کتاب سایه های میان ما

کتاب سایه های میان ما اثر تریشیا لونسلر، نویسنده‌ی پرفروش نیویورک تایمز است. این فانتزی عاشقانه و هیجان‌انگیز، با آفریدن جهانی جادویی، داستانی جذاب و خواندنی در باب دوگانه‌ی عشق و قدرت خلق می‌کند. این داستان که ترکیبی از ژانر فانتزی و معمایی محسوب می‌شود، داستان دختری جوان و جاه‌طلب به نام الساندرا را روایت می‌کند که برای تصاحب پادشاهی، بازی خطرناک اما عاشقانه‌ای را با پادشاه سایه‌ها شروع می‌کند. نشر افرا این کتاب را با ترجمه سمر میرزاخانی نافچی منتشر کرده و برای خرید و دانلود در طاقچه ارائه شده است.

درباره کتاب سایه های میان ما اثر تریشیا لونسلر

تریشیا لونسلر، نویسنده‌ی کتاب دختر پادشاه دزدان دریایی، داستان حماسی و جذاب سایه‌های میان ما را نیز نوشته است که یکی از مشهورترین و پرطرفدارترین آثار این نویسنده‌ی حوزه‌ی کودک و نوجوان به شمار می‌رود.

الساندرا، یکی از شخصیت‌های اصلی داستان، از نادیده گرفته شدن خسته شده است و نقشه‌ای شوم و خطرناک برای به دست آوردن قدرت دارد: او قصد دارد به پادشاه سایه‌ها عشق بورزد، با او ازدواج کند و نهایتا او را بکشد تا پادشاهی او را تصاحب نماید.

هیچ‌کس میزان قدرت پادشاه سایه‌ای که به‌تازگی تاج‌گذاری شده را نمی‌داند؛ برخی می‌گویند که او می‌تواند به سایه‌هایی که در اطراف او حضور دارند، دستور دهد تا دستورات او را انجام دهند. برخی دیگر می‌گویند با او صحبت می‌کنند و افکار دشمنانش را زمزمه می‌کنند. صرف‌نظر از این موضوعات، الساندرا می‌داند که لیاقتش چیست؛ بنابراین تمام تلاش خود را برای به دست آوردن آن‌چه که لیاقتش را دارد، انجام می‌دهد.

با این همه، الساندرا تنها کسی نیست که سعی دارد پادشاه را بکشد. زمانی که تلاش‌هایی برای کشتن پادشاه صورت می‌گیرد، او متوجه می‌شود که در حال تلاش است که او را به‌اندازه‌ی کافی زنده نگه دارد تا ملکه‌ی او شود، درحالی‌که تلاش می‌کند قلبش را از دست ندهد و دلباخته‌ی او نشود. درنهایت، چه کسی می‌تواند برای یک پادشاه سایه، بهتر از یک ملکه حیله‌گر و شرور باشد؟

رمان فانتزی سایه‌های میان ما که در سال ۲۰۲۰ نوشته شده است، یک فانتزی جذاب و اعتیاد‌آور است، فانتزی جذابی که مملو از نقشه‌ها و دسیسه‌ها و توصیف‌های لذت‌بخش و دقیق است.

لونسلر که با داستان‌هایش تمام خوانندگان کوچک و بزرگ را سرگرم می‌کند، با رمان سایه‌های میان ما، خوانندگان را به سفری به دربار سلطنتی پرهیجانی دعوت می‌کند که توسط شخصیتی به نام الساندرا رهبری می‌شود. الساندرا فردی بی‌رحم و بااعتمادبه‌نفس است که اصلی‌ترین هدفش این است که پادشاه سایه را سرنگون کرده و خودش به‌عنوان ملکه، تاج و تخت را برباید. توانایی‌های اسرارآمیز و اسرار تاریک پادشاه، اشتیاق او به حکومت را پیچیده می‌کند، که همه‌ی این موضوعات، باعث ایجاد یک داستان عاشقانه‌ی سوزان و غیرقابل پیش‌بینی می‌شود.

به‌طور کلی، کتاب سایه‌های میان ما اثر تریشیا لونسلر، یک فانتزی اعتیادآور است که به‌سختی می‌توان از آن دست کشید. این داستان مملو از نقشه‌ها و دسیسه‌های سلطنتی به همراه توصیف‌های جذاب و دقیق است که تمام خوانندگان را مجذوب خود می‌کند.

خرید و دانلود کتاب‌ سایه های میان ما را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

داستان رمانسایه‌های میان ما فوق‌العاده و بسیار هیجان‌انگیز است. این داستان به دلیل اینکه کمی خشونت‌آمیز است به کودکان بالای ۱۳ سال توصیه شده است. علاوه‌بر داستان هیجان‌انگیز و جذاب، این کتاب الگوهای جذابی را برای کودکان خلق می‌کند.

چرا باید رمان سایه‌های میان ما با ترجمه سمر میرزاخانی نافچی را بخوانیم؟

لونسلر در این کتاب، یک شخصیت زن قدرتمند خلق کرده است که می‌تواند از خودش مراقبت کند و تصمیمات سختی بگیرد، بنابراین این کتاب می‌تواند برای نوجوانان بسیار آموزنده باشد. نوشتار لونسلر خوانندگان را مجذوب خود می‌کند و کمتر کسی وجود دارد که از خواندن این کتاب لذت نبرد.

این کتاب توسط بسیاری از خوانندگان شایسته‌ی ۵ ستاره دانسته شده است و بسیاری از خوانندگان این کتاب را در یک‌مرتبه مطالعه به پایان رسانده‌اند!

ویژگی‌ها و جنبه‌های زیادی درمورد کتاب سایه‌های میان ما وجود دارد که آن را به یک داستان فوق‌العاده تبدیل می‌کند، ازجمله:

در این کتاب، با شخصیت زنی مواجه هستیم که کاملا خودش است؛ حتی زمانی که احساسات و انگیزه‌های او تغییر می‌کند، او همچنان با خودش صادق است.

این شخصیت درعین‌حال که بی‌رحم است، مهربان نیز هست. چنین شخصیت‌هایی که این دو وجه را همزمان داشته باشند معمولا در کتاب‌های کودک و نوجوان به چشم نمی‌خورند، بنابراین وجود شخصیتی تا این حد پیچیده، داستان را جذاب‌تر می‌سازد.

داستان دشمنانی که عاشق یکدیگر می‌شوند، یکی از پرطرفدارترین موضوعات در زمینه‌های داستانی است که به‌خوبی در این کتاب پرورده شده است.

این رمان نوشتاری جذاب، زبانی ساده و در کل موضوعی هیجان‌انگیز دارد.

یکی از برترین جذابیت‌های این اثر، این است که داستانی مستقل دارد و به‌تنهایی می‌تواند خواننده را به وجد آورد. اکثر داستان‌های فانتزی کودک و نوجوان، سریالی و پشت‌سرهم هستند و برای درک داستان وادار به خواندن چندین کتاب می‌شویم، اما لونسلر داستانی جذاب و فانتزی خلق کرده که به خودی خود استقلال دارد.

درباره تریشیا لونسلر

تریشیا لونسلر، نویسنده‌ی آمریکایی چندین مورد از پرفروش‌ترین رمان‌های فانتزی نیویورک تایمز ازجمله دختر پادشاه دزدان دریایی و سایه‌های میان ما است. اکثر کتاب‌های لونسلر، کتاب‌هایی پرفروش و پرطرفدار در حوزه‌ی ادبیات کودک و نوجوان به شمار می‌روند. بسیاری از آثار این نویسنده تاکنون به زبان‌های متعددی -ازجمله زبان فارسی- ترجمه و منتشر شده‌اند.

ژانر کتاب

ژانر کتاب سایه‌های میان ما فانتزی داستانی است.

رمان سایه‌های میان ما مناسب کدام رده سنی است؟

کتاب سایه‌های میان ما مناسب نوجوانانی است که بین ۱۳ تا ۱۸ ساله هستند.

چه افراد و ناشرانی سایه‌های میان ما را به فارسی ترجمه و منتشر کرده‌اند؟

رمان سایه‌های میان ما توسط مترجمینی از جمله سمر میرزاخانی نافچی (انتشارات افرا)، نسترن آذربادگان (ویدا) و فاطمه حامدی‌فر (نشر آذرباد) به فارسی ترجمه شده است.

درباره ناشر

نشر افرا جهت ترویج فرهنگ کتابخوانی و به عمل نشاندن شعار «لذت خواندن با افرا»، فعالیت خود را از تابستان ۱۴۰۰ با انتشار رمانی آمریکایی آغاز نمود. انتشار تازه‌ترین کتاب‌های روز دنیا، یکی از مهم‌ترین برنامه‌های این نشر است. علاوه‌بر این، انتشارات افرا درصدد است تا با در نظر گرفتن سلیقه‌ی مخاطبان، تا حد امکان اقدام به چاپ و نشر آثاری نماید که پیش از این در ایران ترجمه نشده‌اند.

بخشی از متن کتاب سایه های میان ما

«هرگز جسد اولین و تنها پسری که قلبم را شکست، پیدا نکردند.

