کتاب شخصیت سالم
معرفی کتاب شخصیت سالم
کتاب شخصیت سالم؛ از دیدگاه روان شناسی انسان گرا نوشتهٔ سیدنی جرارد و ترجمهٔ فرهاد منصف است و انتشارات ارجمند آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب شخصیت سالم
تا اواسط قرن بیستم و قبل از پیدایش دو رویکرد مثبت به روانشناسی، یعنی جنبش روانشناسی انسانگرایی و جنبش روانشناسی مثبتنگر، روانشناسی کمتر بر جنبههای مثبت رفتار و بیشتر بر جنبههای منفی رفتار تأکید داشت و از پرداختن به ظرفیتها و تواناییهای موجود انسانی برای رشد و بالندگی دور مانده بود.
سیدنی جرارد، روانشناسان انسانگرای آمریکایی، در این کتاب چکیده دیدگاههای مکتب روانشناسی انسانگرایی را پیرامون ابعاد وجودی انسان، با زبانی شیوا بیان کردهاست.
در این کتاب میخوانیم شخصیت سالم شیوهای از بودن است که فرد تحت هدایت هوش، عقل، و میل به زندگی به گونهای رفتار و عمل میکند که موجب ارضای نیازها، افزایش رشد، آگاهی، ظرفیتهای انسانی و نیز توانایی عشق ورزیدن میشود.
فرهاد منصف، روانشناس انسانگرا این کتاب را ترجمه کرده است.
خواندن کتاب شخصیت سالم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران حوزهٔ روانشناسی و علاقهمندان به اینگونه کتابها پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب شخصیت سالم
«انسان در طول تاریخ پیوسته بر این بوده است تا خود را کامل سازد. یهودیان اولیه در جستجوی رها ساختن خود و جهان خویشتن از طبیعت و عالم کثرت بودهاند. مسیحیان در جستجوی آزادی، بودائیان و هندوها به دنبال رستگاری، و صوفیان با تمرینات مداوم به دنبال تولد مجدد در عشق و روشندلی میگشتند. در همه این موارد این حقیقت مشخص است که بشر قادر است به حالاتی دست یابد تا با آن در کمال و خوبی بهمراتب از دیگر موجودات پیشی گیرد.
در این کتاب اصطلاح «شخصیت سالم» به معنی شیوههای کمالخواهی از میانگین افراد است و کتاب دربارهٔ این شیوهها بحث میکند.
هرچند میتوان انسان را بهعنوان یک پدیدهٔ طبیعی با روشهای رفتارشناسی تطبیقی یا جانوری مطالعه کرد، اما انسان استعداد تکلم و خودآگاهی دارد و همین تواناییها از وی موجودی منحصربهفرد ساخته است. انسان به تنهایی به جهان اطراف خویش «معنی» میدهد و توانایی ارتباط با دیگران را از طریق همین «معنیها» فعلیت میبخشد. اگر بخواهیم رفتار انسانی را بشناسیم نباید به رفتار انسان بهصورت یک عمل و نوعی کلام توجه کنیم. انسان با اعمال خود (حتی با رفتار فیزیولوژیکی خود) به جهان و آنچه با آن مربوط است چیزی «میگوید». اگر میخواهیم بشر را در محدودهٔ هستی خود بهعنوان یک انسان مطالعه کنیم باید بدانیم که میخواهد «چه» بگوید، «با چه کسی» میخواهد حرف بزند، و چگونه خود را با کلمات، اعمال، و حتی رفتارهای فیزیولوژیکی خویش بیان میکند. ما تابهحال آنچه را که انسان از خود سؤال کرده است تا به ما پاسخ دهد، دریافتهایم.
با اینکه مطالعهٔ شخصیت سالم میتواند از دیدگاه رفتارگرایی هم صورت بگیرد، چنانچه برخی از مطالب این کتاب از جنبههای رفتارگرایانه مطرح شده است، اما پیوسته سعی داشتهایم انسان را در ویژگیهای منحصربهفرد خود بشناسیم، به همین دلیل اساس بحثهای خود را بر موضوع انسان بهعنوان موجودی آگاه، معنی جو، توانا به آزاد بودن در هدایت زندگی خود و مسئول، بناکردهایم (دیدگاه انسانگرایی).
