کتاب تکفیری
معرفی کتاب تکفیری
«تکفیری» نوشته مهدی دُریاب(-۱۳۵۶)، نویسنده معاصر ایرانی است. این رمان بر اساس زندگی دکتر علی اکبر پیرویان است که در سال ۱۳۵۹ و در زمان اشغال افغانستان توسط نیروهای شوروی، به همراه شماری از دیگر دانشجویان دانشکده علوم پزشکی تهران به این کشور سفر کردند تا به مجاهدین افغانی کمک کنند.
در بریدهای از کتاب میخوانیم:
«_ من از طرف «دولت اسلامی» برایتان پیغامی آوردهام.
_ داعش؟!
_ یکی از فرماندهان ما به عیادت شما میآید.
از وقتی این خبر را آوردند، فضای بیمارستان «الرشید» امنیتی شد. تعدادی شُرطه در نقاط مختلف حیاط مستقر شدند. چند غریبه با لباس شخصی در راهروها پرسه میزدند و به اتاقها سرک میکشیدند. منصور بوی خطر را احساس کرده بود. ساعت شش عصر، یک کاروان وارد بیمارستان شد: پنج تویوتای شاسیبلند شیشهدودی، همگی ضد گلوله.
منصور از پنجرۀ اتاق آنها را زیر نظر داشت. حدود پانزده نفر پیاده شدند، که بیشترشان مسلح بودند. چیزی مثل باد از ذهن منصور گذشت:
«انگار آن یکی را قبلا دیدهام.»
دقایقی بعد، مردی سیاهپوش در چارچوب در ظاهر شد. ورزیده و هیکلی بود. به محض اینکه نگاهها به هم افتاد، منصور او را شناخت:
_ عبدالقادر اُردنی؟!
_ مرحبا مجاهد! نبینم روی تخت بیمارستان باشید!
عبدالقادر این را گفت و به طرف منصور رفت. همدیگر را در آغوش گرفتند و مصافحه کردند. عبدالقادر به رسم ادب، شانۀ راست منصور را بوسید. منصور احساس کرد که مرد عرب، پرموتر از روزهای جوانیاش شده است. با تعجب پرسید: چطور یاد ما کردی؟! شنیدهام کارت گرفتهای و برای خودت والی شدهای؟
عبدالقادر نیمنگاهی به در ورودی اتاق انداخت و از مستقر شدن محافظانش مطمئن شد. با خوشرویی پاسخ داد: همان طور که میدانید، «دولت اسلامی» قدرشناسی از کسانی که در جهاد سابقهدارترند را وظیفۀ خود میداند.»
حجم
۱۳۳٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
حجم
۱۳۳٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
نظرات کاربران
بازم یکی از کتابایی ک دوست عزیزی معرفی کردن.مشکل موجودی کیف پولم حل بشه صد در صد می خرم کتابو
داستان کتاب درباره یک مجاهد تکفیری افغانستانیه که برای درمان بیماریش به ایران میاد و در ازای آن مأموریتی هم به او محول میشه. طی ماجراهایی پای او به مناطق جنگی ایران کشیده میشه. چیزهایی که اونجا میبینه و سؤالاتی
داستان جالبی بود، ارزش یکبار خوندن را داره
عالی بود این کتاب... اگر ادامه دار باشه هم خیلی خوب میشه، درست جایی که انتظار داشتم ادامه بده تموم شد... یه نکته اینکه: اون قسمت های که از گذشته نقل میکرد میتونست با قالب بهتری باشه، که خواننده خیلی از
واقعا خیلی خوبه که خیلی از کتابایی که لازم دارم رو وقتی سرچ می کنم نه تو کتابراه میبینم نه تو فیدیبو.. ولی تو کتابخونه شما هست
داستان خوبی بود یهویی تمومش کرده ولی خوب بود
بعضی کتاب ها ، شاید یهو بد جا تموم شن ، شاید ایرادات ریز و جزئی داشته باشن ... ولی همونی ان که باید باشن. دلنشین
عالی بود یکی از بهترین کتابهایی که خونده بودم هم قلم خوبی داشت هم داستانش عالی بود
داستان مردی که در جنگ های افقانستان بزرگ مشود و در عربستان درس دین میخواند که بیمار میشود و با پیشنهاد فرماندهی گروهی در ایران و درمان با هرینه های داعش وارد ایران میشود و برای ارتباط گرفتن با یک
اول داستان نیمه تمام ماند و معلوم نشد که بر سر باقیه افراد چه امد دو اینکه خیلی طولانی کرده بود و سه اینکه غلط املایی زیاد داشت چهار اینکه افراد در این کتاب زیاد بودند و کسی که میخواند