هیچ‌وقت هم پیدا نخواهند کرد.

هکتور گالانیس را در چاله‌ای چنان عمیق دفن کردم که حتی شیاطین زمین هم قادر به پیدا کردنش نباشند.

رویایم از او بود، از روزی که گفت خوش گذشته اما دیگر خسته شده است. دختر دیگری نظرش را جلب کرده بود. حتی اسم دختر را هم یادم نمی‌آید. آن لحظه تنها چیزی که در فکرم بود این بود که من همه‌چیزم را به هکتور داده بودم: اولین محبتم، عشقم و جسمم را.

و وقتی به او گفتم دوستش دارم تمام چیزی که گفته بود این بود: «ممنون، ولی فکر کنم وقتش رسیده که همدیگه رو فراموش کنیم.»

حرف‌های دیگری هم برای گفتن داشت. وقتی چاقویم را در سینه‌اش فرو بردم، حرف‌ها تقریباً به همان سرعتی که خونریزی می‌کرد، از دهانش بیرون ریختند.

نمی‌توانست اتفاقی را که رخ داده بود، درک کند. من هم نمی‌توانستم. به‌سختی به یاد داشتم چاقویی را که پدرم سه ماه قبل، برای تولد پانزده سالگی‌ام به من داده بود از دستهٔ جواهرنشانش گرفته بودم، ولی یادم می‌آید که خون هکتور با رنگ یاقوت‌های خاتم‌کاری‌شدهٔ روی آن مطابقت داشت.

چیزی را که بالاخره باعث شد قلب کوبنده‌ام با افکارم همگام شود نیز به یاد دارم: آخرین کلمه‌ای که از لب‌های هکتور خارج شد.

آلساندرا.

آخرین کلمه‌ای که به زبان آورد نام من بود. آخرین فکرش درمورد من بود. من پیروز شده بودم.

این علم درست مثل سه سال پیش، درونم را آرام می‌کند.

آن احساس درستی، احساس آرامش.

دست‌هایم را در هوا بلند می‌کنم و مثل گربه کش‌وقوسی به خودم می‌دهم، بعد خودم را کمی روی کاناپه جابه‌جا می‌کنم.

یک جفت چشم قهوه‌ای تنها چند اینچ با چشمان خودم فاصله دارند.

می‌پرسم: «یا خود شیاطین! مایرون، چرا بهم زل زدی؟»

با محبت فراوان می‌گوید: «چون خیلی زیبایی.» لم داده و سرش را روی دست مشت‌شده‌اش گذاشته است. جای تعجب است که در این‌جا جا می‌گیرد، از بس که قدش بلند است. موهای فر و نرمش روی پیشانی‌اش پخش شده‌اند و سرش را تکان می‌دهد تا جلوی دیدش را باز کند. رایحهٔ چوب صندل و عرق مرا دربرمی‌گیرد.

صاف می‌نشینم. «به خاطر همه‌چی ممنون ولی باید بری. امروز خیلی کار دارم.»

مایرون نگاهم می‌کند و من چشمانم را در حدقه می‌چرخانم. می‌پرسم: «شاید بتونی بعداً دوباره بیای؟»

سرش را بالا می‌آورد و یکبار دیگر به من نگاه می‌کند. بعد، دوباره چشمانش به طرز معناداری به من خیره می‌شوند.

نه، صبر کن. به من، نه. به دستم نگاه می‌کند و سنگینی اضافه‌ای که حالا آن‌جا احساس می‌کنم.

یک انگشتر الماس روی انگشتم قرار دارد. زیباست، به شکل تخم‌مرغی برش‌خورده و در طلا مدفون‌شده. وقتی دستم را از سمتی به سمت دیگر کج می‌کنم، در نور صبحگاهی چشمک می‌زند. این حلقه با اختلاف گران‌قیمت‌ترین زیورآلاتی است که تا به حال هدیه گرفته‌ام.

«آلساندرا استاثوس، من عاشقتم. باهام ازدواج می‌کنی؟»

صدای خنده در اتاق می‌پیچد و مایرون خودش را جمع می‌کند. به‌سرعت دست آزادم را روی لب‌هایم می‌گذارم.

لحظه‌ای بعد می‌گویم: «با خودت چی فکر کردی؟ البته که نه.» دوباره به حلقهٔ زیبا خیره می‌شوم. با این هدیه، مایرون به عمر مفید خودش پایان داده است. بنا به دلایلی، خواستگارانم پس از رد کردن پیشنهاد ازدواج‌شان، دیگر هدایای گران‌قیمتی به من نمی‌دهند.

افسوس.»