کتاب همان شو که هستی
معرفی کتاب همان شو که هستی
کتاب همان شو که هستی نوشتهٔ آلن واتس و ترجمهٔ کامران بهمنی است و موسسه انتشاراتی فلسفه آن را منتشر کرده است. همان شو که هستی به معضل فردی که به دنبال خود واقعیِ خویش است اشاره دارد، تلاشی که اغلب به قیمت دیدن زندگیاش «درست به همانگونه که هست» انجام میشود.
درباره کتاب همان شو که هستی
«زندگی فقط در همین آن وجود دارد و در این لحظه بیپایان و جاودانه است. برای لحظهٔ حال بینهایت کوچک است و پیش از آنکه بتوانیم آن را بسنجیم رفته، بااینحال برای همیشه هست... . شما ممکن است باور کنید که با زندگی و «اکنون» ابدی آن سازگار نیستید، اما نمیتوانید اینچنین باشید، زیرا شما زندگی هستید و اکنون وجود دارید.»
واتس در این مجموعهنوشتهها با زبانی ساده و بیانی شیوا که از او یک مفسر محبوب تفکر شرقی برای غربیها ساخته، هوش و بازیگوشی فکر را به نمایش میگذارد. او آیینهای مذهبی گوناگون را به میان میکشد و موضوعاتی مانند چالش دیدن زندگی خود «به همانگونه که هست»، رویکرد تائوئیستی به زندگی هماهنگ، محدودیتهای زبان در رویارویی با حقیقت معنوی وصفناپذیر و نمادگرایی روانشناختی اندیشهٔ مسیحی را پوشش میدهد.
آلن واتس (۱۹۱۵-۱۹۷۳) یک مدرس مشهور و نویسندهٔ نزدیک به سی کتاب، از جمله «راه ذن» و «کتاب» است.
این کتاب مجموعهای از مقالات آلن واتس از اواسط دههٔ ۱۹۵۰ است که با مقالات کوتاهی از اواخر دههٔ ۱۹۳۰ که قبل از آمدن او از انگلستان به آمریکا نوشته شده، درآمیخته. این مجموعه با «تناقض انکار خود» آغاز میشود.
فصل دوم که نخستین قطعه از زنجیرهٔ مقالات کوتاه است، عنوان همین کتاب را یدک میکشد و برگرفته از کتابچهای حاوی بریدههای مقالات اولیهٔ واتس است.
فصل سوم، «انگشت و ماه» در دست «واتس» چنین نامگذاری شد و در ابتدا عنوان «قلمروی روح» نام داشت. تاریخ آن ۱۷ آوریل ۱۹۵۵ است و به کاستیهای اعمال مذهبی غربی در زمینهٔ ذن و بهطورکلی تفکر آسیایی میپردازد. سپس، در فصل چهارم، «اهمیت»، با یک قطعهٔ کوچک زیبا دربارهٔ چشمانداز شعر بودایی، به مقالههای «راه میانه» باز میگردیم.
در فصل پنجم با عنوان «تائو و وو- وِی»، واتس از اهمیت «انجامندادن» و «فشارنیاوردن»، ایدههای مرکزی «تائوگرایی» چینی مینویسد.
«راه رفتن روی چرخ»، فصل ششم، یک مقالهٔ کوتاه دیگر از مجلهٔ «راه میانه» است. در اینجا «مرد کاملِ» «چوانگ تزو» را مییابیم که «روی چرخ راه میرود»، بدون هیچگونه تمایل، دلبستگی، ترس یا پشیمانی.
در فصل هفتم از مقالههای رادیویی خارج شده و به مقالهای نوشته شده برای مجلهٔ «تفکر مذهبی»، منتشرشده در سال ۱۹۵۳ توسط دانشگاه «هاروارد»، در واشنگتن دی. سی. روی میآوریم. «زبان تجربهٔ عرفانی» یک تحلیل عالی از تشابهات میان دانش بهدستآمده توسط تجربهٔ اسرارآمیز و علوم طبیعی و مشکلات زبانی ناشی از بیان آن تنوع معرفت در گفتار است. این مقاله از بسیاری جهات بسیار جلوتر از زمان خود است و اندیشهٔ شرقی، فیزیک و فلسفه و دین غربی را بهسوی برداشتی از زندگی که ریشه در شگفتی دارد، در هم میآمیزد.
