کتاب تفاوت دو استراتژی خوب و استراتژی بد
معرفی کتاب تفاوت دو استراتژی خوب و استراتژی بد
خلاصهکتاب تفاوت دو استراتژی خوب و استراتژی بد نوشتهٔ ریچارد لومرت و ترجمهٔ رضا اردلان است و شنیدار آن را منتشر کرده است.
درباره خلاصهکتاب تفاوت دو استراتژی خوب و استراتژی بد
چگونه میتوانید یک استراتژی خوب طراحی کنید؟
احتمالاً بارها کلمهٔ استراتژی یا راهبرد را در مباحث مدیریتی شنیدهاید؛ اما استراتژی واقعاً چیست؟ چرا برخی از استراتژیها به موفقیت ختم میشوند و برخی دیگر شکستی تلخ به دنبال دارند؟ تفاوت بین استراتژی خوب و بد چیست؟
همهٔ استراتژیها با هدف موفقیت تدوین میشوند، اما فقط برخی از آنها واقعاً منجر به موفقیت میشوند. این عدم موفقیتها گاهی به این خاطر رخ میدهند که آگاهی کاملی از ماهیت استراتژی نداریم و آنچه به عنوان استراتژی میشناسیم، اصلاً استراتژی نیست!
شناخت استراتژی گامی اساسی در طراحی یک استراتژی خوب است. به همین خاطر در این خلاصهکتاب به تعریف استراتژی میپردازیم، نشان میدهیم یک استراتژی خوب از چه عناصری تشکیل شده است و چگونه میتوانید با اتخاذ تفکر استراتژیک، به موفقیت برسید؟
همچنین برای اینکه درک بهتری از اهمیت استراتژی خوب در موفقیت حرفهای به دست آورید، مثالهای گوناگونی از تجربههای موفق و ناموفق در دنیای کسبوکار آوردهایم.
خواندن خلاصهکتاب تفاوت دو استراتژی خوب و استراتژی بد را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعهٔ خلاصهکتاب پیشنهاد میکنیم.
بخشی از خلاصهکتاب تفاوت دو استراتژی خوب و استراتژی بد
«فرض کنید مطابق با آنچه در بخش قبلی گفته شد، نقطه محوری بازار برای دستیابی به مزیت استراتژیک را شناسایی کردید. اکنون پیش از آنکه استراتژیتان را عملی کنید، باید این سؤالات را از خود بپرسید: «آیا منابع لازم را برای اجرای استراتژی داریم؟» و «آیا آگاهی کاملی از شرایط کنونی خود داریم؟»
یک استراتژی خوب از اقداماتی تشکیل شده که متناسب با شرایط کنونیتان است و در کنار هم، بیشترین سود را برایتان به ارمغان میآورد.
برای اینکه بتوانیم اهمیت سنجش شرایط و منابع موجود را بهتر نشان دهیم، مثالی از هانیبال، سردار کارتاژی میآوریم. کارتاژ، شهری باستانی در آفریقای شمالی است.
این سردار استراتژیهای جنگی بینظیری داشت. هنگامی که هانیبال به امپراطوری روم یورش برد، متوجه شد که به دردسر بزرگی افتاده است: لشکر رومیها ۸۵ هزار و لشکر کارتاژیها ۵۵ هزار سرباز داشت. هانیبال، شرایطی را که در آن قرار داشت، سنجید و بر اساس منابع محدودی که در اختیار داشت، یک استراتژی عالی طراحی کرد. او طبق تجربه میدانست که رومیها فقط به فکر حمله هستند، استراتژی خاصی ندارند و بر تعداد بالای نیروهایشان متکی هستند.
استراتژی کارتاژی بدین شرح بود:
اگر میدان جنگ را یک مستطیل تصور کنید، هانیبال به همراه بخشی از سربازانش در مقابل لشکر رومیها در طول مستطیل صف کشیدند. دو گروه از نیروهای سواره و دو گروه از سربازان پیاده نیز به طور منظم در دو عرض مستطیل مستقر شدند و منتظر فرمان سردارشان بودند. سپاه رومیها فقط میتوانستند صف طولی کارتاژیها را ببینند و از حضور سایر سربازها خبر نداشتند.
رومیها بلافاصله حمله خود را آغاز کردند. آنها تصور میکردند که با اتکا بر نیرو و تعدادشان میتوانند پیروز شوند. صف طولیِ لشکر کارتاژیها مشغول جنگ با رومیها شد، اما در عین حال کم کم به سمت عقب پسروی کردند؛ به نحوی که انگار قصد تسلیم و فرار داشتند. غافل از آنکه کارتاژیها قصد داشتند به شکل یک کمان عقبنشینی کنند تا بتوانند رومیها را در تله بیندازند. در همین حین، سوارهای کارتاژی به سمت سوارهای رومی رفتند و آنها را از پای درآورند.»
حجم
۲۵٫۵ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۱۷ صفحه
حجم
۲۵٫۵ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۱۷ صفحه