دانلود و خرید کتاب درگیری هفتاد درصدی رضا باباخانلو
تصویر جلد کتاب درگیری هفتاد درصدی

کتاب درگیری هفتاد درصدی

انتشارات:نشر سیزده
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب درگیری هفتاد درصدی

کتاب درگیری هفتاد درصدی؛ خرده داستانی از ماجرای من و کرونا نوشتهٔ رضا باباخانلو است که نشر سیزده آن را منتشر کرده است. 

درباره کتاب درگیری هفتاد درصدی

کتاب درگیری هفتاد درصدی شرح خاطرات نویسنده در زمان ابتلا به کرونا با درگیری ۷۰درصد از ریه است! چاپ این کتاب علاوه بر جنبه خاطرات و داستانی و گاهی طنزی که برای مخاطب دارد، هدفی مهم‌تر یعنی آگاهی‌بخشی به آن دسته از مخاطبانی که به نوعی درگیر این ویروس بوده‌اند - خودشان یا نزدیکانشان - و یا ممکن است بعدتر با آن مواجه شوند را دارا بوده و با تعریف‌کردن از هرلحظه‌ٔ این ماجراجویی در ابتدای مبتلاشدن، سخت‌ترشدن شرایط، بستری‌شدن در بیمارستان و نهایتاً مقابله و بازگشت سلامتی می‌تواند علاوه بر آشناکردن هر شخص با روند این بیماری، برای ساعاتی امیدواری و لبخند را برای مخاطب به ارمغان بیاورد.

خواندن کتاب درگیری هفتاد درصدی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران خواندن داستان‌هایی دربارهٔ کرونا پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب درگیری هفتاد درصدی

«خیره به صورت دکتر بودم زمانی که تکرار می‌کرد: «۶۰ الی ۷۰ درصد درگیری ریه آقا، خیلی جدیه، می‌فهمی؟ باید همین الان بری بستری بشی.»

در طول هفتهٔ گذشته که خیلی خفیف درگیر ویروس کرونا شده بودم، خودم را در آمار مبتلایان که هرروز در اخبار ساعت ۲ اعلام می‌شد، متصور می‌شدم که به اندازهٔ یک نفر به آمار اضافه کرده‌ام. آمار همیشه برایم جذاب بود. مثلاً وقتی در یک رأی‌گیری شرکت می‌کردم و نهایتاً تعداد شرکت‌کنندگان به چندمیلیون و چندصدهزار و فلان و فلان و یک نفر می‌رسید، به‌نظرم می‌آمد اگر من شرکت نمی‌کردم، این عدد رُند می‌شد! در چند روز گذشته هم آمار مبتلایان را چک می‌کردم تا ببینم عدد را رُند، یا از رُندی خارج کرده‌ام!

اما حالا قضیه فرق کرده بود. ناگهان این جرقه در ذهنم زده شد که احتمالاً به ردیف پایینی نقل مکان خواهم کرد: آمار فوت‌شدگان. این آمار هم همیشه ذهنم را درگیر می‌کرد. از ابتدای همه‌گیری کرونا، این عدد از زیر ۱۰۰ شروع و در روزهای اوج خود به هفتصد و خرده‌ای رسید. محدوده‌ای که این عدد نشان می‌داد، باعث وحشت یا دلگرمی می‌شد. مثلاً اگر چند روز عدد فوت‌شدگان بالای سیصد و چهارصد می‌رفت، با بازگشت آن به محدودهٔ دویست، کمی دلگرم می‌شدیم و مایهٔ خوشحالی‌مان بود. ولی این نکته آزارت می‌داد که همین عدد دویست، دویست نفسِ در سینه محبوس‌شده بودند و همچنین دویست خانواده‌ای که داغدار ازدست دادن عزیزشان شدند. حالا تو بگو زیر صد، اصلاً ۱۰ نفر. آن ۱۰ نفر هم از این قاعده مستثنا نبودند.

همهٔ موارد بالا را در ذهن مرور کردم و زمانی به خودم آمدم که دکتر دوباره تکرار کرد: «حواست هست؟ می‌گم سریع باید بستری بشی...» گفتم: «بله، بله، میشه لطفاً از این آمپولای رمدسی‌چی‌چی... برام بنویسین که بزنم و توی خونه استراحت کنم؟» این‌بار دکتر عصبانی شد و با صدایی چند دسیبل بالاتر گفت: «ممکنه تو خواب خفه بشی... مثل اینکه درکی از درگیری ۷۰ درصدی ریه نداری...»

با تمام سلول‌های بدنم از این اعداد درک داشتم. در دوسال گذشته بارها و بارها واژه‌های «درگیری ریه» و «سطح اکسیژن خون» را شنیده بودم. می‌دانستم درگیری خیلی پایین‌تر هم جان بسیاری را گرفته بود. فقط نمی‌خواستم باور کنم که الان خودم هم یکی از افرادی هستم که آمادهٔ نبرد بین مرگ و زندگی می‌شوم. گیج و مبهوت توصیه‌های دکتر برای بستری شدن را با سر تأیید کردم و درحالی که سرفه امانم را بریده بود، از مطب خارج شدم.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۵۵٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۷۵ صفحه

حجم

۵۵٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۷۵ صفحه

قیمت:
۱۲,۰۰۰
تومان