دانلود و خرید کتاب مرگ و زندگی استفنی میر ترجمه لیلا ابراهیمی سویز
تصویر جلد کتاب مرگ و زندگی

کتاب مرگ و زندگی

نویسنده:استفنی میر
انتشارات:سایه گستر
دسته‌بندی:
امتیاز:
۵.۰از ۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب مرگ و زندگی

کتاب مرگ و زندگی نوشتهٔ استفنی میر و ترجمهٔ لیلا ابراهیمی سویز است. این کتاب را انتشارات سایه گستر منتشر کرده است. کتاب مرگ و زندگی نمایی نو از رمان «گرگ‌ومیش» در دهمین سال تدوین آن است.

درباره کتاب مرگ و زندگی

سال ۲۰۱۵ دهمین سالگرد کتاب «گرگ‌ومیش» بود. به همین مناسبت نویسنده تصمیم گرفت تا داستان اصلی را یک‌بار دیگر بازنویسی کند. وقتی پس از سال‌ها دوری از گرگ‌ومیش، متفکرانه نگاهی به این داستان انداخت، به چیزی فکر کرد که بارها در مصاحبه‌ها و مقالات مختلف عنوان کرده بود. از این نویسنده همیشه به‌خاطر نجات‌یافتن «بِلّا» از موقعیت‌های مختلف انتقاد می‌شد و مردم همواره از اینکه او به‌عنوان یک دختر معمولی در اندوه و پریشانی باقی می‌ماند، شکایت داشتند. انتقاد دیگری که وارد می‌شد، این بود که «بلا» بیش از اندازه درگیر مسائل عاطفی خود می‌شود که به‌نوعی احساسات دخترانه را به نمایش می‌گذارد، اما نویسنده همیشه بر این اعتقاد بود که اگر در این داستان انسان مذکر بود و خون‌آشام مؤنث، باز هم تفاوتی در داستان به وجود نمی‌آورد. جدا از مسئلهٔ جنسیت و نوع، گرگ‌ومیش همیشه داستانی دربارهٔ جادو، شدت و شوریدگی عشق اول بوده است. اصلاً فرقی بین عشق انسان مؤنث و خون‌آشام مرد با عشق انسان مذکر با خون‌آشام زن وجود ندارد و این‌گونه شد که «بیو» و «ادیس» متولد شدند.

در این کتاب، با «بیو» و «ادیس» آشنا می‌شوید. تصوری جسورانه و جذاب از داستان، عاشقانه‌ای که خواننده را متعجب و به‌دنبال خود می‌کشاند. وقتی «بیوفورت سوآن»، به شهر دلگیر «فورکس» می‌آید و با خانوادۀ دلفریب و مرموز «ادیس کالین»، آشنا می‌شود، زندگی‌اش در مسیر خوفناک و رعب‌انگیزی قرار می‌گیرد.

خواندن کتاب مرگ و زندگی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب برای علاقه‌مندان به رمان‌های نوجوان و دنباله‌دار کتابی جذاب است.

درباره استفانی میر

استفانی میر در سال ۱۹۷۳ متولد شد. او نویسنده و تهیه‌کننده‌ای آمریکایی است که بیشتر به‌خاطر نگارش سری رمان رمانتیک و خون‌آشامی «گرگ‌ومیش» مشهور است. این سری بیش از ۱۰۰ میلیون نسخه در سراسر دنیا فروش رفت و به ۳۷ زبان دنیا ترجمه شد. در سال ۲۰۰۳ هنگامی که همراه با ۳ فرزند خود در خانه به سر می‌برد، رؤیای خلق «بلا» و «ادوارد» به ذهنش رسید تا داستانی بنویسد که آن داستان تبدیل به «گرگ‌ومیش» شود. این کتاب در سال ۲۰۰۵ منتشر شد و ناگهان میر با نویسندگان معروفی چون جوآن رولینگ مقایسه شد. میر چندین دنباله برای گرگ‌ومیش نوشت که شامل «ماه نو در سال ۲۰۰۶»، «کسوف در ۲۰۰۷» و «سپیده‌دم در ۲۰۰۸» می‌شود؛ میر همچنین در سال ۲۰۰۸، اولین رمان بزرگسال خود با نام «میزبان» را که یک رمان علمی - تخیلی و رمانتیک است، منتشر کرد. او در هفته‌نامۀ تایم از بین ۱۰۰ انسان تأثیرگذار در سال ۲۰۰۸، در مکان ۴۹ قرار گرفت.

بخشی از کتاب مرگ و زندگی

«مادرم من را با ماشین به فرودگاه رساند. شیشه‌های ماشین پایین بودند. با اینکه ژانویه بود دمای هوا در فونیکس به ۲۳ درجه می‌رسید آسمان آبی روشن بود. من تیشرت موردعلاقه‌ام را به تن داشتم که عکسی از گروه طنز مانتی پایتون رو آن نقش بسته بود، به همراه تصویر دو پرستو که نارگیلی را با طناب حمل می‌کردند. مادرم کریسمس دو سال پیش آن را برایم خرید. خیلی اندازه‌ام نبود؛ اما اهمیتی نداشت. به این زودی‌ها به تیشرت جدید احتیاج پیدا نمی‌کردم. در المپیک پنینسولا واقع در شمال غربی واشنگتن، شهر کوچکی به نام فورکس وجود داشت که همیشه زیر پوششی از ابرهای به‌هم‌پیوسته یا تکه‌تکه بود. در این شهر نه‌چندان مهم بیشتر از هر شهر دیگر آمریکا باران می‌بارید وقتی فقط چند ماه داشتم مادرم با من از این شهر و هوای گرفته و دلگیر آن فرار کرد تا ۱۵ سالگی مجبورم کرده بودند هرسال یک ماه از تابستان را در این شهر بگذرانم درست در همین سن بودم که بالاخره شروع کردم به اینکه برای خودم تصمیم بگیرم سه تابستان گذشته به‌جای آمدن به اینجا، به مدت دو هفته، تعطیلات را با پدرم، چارلی، در کالیفرنیا گذراندم.

اما الان یک جورایی به فورکس تبعید شده‌ام تا بقیه دبیرستانم را در اینجا بگذرانم. یعنی یک سال و نیم به عبارتی هجده ماه احساس می‌کنم محکومیت زندان را می‌گذرانم. قرار است هجده ماه سختی بکشم. وقتی در ماشین را محکم پشت سرم بستم انگار صدای میله‌های آهنی زندان را شنیدم که پشت سرم به هم قفل می‌شدند.

خیلی، خب، باشد قبول، دارم من بچه‌ای بودم که بیش از حد در احساساتش اغراق می‌کرد همان‌طور که مادرم همیشه با شوق به من می‌گفت، من تخیل بیش از اندازه فعالی دارم بعلاوه این انتخاب من بود که خودم را تبعید کنم. هرچند این تصمیم کارم را راحت‌تر نکرد. من عاشق فونیکس بودم من به خورشید و هوای خشک این شهر پهناور عشق می‌ورزیدم. بعلاوه من عاشق زندگی با مامانم بودم؛ یعنی جایی که به آن نیاز داشتم. درست قبل از اینکه وارد قسمت بازرسی فرودگاه بشوم، مامانم برای بار صدم به من گفت مجبور نیستی این کارو بکنی؟ مامانم همیشه می‌گوید ما این‌قدر شبیه هم هستیم که می‌توانم به‌جای آینه به او نگاه کنم و صورتم را اصلاح کنم؛ اما این اصلاً درست نیست هرچند شباهت چندانی هم به پدرم ندارم چانه مادر تیز است و لب‌های پری دارد؛ ولی من نه اما چشم‌هایمان درست مثل هم است. رنگ چشم‌های او آبی خیلی روشن است و حالت بچگانه‌ای دارد که همین باعث شده بیشتر از اینکه شبیه مادرم باشد مثل خواهرم به نظر برسد چشم‌های آبی روشن من شادابی کمتری دارند و بیشتر بی‌اراده و ضعیف به نظر می‌آیند.»

علی
۱۴۰۱/۰۹/۱۳

همه چیز قابل قبول است ولی فرمت پی دی اف.‌..

.M❍ɦɑლɑɗ.
۱۴۰۳/۰۶/۲۴

بینظیر بود واقعاً از خوندنش لذت بردم سپاس فراوان از طاقچه

حجم

۱٫۹ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۴۷۲ صفحه

حجم

۱٫۹ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۴۷۲ صفحه

قیمت:
۱۲,۰۰۰
تومان