نظریات و تصورات موجود درباره انسان: نکات مرتبط با شخصیت سالم
یکی دیگر از صفات منحصربهفرد انسان این است که هیچگونه راه غریزی برای تجربه عالم هستی یا اعمال خویش ندارد. وی بیش از هر مخلوق دیگری مقلدی است که از الگوهای موجود در دسترس خود تقلید میکند و مبتکری است که راههای تازه را کشف میکند. یک فرد مایل است که بر طبق «ماهیت» خود و آنچه امکاناتش تعیین میکند، زندگی کند. نظر فرد دربارهٔ ماهیت خود تحت تأثیر نظریات خانواده و همسالانش شکل میگیرد. دیدگاه آنان از ماهیت فرد و امکانات او از نوشتههای نویسندگان و مربیان تربیت در آن سنین تشکیل یافته است. در این فصل به برخی از تصورات موجود درباره انسان در بهترین وضعیت خود اشاره میکنیم. هر یک از این نظریات بر اساس فرضیاتی بنا شدهاند که اساسیترین مسائل انسانی را اساسیترین اعمال و نیازهایی میدانند که انسان را بهعنوان یک مخلوق مجرد و جالس بر سریر سلطنت و اشرفیت بر دیگر موجودات تعریف میکند.
معمولاً انسان را آنچه هست تعریف نکردهاند، بلکه از قبل تعیین کردهاند که چه باشد. یک فرد در عالم هستی بهصورت موجودی رفتار میکند که دارای قدرتها، محدودیتها، و ضعفهایی است، یعنی ویژگیهایی که معتقدند ماهیت او را تشکیل میدهد. یک انسان پیوسته در جستجوی این موضوع است که چگونه به این صورت است. در فصلهای بعدی میبینیم که این ویژگی یعنی میل به تحقق یافتن و تأثیر گذاشتن، هم میتواند پایهای برای رشد و تعالی باشد و هم اساسی برای مرگ و بیماری انسان.
بهعنوانمثال، معتقدیم که بیماری معلول و نتیجه این فرآیند است که انسان زمانی که باید تغییر کند، تغییر نکند. انسان زمانی بیمار میشود که راهی بامعنی و حیاتبخش برای تغییر یافته باشد اما باز هم در همان شیوه قبلی زندگیاش باقی بماند. و چنانچه فردی بر این باور باشد که نمیتواند در هیچ راهی مگر همان راهی که هست زندگی کند، آنقدر در همان شیوهٔ زندگی باقی میماند تا فشارها و ناآرامیها وی را بیمار سازد.
یک انسان تا آن زمان که باور داشته باشد توانایی موفقیت در مشکلات را دارد میتواند با آنها مقابله کند، اما بهمحض اینکه در توانایی خود تردید کند، روبهزوال میرود و جریان طبیعی زندگیاش مختل میشود. اعتقاد و اطمینان فرد به در نظر گرفتن اهدافی برای زندگی، نیروی تازهای به او میدهد که عامل دستیابی و وصول به هدف است. چنانچه عملی بهاندازه کافی محکم و راسخ باشد نفس آن مایه پیروزی و غلبه است، به همین دلیل هم بود که دریا و سرما در سال ۱۹۱۶ نتوانستند «ارنست شاکلتون» را که سه هفته روی امواج بسر میبرد، از پای در بیاورند. وی از تسلیم شدن به مرگ امتناع کرد و بر این باور بود که میتواند بر تمامی خطرات غلبه کند و زندگیاش را نجات دهد. دیدگاه انسان از توانایی سازگاریاش با سختیها، بقا، و رشد، تأثیر سرنوشت سازی بر زندگی او دارد. زیرا انسان پیوسته در حال گذراندن مرزهایی است که برای خود حد نهایی میپندارد. البته مهم این است که هر فردی ظرفیت حقیقی و تواناییهای خود را تا چه حد باور داشته باشد. بخش بعد، به بحث در مورد انسان بهعنوان موجودی کاملاً بالغ از دیدگاه روانشناسان، فیلسوفان، و روانپزشکان میپردازد.»
حجم
۲٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
حجم
۲٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه