کتاب روز رهایی
معرفی کتاب روز رهایی
کتاب روز رهایی نوشتهٔ اینس کانیاتی و ترجمهٔ فرزاد مرادی است و نشر بیدگل آن را منتشر کرده است.
دربارهٔ کتاب روز رهایی
اینس کانیاتی در این اثر، داستانی را نگاشته که تا حد زیادی نزدیک به زندگی خود او است. پدر و مادر او ایتالیاییهایی بودند که به فرانسه مهاجرت کرده بودند و به موجب همین موقعیت او فقر و ترس را توأمان تجربه کرد.
اینس کانیاتی در تمامی آثارش از زیستن همراه با سختیهای فراوان و اندوههای طاقتفرسا صحبت به میان میآورد. گویی او در آثارش در تلاش است تا از انکار سختی و غم بپرهیزد و همواره به روایت دشواریهای زندگی میپردازد.
کتاب روز رهایی یکی از آثار ادبیات فرانسه به حساب میآید که شخصیت اصلی آن گالیای نوجوان است. گالیا باید برای تمامی دقیقههای حضورش در این دنیا تلاش کند و به جنگیدن ادامه دهد.
اندوه همواره به زندگی گالیا سرازیر میشود تا حدی که نگرانی او برای دوچرخهاش بیشتر از دلواپسیاش برای سلامتیاش است.
خواندن کتاب روز رهایی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به علاقهمندان به ادبیات فرانسه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب روز رهایی
«با دوچرخهٔ زنگزدهٔ پرسروصدایش، که تنها رفیق و حامی اوست، از مسیری یخزده میگذرد که باتلاقی و سنگلاخی است. گِل زیادی هم به چرخهای دوچرخه چسبیده که یخ زده و دلیلش هم مسیر گلآلودی است که از وسط مزرعهها، درختها و لجنزارهایی میگذرد که بین مزرعهٔ آنها و جادهای که به شهر میرود قرار دارد. گالا عاشق طبیعت بکر تابستانهاست و با دیدن آن به وجد میآید: باتلاقهای آن طرفِ تاکها پر میشد از لالههای وحشی و یکعالم گل و عطر خوششان که درهم میآمیخت، توی مزارع و نهرها غوغایی بهپا میکرد اما فعلاً زمستان است و اوضاع ناجور و خطرناک. گلولای سرعتش را کم میکند ولی او مقاومت نشان میدهد. وقتی دوچرخهاش به تکهیخ گلآلودی برخورد میکند و از جاده خارج میشود و از شیب برفابهپوش به پایین، به کنار رودخانه، سُر میخورد، گالا نگران سلامتی خودش نیست، بلکه نگران دوچرخه است. ولی به راهش ادامه میدهد: گاهی رکاب میزدم، گاهی هم پیاده میشدم تا بهآرامی دوچرخهام را راه ببرم و پیش خودم فکر میکردم دستش را گرفتهام و راهش میبرم. چه خوب میشد اگر میتوانستم با خواندن آوازی خودم و دوچرخهام را سرحال بیاورم، ولی نتوانستم. خیلی خسته بودم. گالا این مسافت را عموماً هر دو هفته یک بار میپیماید، از خانه به مدرسه و بهعکس، تا مادرش را، که هر بار موقع رفتنِ او اشک میریزد، آرام کند. اما ادامهٔ این رفتوآمد دیگر میسر نیست. دلیلش از دل خاطرهها و خوابوخیالهایی سربر میآورد که موقع رکاب زدن ذهن گالا را به خود مشغول میکنند؛ خاطرهها و خیالاتی بعضاً دردناک و بیلطف و گاه خیالبافیهایی دربارهٔ سرزمینی که در آن روزها از تابش آفتاب درخشان است، جایی که شبها در گهوارهٔ آبی امواج دریا بهخواب میروی. گالا هم مثل همهٔ کودکان ناشاد عالم ادبیات است، مثل جین ایر شارلوت برونته، که چیزها را احساس میکنند، ولی قدرت تحلیل احساساتشان را ندارند و نمیدانند چطور باید نتیجهٔ کندوکاو در احساساتشان را در قالب کلمات توضیح دهند.»
حجم
۱۵۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
حجم
۱۵۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
نظرات کاربران
چقدر این کتاب دوست داشتنیه ، درباره ی یه دختر ۱۴ساله به نام گالاست که با دوچرخه از مدرسه اش در شهر به روستا و خونه پدریش میاد و اتفاقات عجیب و جالبی براش میفته. با اینکه موضوع خیلی ساده
اگر میخواید غمگین و در عین حال شگفت زده بشید، بهتون پیشنهاد میشه البته پایان داستان باز تر از چیزی بود ک انتظارشو داشتم اما بنظرم چیزی از واقعی بودن و عمیق بودن احساسات شخصیت اصلی داستان کم نکرد
واقعا نمیدونم چطور این کتاب توصیف کنم ،پر از غم،احساس و زندگی نازیسته ی یک دختر نوجوون دختری که حداقل های زندگی رو نداره. بخونید هر چند دلتون میشکنه ولی هنرمندانه مصیبت رو روایت کرده..
مقدمه کتاب و آنچه که بر سر نویسنده آمده و موجب نگارش این کتاب شده، برای من جالبتر از خود کتاب بود. من خواننده کتاب های طولانی هستم و تعداد صفحات این کتاب برای من زیاد نبود اما حقیقتا، به نظر
به نظر من کتاب خیلی عالییی بود و واقعا احساس میکردم که به یه همچین رمانی نیاز دارم🙃 از طاقچه ممنونم که در عید نوروز از گردونه این کتاب رو به من هدیه داد❤️💜 داستان درباره دختر فقیری به اسم گالا هست
تلخ پر از غم پایان باز بی هدف بی نهایت غم انگیز...
کتاب در مورد داستان زندگی یه دختر از خانواده ای فقیر و پر جمعیت است. که دغدغه ها ناکامی ها و نارضایتی هایش از وضع زندگی را بیان میکند. سراسر اظهار نارضایتی است. داستان مهیجو یا چندان آموزنده ای نیست
کتاب عجیبی بود .کشش داشت .
کتاب قشنگی بود. یه حس و حال غمگین ولی در عین حال خوبی داره. با اینکه داستان یکنواخت پیش میره اما اصلا حوصله سر بر نیست. پایانش بازه. به نظرم ارزش خوندن داره.
برای نوجوان مناسبتر بود