کتاب روان درمانی کوتاه مدت همدلانه
معرفی کتاب روان درمانی کوتاه مدت همدلانه
کتاب روان درمانی کوتاه مدت همدلانه نوشتهٔ باربارا سرویا و ترجمهٔ شیما حیدری و مهری مولائی و ویراستهٔ فائزه قوچی است و انتشارات نسل نواندیش آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب روان درمانی کوتاه مدت همدلانه
کتاب رواندرمانی کوتاهمدت همدلانه، کتابی ارزنده است که برای اولینبار راهنمایی برای درمان تحلیلی و پویشی به شکلی کوتاهمدت و همدلانه ارائه میکند. مبنای نظری این کتاب رویکرد روانشناسی خود است. این راهنما ترکیبی از رویکرد تحلیلی و شناختی ـ رفتاری است، ولی مبنای تحلیلی آن بسیار غالب و قسمتهای شناختی محدود به آموزشهای روانشناختی، ابراز وجود و ایفای نقش است. شایان ذکر است که در همهٔ درمانها بهویژه درمان تحلیلی، تغییرات اساسی و عمیق بهجز با درمان بلندمدت و بازپایان صورت نمیگیرد، لذا نمیتوان این راهنما را جایگزین درمانهای بلندمدت کرد. رویکرد کوتاهمدت همدلانه بهویژه برای کاربرد در مجموعههای درمانی که محدودیت تعداد جلسات دارند، مانند مراکز درمانی دانشگاهها، بیمارستانها، بیمهها و خدمات درمانی، پژوهشها و تحقیقات درزمینهٔ درمانهای تحلیلی بسیار مناسب است. همچنین برای کار با افرادی که اختلالاتی در حد نِوروز، افسردگی، اضطراب و مشکلاتی درزمینهٔ اضطراب و اعتمادبهنفس دارند، مناسب به نظر میرسد. تحقیقاتی با استفاده از این راهنما برای درمان یکسری از اختلالات انجام شده است که در مجلات علمی ـ پژوهشی خارجی و داخلی منتشر شدهاند. این کتاب ۸ فصل دارد.
خواندن کتاب روان درمانی کوتاه مدت همدلانه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران روانشناسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب روان درمانی کوتاه مدت همدلانه
«در اوایل دههٔ ۱۹۷۰، هاینز کوهات (۱۹۷۱، ۱۹۷۷ و ۱۹۸۴) نظریهٔ روانشناسی خود را برای توضیح تحول روانشناختی سالم و بیمارگون مطرح کرد. تأکید اولیهٔ او بر درمان اختلال خودشیفتگی بود. کوهات در سال ۱۹۵۹ بهعنوان روانتحلیلگری برجسته، به فرمولبندی مجدد مفاهیم و روشهای روانتحلیلگری پرداخت تا به توضیح اینگونه اختلالها بپردازد. درنهایت، با همکاری ولف و همکاران نظریهٔ روانتحلیلی و مدل درمانی را ایجاد کرد که بر رشد تکاملی و همچنین ترمیم اختلالات روانشناختی تأکید داشت. همانطور که بیکر نشان میدهد، کوهات در این سیستم بر «جایگاه برتر خود در انگیزش رفتارها» تأکید داشت. بیایید به بخشهایی از تاریخچه و مفاهیم این رویکرد تحلیلی نگاهی بیندازیم.
روش پیشگامانهٔ روانتحلیلگری فروید، بهویژه در مقایسه با رویکردهای درمانی جایگزین در اوایل دههٔ ۱۹۰۰ برای اختلالات روانی، در درمان علائم نِوروز بسیار موفق بود. بااینحال درمان اختلالات رفتاری و اختلالات شخصیت اغلب ناموفق بود. تحلیلگران اولیه، این نوع بیماران را غیرقابلتحلیل میدانستند.
بسیاری از دانشمندان اجتماعی، ازجمله کوهات (۱۹۸۴) و ولف (۱۹۸۸)، معتقد بودند جامعهٔ غرب از زمان فروید که علائم نِوروز غالب بود، تغییر کرده است. در قرن بیستم با مراجعان بیشتری مواجه بودیم که احساس بیگانگی یا تهی بودن داشتند که میتوانست حاصل ازهمگسیختگی خانواده، یا تهی شدن منابع جامعه از عناصر کمککننده به افراد باشد. بیتوجهی مزمن از سوی دیگران، بیشازپیش به پاسخهای توأم با خشم و افسردگی و تلاشهای ناسازگار برای ترمیم، مانند تحریکپذیری بیشازحد یا مچالگی خود منجر میشد.
کوهات درنتیجهٔ تلاش برای کمک به طبقهای از افراد که برای مواجهه با آنها آموزش ندیده بود، گیج شده بود. او در تلاش برای کمک بیشتر به چنین بیمارانی، ازجمله افراد مبتلا به خودشیفتگی و اختلال شخصیتی، روش بالینی دروننگری جانشینی (بهعبارتدیگر، همدلی) را طراحی کرد تا ازطریق آن مراجعان خود را بفهمد و درنهایت آنها را درمان کند. درمانگران همعقیده باتوجهبه تصویر علائمی که این مراجعان ارائه میدادند، این اختلالات بیشمار را اختلالات خود دانستند.»
حجم
۲۷۵٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه
حجم
۲۷۵٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه