کتاب نظریه و واقعیت
معرفی کتاب نظریه و واقعیت
کتاب نظریه و واقعیت نوشتهٔ آرش حیدری و همکاران او است. نشر تيسا این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر یکی از کتابهای مجموعهٔ «کتاب ترجمه» است. آنچه در این مجموعه آمده، قدم نخست در این راه است که از سوی جمعی از دانشجویان علاقهمند و ممتاز علوم اجتماعی در حوزهها و سطوح مختلف علمی بر اساس نظم و معنای واحد تقسیم کار جمعی سامان گرفته و تدوین شده است.
درباره کتاب نظریه و واقعیت
مقالههایی که در کتاب نظریه و واقعیت گردآوری شدهاند، میخواهند چندسویگیِ نسبت نظریه و واقعیت را رعایت کنند. سعی بر آن بوده تا از دل سنتهای مختلف فکری، به این نسبت نگریسته شود؛ از سنت هرمنوتیک تا سنت مارکسیسم ساختارگرا و انتقادی و دستآخر سنت پوزیتیویسم منطقی. این مجموعه بههمت «انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات» به چاپ رسیده است. اثر حاضر، در برابر هر مقاله، این پرسش را مینشاند که واقعیت چطور بازنمایی میشود. برای صاحبان این اثر، گفتوگوی نظریهها با هم مهم است. تکثر در اولویت است؛ زیرا آنچه متصلب گردد، دود میشود و به هوا میرود.
خواندن کتاب نظریه و واقعیت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران حوزهٔ فلسفه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب نظریه و واقعیت
«این امکانناپذیری آشکار تصمیمگیری درباره رویکرد روشی خاص یا ترکیبی ثابت از چندین رویکرد روشی دو پیامد عام دیگر را پیش میکشد. آیا این یعنی خودِ رویداد تاریخی باید مناسبترین روش را به گونهای «برگزیند»؟ یا اینکه ما باید بتوانیم پیمایشی اولیه و غیرروشی در پدیدار موردنظر انجام دهیم و سپس رویکرد مناسب را برگزینیم؟ آیا اصلاً روشی جهانشمول برای این مقصود وجود دارد؟ ظاهراً مشکل مشابهی نیز در مورد طبقهبندی مفهومی رویدادها پیش میآید. آرنت بیان میکند که رویدادهای تاریخ، حداقل تا اندازه مشخصی، یکتا هستند. بااینحال، ما عموماً طبقهها یا سنخهای کلی از رویدادها را باز میشناسیم: انقلابها، آشوبها، جنگها وغیره. آیا این یعنی ما یک رویداد را تحت مقولهای عام ردهبندی میکنیم که رویداد را از یکتاییاش محروم میکند؟ ضرورتاً اینطور نیست؛ زیرا درواقع چنین طبقهبندیای میتواند معنای خاستگاهیِ مفهوم را گسترش دهد (ازاینرو آرنت معنای مفهوم «توتالیتاریسم» را مشخص و محدود میکند)، یا حتی میتوانیم مفهوم یا تعبیری جدید برای توصیف پدیداری تاکنون ناشناخته (ابتذال شر) ابداع کنیم. باز هم به نظر میرسد هیچ معیار پیشینی برای شیوه طبقهبندی (ردهبندی، گسترش، ابداع) وجود ندارد؛ ما باید «منتظر بمانیم» تا پدیدار به سخن درآید. به نظر من، این مشکل تمام روشهای ابژهمحور است؛ زیرا ارائه گزارشی از آنچه مبتنی بر ابژه است، بدون توصیف چیستی ابژه، نشدنی است. احتمالاً بتوان این را در سطح پراکسیس ما نیز دید؛ یعنی به عنوان مسئله «روشی» که در موقعیتهای مختلف زندگیمان به آن رو میکنیم. در اینجا، رویارویی با هر چیزی به عنوان امری اساساً نو و «یکتا»، عملاً نشدنی است. در موقعیتهای متعدد میتوانیم وضعیتها را بنا بر عادتمان بفهمیم یا با آنها بهمثابه نمونههای خاصی که نهایتاً قابل ردهبندی تحت قواعد عام و مقولههای مفهومی هستند، برخورد کنیم. جهتیابی عادتوار ما در جهان، هرگاه که با امری روبهرو میشویم، فلج نمیشود و نباید بشود. در تحلیل نهایی، ظاهراً پیشانگارهای از نوعی گشودگی اولیه یا حتی آمادگی برای تجربهای نو وجود دارد که بدون نیاز به توجه و آگاهی کامل ما «در پسزمینه» عمل میکند.»
حجم
۳۳۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۸۷ صفحه
حجم
۳۳۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۸۷ صفحه