پس از «زبان تجربهٔ عرفانی»، مجموعهای از مقالات از مجلهٔ «راه میانه» را آغاز میکنیم، از جمله «نیت خیر»، «ذن»، «آن یک»، «آیا ناخودآگاه وجود دارد؟» «آن دور، رویداد الهی»، «مثل دم گاو» و «دومین جاودانه». دیدگاه «ذن» از مشارکت اولیهٔ «واتس» در «راه میانه» بهخوبی در این گروه نشان دادهشده و به دنبال آن برخورد بسیار جدیتر با بوداگرایی در «مشکل ایمان و آثار در بوداگرایی» ارائه میشود.
خواندن کتاب همان شو که هستی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به کسانی که میخواهند بهوسیلهٔ عرفان شرقی زندگی آرامی داشته باشند پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب همان شو که هستی
«همچنان که زندهای، مرده باش، کاملاً مرده.
آنگاه، هر کاری که انجام دهی، آنگونه که میخواهی، درست خواهد بود.
یک شعر بودایی که چندین قرن پیش در چین سروده شده، میکوشد کلماتی را برای شهودی بیابد که تقریباً میان تمام فرهنگهای جهان مشترک است. هنگامیکه به زبان آشنای سنت مسیحی گفته شود، آنقدر معروف است که تقریباً پیشپاافتاده و تکراری است: «آنکس که روح خود را گم کند، آن را خواهد یافت.» اما چیزی که همیشه این فکر را از پیشپاافتادگی– به دلیل خستهکننده بودن آن احکامی که همه میدانند باید رعایت کنند اما نمیکنند – محفوظ میدارد این است که هیچکس نمیتواند این حکم را رعایت کند. تا زمانی که کاری باشد که بتوانم دراینباره انجام دهم، من هنوز نمردهام، هنوز زندگیام را بهکلی از دست ندادهام. بااینحال، این فقط بیهودگی سادهی فرمان غیرقابل انجام نیست، بلکه یک ارتباط واقعی است، توصیف چیزی است که برای مردم پیش میآید؛ مانند باران یا لمس باد. این بیان سادهی این کشف جهانی بزرگ است که انسان تا زمانی که خود را از دست ندهد واقعاً زنده نیست؛ مگر اینکه از چنگال اضطرابی که معمولاً بر زندگی، دارایی، شهرت و موقعیت خود دارد، رها شود. این حقیقت کاهشناپذیر در ایدهی راهبگونهی «فقر مقدس» است، دربارهی شیوهی زندگیای که هیچ رشتهای به آن وابسته نیست که در آن، چون همهچیز ازدسترفته، چیزی برای از دست دادن وجود ندارد که در آن شورونشاط نوعی آزادی وجود دارد که شاعرانه به پرندگان و باد یا ابرهایی که در آسمان بیکران میچرخند مانند شده است. این زندگیای است که «سنت پل» بهصورت «فقیرانه اما غنیساز که چیزی ندارد اما همهچیز را میپروراند.» توصیف کرده است.
چه نوستالژی دروغینی دربارهاش داریم!«ماری آنتوانت» در باغهای ورسای نمایش چوپان بازی بر پا میکند.. رؤسای شرکتهای بزرگ در پناه کلبههای ماهیگیری متروکهی خود در «های سییِرا» ...High Sierra کارمند بیمه که بهتنهایی روی شنهای بیپایان اقیانوس راه میرود و با خود فکر میکند که اگر جرأت داشت که ساحل روب باشد چه اتفاقی میافتاد؟... یا آرمانگرای اخلاقی که خود را سرزنش میکند زیرا مانند «پیتر مورین» و «دوروتی دِی»، یا نمونههای بزرگ مانند «سنت فرانسیس» و «سنت وینسنت دو پل»، قدرت کافی برای رها کردن حقوق راحت و زندگی کردن در زاغهها را ندارد؛ اما بسیاری از ما میدانیم که چنین کاری نخواهیم کرد و احتمالاً نمیتوانیم چنین کنیم و درنهایت باید به سبک همیشگیمان زندگی کنیم مانند معتادی که با انواع و اقسام مخدرها هوسش به مواد را فرو مینشاند.»
حجم
۱۵۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه
حجم
۱۵۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه
نظرات کاربران
من آلن واتس رو به عنوان سخنوری می شناسم که چنان زیبا صحبت میکنه که باعث میشه هر محتوایی رو که ارائه میکنه به راحتی بشه بدون شک و شبهه گذاشتن پذیرفت که خب البته که ویژگی خطرناکیه و در
دروازه حقیقت هیچوت به روی نامحرم نمایان و باز نمیشود حتی اگر تمام عمرش را صرف پیدا کردنش کند آثار ایشون گواه این اصل است