کنم تا کابین بعدی با سروصدا از راه می‌رسد و مقابل من توقف می‌کند. بعد از اینکه وارد کابین می‌شوم و میلهٔ محافظ را بالا می‌کشم تا آن را ببندم، برای آخرین بار نگاهی به اطرافم می‌اندازم و آنجا، در میان گروه کوچکی از تماشاچیان، او را می‌بینم. مادرم را.»

M🎈NA
۱۴۰۲/۰۱/۲۲

در بی نهایت بذارید 🙏🏻

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۹۱۱٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۴۹۲ صفحه

حجم

۹۱۱٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۴۹۲ صفحه

قیمت:
۷۵,۰۰۰
۳۷,۵۰۰
۵۰%
تومان