کتاب پنج راز موفقیت برای نوجوانان
معرفی کتاب پنج راز موفقیت برای نوجوانان
کتاب پنج راز موفقیت برای نوجوانان نوشتهٔ ماوی آسگدام و ترجمهٔ آزیتا نجات مهر است و انتشارات نسل نواندیش آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب پنج راز موفقیت برای نوجوانان
کتاب پنج راز موفقیت برای نوجوانان نه جانب والدین را میگیرد و نه طرف نوجوانان را و نه میخواهد پیامهای قدیمی و ازمدافتاده را تکرار کند. موضوع این کتاب در مورد صادق بودن است.
پنج راز موفقیت نوجوانان میتواند یک نوجوان ضعیف را به یک فرد قدرتمند و یک تنبل کلاس را به یک رهبر کلاس تبدیل کنند. این رازها زندگی شما را یکشبه تغییر نخواهد داد، اما اگر به اِعمال آنها ادامه بدهید، میتوانند شما را هرچیزی کنند که میخواهید باشید.
برای فهمیدن معنای هر راز باید این کتاب را بخوانید. نام آنها از این قرار هستند:
ـ راز اول: در نبرد درونی برنده شوید.
ـ راز دوم: هر روز برنده شوید.
ـ راز سوم: اول بدهید، دوم بگیرید.
ـ راز چهارم: هرگز ناامید نشوید.
ـ راز پنجم: هوشمندانه خطر کنید.
خواندن کتاب پنج راز موفقیت برای نوجوانان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به همهٔ نوجوانها و پدران و مادران پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب پنج راز موفقیت برای نوجوانان
«برای موفق شدن در بیرون و کسبوکار، مدرسه و روابطتان با دیگران ـ ابتدا باید با کنترل ذهن و فکرتان در درون موفق شوید.
راز اول مبنای تمام موفقیت و قدرتمندترین چیزی است که من میتوانم به تو یاد بدهم. این راز به سه بخش تقسیم میشود:
ـ دکمه توربوی زندگیتان را فشار بدهید.
ـ با قلبتان شروع کنید.
ـ مسیرتان را انتخاب کنید.
دکمه توربوی زندگیتان را فشار بدهید
چند سال قبل من و برادر کوچکم هینتسا بسکتبال کامپیوتری بازی میکردیم و او به من آموزش میداد و دور من میچرخید.
باورم نمیشد؛ باختن یک چیز بود، اما او داشت من را خراب میکرد. بازی بعد از بازی و مهم نبود من چه میکنم، من نمیتوانستم نزدیک بشوم؛ پس شروع کردم به پنهانی تمرین کردن. برادر کوچکم نباید دیگر با من این کار را میکرد. وقتی برادرم نگاه نمیکرد من ساعتها بازی میکردم. با خود گفتم شگفتزدهاش میکنم. من تمرین خواهم کرد و او را شکست میدهم.
بار دیگر بازی کردیم و او دوباره من را شکست داد و دوباره و دوباره و دوباره.
عاقبت از او پرسیدم: «هینتسا، تو چطور همیشه من را شکست میدهی، مرد؟ موضوع چیست؟»
هینتسا دسته بازی کامپیوتری خود را سر و ته کرد و دکمهای را نشان داد که من تا آن موقع ندیده بودم. این دکمه توربو بود. با فشار این دکمه میتوانستی بالاتر بپری، تندتر بدوی و سختتر جلو حریف را بگیری. تعجبی نداشت که او من را شکست میداد. مهم نبود که من چه میکنم، هیچ راهی نبود که من بتوانم با او رقابت بکنم، چون من دکمه توربویم را فشار نداده بودم.
بازی کامپیوتری با هینتسا یک دکمه توربو را به یاد من آورد که در زندگی کشف کرده بودم؛ یک دکمه مخفی که میتواند همه را به موفقیتی چشمگیر برساند. مثل دکمه توربوی روی دسته بازی کامپیوتری، پیدا کردن دکمه توربوی زندگی هم مشکل است، مگر اینکه بدانید کجا را نگاه کنید. شما این دکمه را در مدرسه هنگام ورزش و معاشرت با دوستان یا نواختن موسیقی پیدا نخواهید کرد. این دکمه آنقدر نزدیک است که بهراحتی دیده نمیشود. پس دکمه توربوی زندگی کجاست؟ درون ذهنتان. برچسبی کنار این دکمه است که روی آن نوشته شده است: اگر میخواهید برای بهبود زندگیتان اقدام کنید، این دکمه را فشار بدهید. افراد بسیار معدودی این دکمه را فشار دادهاند، اما مشخص کردن افرادی که این کار را کردهاند مشکل نیست.
چه چیزی آنها را از دیگران متمایز میکند؟ افراد توربو همیشه برای بهبود زندگیشان اقدام میکنند. افرادی که دکمه توربو را فشار ندادهاند مدام عذر و بهانه میآورند.
شما این افراد را میشناسید: آنها همیشه آموزگارانشان را برای گرفتن نمره بد سرزنش میکنند یا در مورد خونسرد بودن پدر و مادرشان آه و ناله میکنند. شاید شنیده باشید که میگویند:
ـ «منصفانه نیست که مربی از من متنفر است. او تنها دلیل شروع کردن من است.»
ـ «از هیکلی که دارم بدم میآید. چرا نمیتوانم ظاهر بهتری داشته باشم؟»
ـ «پدر و مادرم همیشه به من گیر میدهند. کاش آنها دنیا را مثل من میدیدند.»
ـ «من نمیتوانم خوب عمل کنم، چون فردی دیگر مانع کار من میشود.» «من هیچ قدرتی برای بهبود زندگیام ندارم، پس فقط در مورد آن گله و شکایت خواهم کرد.»
این گله و شکایتها را با جملات افرادی مقایسه کنید که دکمه توربوی زندگیشان را فشار دادهاند:
ـ «من با مربی صحبت میکنم و خواهم فهمید چه برنامهای برای شروع من دارد، بعد نهایت تلاشم را خواهم کرد تا این اتفاق بیفتد.»
ـ «من خودم را جذابترین فردی خواهم کرد که میتوانم باشم. مجبور نیستم مثل یک مانکن باشم، مادامی که از خودم مراقبت میکنم، از ظاهرم راضی و شاد خواهم بود.»
ـ «پدر و مادرم همیشه نمیدانند من کجا بودهام؛ اما من اجازه نمیدهم این موضوع رابطه ما را خراب کند. من با آنها صحبت خواهم کرد، به آنها احترام خواهم گذاشت و تلاش میکنم موضوعات را از دیدگاه آنها ببینم و امیدوارم آنها با انجام دادن همین کار درباره من، پاسخ بدهند.»
ـ «میدانم که نمیتوانم همه چیز را در زندگیام کنترل کنم؛ اما هنوز باور دارم که ایجاد آن زندگیای که من میخواهم به عهده خودم است. من با تلاشم باعث خواهم شد اتفاقاتی برای خودم بیفتد.»
کدام گروه از این افراد شانس موفقیت بیشتری دارد؟ میخواهید از چه گروهی باشید؟»
حجم
۲۶۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه
حجم
۲۶۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه