کتاب چرا پیر می شویم؟
معرفی کتاب چرا پیر می شویم؟
کتاب چرا پیر می شویم؟ نوشتهٔ بیورن شوماخر با ترجمهٔ یاشار مجتهدزاده و مهسا شهرابی فراهانی در نشر سبزان چاپ شده است. این کتاب شامل بررسی علل سالخوردگی همراه با دستاوردهای علمی جدید است.
درباره کتاب چرا پیر می شویم؟
آیا تابهحال به پایان زندگی خود فکر کردهاید؟ آگاهی از مرگ مسئلهٔ جدیدی نیست. اجداد ما مدتها پیش فهمیده بودند که زندگی جاودانه ندارند. آیا دانستههای ما دربارهٔ مرگ از اجدادمان بیشتر است؟ اگر با یکی از اجدادمان ملاقات کنیم، به او چه خواهیم گفت؟
ما دربارهٔ پیری دقیقاً چه میدانیم؟ شاید بتوان پیری را راحتتر از مرگ درک کرد. اگر نمیتوانیم به اجداد ماقبل تاریخی خود چیزی دربارهٔ زندگی پس از مرگ بگوییم، شاید بتوانیم مطالبی دربارهٔ پیری به آنها یاد بدهیم؛ دربارهٔ اینکه پیری چیست و چگونه به وجود میآید و چرا همهٔ ما پیر میشویم. پس از مطالعهٔ این کتاب، مطالب زیادی میتوانیم به آنها بگوییم؛ چراکه برای نخستینبار در تاریخ بشر، به بینشهای بنیادین دربارهٔ رمزوراز پیری در انسان دست یافتهایم. در سالهای اخیر، یک انفجار واقعی در ارتباط با دانستهها و دانش ما در مورد پیری رخ داده و این کتاب دربارهٔ همین موضوع نوشته شده است.
کتاب چرا پیر می شویم؟ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به روانشناسی پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب چرا پیر می شویم؟
«در سفری شبیه به اودیسه هومر، پادشاه به دنبال مردی به نام اوتهنهپیشتیم (تنها انسانی که توانسته به جاودانگی برسد) میگردد تا راز جاودانگی را از او بپرسد. ولی اوتهنهپیشتیم به او میگوید که مرگ تقدیرِ گریزناپذیر انسان است. او به گیلگمش میگوید که اگر بتواند هفت شبانهروز نخوابد، به جاودانگی میرسد. ولی پادشاه که از سفر طولانی بسیار خسته بود خیلی زود به خواب میرود و در نتیجه فانی باقی میماند. سپس، اوتهنهپیشتیم به گیلگمش میگوید گیاهی در کف دریایی وجود دارد که اکسیر جاودانگی است. گیلگمش گیاه را پیدا میکند. ولی زمانی که در حال استراحت است، ماری اکسیر جاودانگی را میبلعد و به جاودانگی میرسد. پادشاه در نهایت به این نتیجه میرسد که تلاشش برای رسیدن به جاودانگی بیهوده بوده و او نیز سرنوشتی مثل دوستش انکیدو خواهد داشت.
در داستان زندگی نخستین پادشاه چین به نام چین شی هوانگ نیز ترس مداوم از مرگ دیده میشود. او پادشاهی مستبد بود و توانست تمام قلمرو چین را تحت سلطه خود درآورد و چین را یکپارچه کند، ولی همواره در معرض ترور قرار داشت. او از مرگ میترسید.
این پادشاه برای پیدا کردن «جزیره جاودانگی» ناوگانی عظیم از کشتیهای خود را روانه اقیانوس کرد، ولی آنها هیچگاه بازنگشتند؛ چراکه میدانستند اگر بدون اکسیر جاودانگی برگردند، چه سرنوشت وحشتناکی در انتظارشان است. پادشاه که از پیدا کردن اکسیر جاودانگی ناامید شده بود به اطبا و کیمیاگران متوسل شد. آنها به او قول دادند که او را جاودانه کنند و شروع به تجویز جیوه به پادشاه کردند. در آن زمان، آنها نمیدانستند که جیوه به شدت سمی است. چین شی هوانگ در نهایت در اثر مسمومیت با جیوه درگذشت. در واقع، او قربانی حرص و طمع خود در رسیدن به جاودانگی شد. او دستور داد تا ارتشی سفالین در مقبرهاش بسازند که حتی پس از مرگ نیز از او مراقبت و محافظت کنند. امروزه، مقبرهٔ او به همراه ارتش سفالینش در شهر شی آن قرار دارد.»
حجم
۳۲۰٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
حجم
۳۲۰٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه