
کتاب مویه هیل بیلی
معرفی کتاب مویه هیل بیلی
کتاب مویه هیل بیلی با عنوان اصلی Hillbilly Elegy: A Memoir of a Family and Culture in Crisis نوشتهٔ جی. دی. ونس و ترجمهٔ علی مجتهدزاده است. نشر گویا این کتاب را منتشر کرده است. مطالعهٔ اثر حاضر که در دستهٔ ناداستان و سرگذشتنامه قرار گرفته، فراتر از یک روایت شخصی است و به مسائلی همچون بیثباتی اقتصادی، معضلات آموزشی و تأثیرات آنها بر نسلهای آینده پرداخته است. این کتاب، تحلیلی متفاوت از طبقات اجتماعی، فرهنگ و رؤیای آمریکایی ارائه داده است. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب مویه هیل بیلی اثر جی. دی. ونس
انتخاب دونالد ترامپ بهعنوان رئیسجمهور آمریکا، بسیاری را بهدلیل پیشینهٔ سیاسی غیرمعمول و رفتارهای خاص او شگفتزده کرد، اما با مطالعهٔ کتاب «مویهٔ هیل بیلی» این تعجب فروکش میکند. نویسنده در این کتاب، تصویری متفاوت از آمریکا، فراتر از آنچه هالیوود نمایش میدهد ارائه کرده است. او با توصیف دوران کودکیاش در منطقهٔ کوهستانی آپالاچیا، فقر و زندگی دشوار مردم این منطقه را به تصویر میکشد. هدف او نهتنها نشاندادن وضعیت ناامیدکنندهٔ این قشر از جامعه است، بلکه با روایت داستان موفقیت خود بهعنوان صاحب یک شرکت چندملیتی به مخاطبان پیام میدهد که با بهرهگیری از امکانات موجود میتوان به موفقیت دست یافت.
کتاب «مویهٔ هیل بیلی» (خاطرهنگاری از خانواده و فرهنگ بحرانزده) که نخستینبار در سال ۲۰۱۶ میلادی منتشر شده، شرح صادقانه و ملموس خاطرات زندگی شخصی «جی. دی. ونس» و خانوادهٔ او در منطقهٔ آپالاچیا در ایالات متحده است. این اثر که در دستهٔ ناداستان قرن ۲۱ آمریکا قرار میگیرد، بهطور خاص به شرایط اجتماعی - اقتصادی و مشکلات فرهنگی کارگران سفیدپوست این منطقه پرداخته است. نویسنده با زبانی خودمانی از چالشهایی نظیر اعتیاد، خشونت خانگی، فقر و تحرک اجتماعی محدود در این جوامع پرده برداشته است. او با روایت داستان زندگی خود، مادربزرگ و پدربزرگش تصویری روشن از نسلی ارائه داده است که بسیاری از آنها احساس میکنند از فرصتهای برابر در جامعهٔ آمریکا محروم شدهاند. این کتاب با تمرکز بر بحران هویت و احساس ناامیدی رایج در میان کارگران سفیدپوست، نشان داده که چگونه این عوامل میتوانند به کاهش تحرک اجتماعی و مشکلات اقتصادی دامن بزنند. بازخوردهای گستردهای که این کتاب در آمریکا از جمله در میان رسانهها و سیاستمداران دریافت کرد، گواهی بر اهمیت موضوعاتی است که «جی. دی. ونس» به آنها میپردازد؛ مشکلاتی که در بسیاری از جوامع کارگری سفیدپوست وجود دارد اما کمتر به آنها پرداخته شده و همین امر این اثر را به کتابی مهم در زمینهٔ اجتماعیات معاصر آمریکا تبدیل کرده است.
چرا باید کتاب مویه هیل بیلی را بخوانیم؟
کتاب «مویهٔ هیل بیلی» بهعنوان یک تحلیل دقیق از مسائل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی آمریکا به علاقهمندان به این حوزهها و همچنین کسانی که به بررسی بحرانهای اجتماعی و طبقات محروم جامعه گرایش دارند، پیشنهاد میشود. این کتاب نهتنها دریچهای بهسوی زندگی یک بخش کمتر دیدهشده از جامعهٔ آمریکا میگشاید، بلکه به ما کمک میکند پیامدهای احساس ناامیدی و در حاشیه قرارگرفتن را درک کنیم.
کتاب مویه هیل بیلی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب را به دوستداران علوم اجتماعی، وضعیت آمریکا و قالب سرگذشتنامه پیشنهاد میکنیم.
درباره جی. دی. ونس
«جی. دی. ونس» یا «جیمز دیوید ونس» زادهٔ ۱ آگوست ۱۹۸۴ و نویسندهای آمریکایی است. سرپرستان اصلی او پدربزرگ و مادربزرگش بودند. از دانشگاه دولتی اوهایو فارغالتحصیل شد و پس از آن مدتی را برای یک سناتور جمهوریخواه کار کرد؛ سپس به دانشکدهٔ حقوق دانشگاه یِیل رفت و در اولین سال حضور، استادش «ایمی چوا» او را متقاعد کرد که شرححال خود را بنویسد. او در ژانویهٔ ۲۰۱۷ میلادی به شبکهٔ CNN پیوست و در آپریل همین سال قراردادی برای ساخت فیلمی بر اساس کتابش «مویهٔ هیل بیلی» امضا کرد. «جی. دی. ونس» قصد دارد پا به عرصهٔ سیاست بگذارد و بهعنوان یک جمهوریخواه وارد مجلس سنای آمریکا شود. او یکی از سرمایهگذاران اصلی یکی از شرکتهای حاضر در سیلیکون ولی و مدتی قائممقام رئیسجمهور در دولت دوم دونالد ترامپ بوده است.
این کتاب یا نویسنده چه جوایز و افتخاراتی کسب کرده است؟
کتاب «مویهٔ هیل بیلی» جزو لیست پرفروشترینهای نیویورک تایمز و نامزد جایزهٔ Kirkus بوده است.
نظر افراد یا مجلههای مشهور درباره این کتاب چیست؟
نیویورک تایمز کتاب «مویهٔ هیل بیلی» را ضروری و مهم خوانده است؛ چراکه این اثر به درک عمیقتری از خردهفرهنگها و چالشهای اجتماعی پنهان در آمریکا کمک میکند.
چه نسخههای دیگری از این کتاب در ایران منتشر شده است؟
کتاب «مویهٔ هیل بیلی» در سال ۱۴۰۳ با ترجمهٔ «علیرضا پارساییان» بهوسیلهٔ انتشارات نون منتشر شده است.
بخشی از کتاب مویه هیل بیلی
«ولی همان تابستان مادرم بهم گفت که باید بروم پیش او و مت در دیتون زندگی کنم. خودش پیشتر رفته بود و مدتی همان جا مانده و اگرچه من هم مت را دوست داشتم ولی این فکر سرم را پر کرد که از دیتون تا خانهٔ ماماو چهل و پنج دقیقه راه است. زندگی در میدلتاون بهم چسبیده بود و میخواستم بروم دبیرستان و کلی دوست و رفیق داشتم. اگرچه زندگیام نامعمول بود؛ ولی میان خانهٔ مادر و ماماو میچرخیدم و روال ثابتی هم در سر زدن به پدرم در آخرهفتهها داشتم. مهمتر از همه اینکه هر زمان که میخواستم در خانهٔ ماماو به رویم باز بود و این خودش خیلی تفاوت داشت با آن زندگی که مادرم برایم میخواست. هنوز خوب یادم مانده بود آن روزگاری را که این راه دررو نبود و به هیچ رو دوست نداشتم به همان روزها برگردم. همین شد که وقتی مادرم با این خبر آمد و گفت که باید بروم پیش او و مت زندگی کنم جوابم یک چیز بود: «عمراً!» و با عصبانیت زدم بیرون.
مادرم از این گفتگوی کوتاهمان چنین برداشت کرد که بیگمان من با خشم خودم مشکل دارم و برایم وقت مشاوره گرفت. نمیدانم طرف دوستش بود یا پولش را از کجا گیر آورد؛ ولی درهرحال پذیرفتم بروم با خانم مشاور حرف بزنم. اولین جلسهٔ مشاوره همان هفتهٔ بعد توی یک دفتر نمور و تاریک نزدیک دیتون بود که آن خانم جاافتاده و من و مادرم نشستیم ببینیم چرا این همه خشمگینم. همان جا فهمیدم آدمها چندان هم در داوری حالوروز خودشان خوب عمل نمیکنند. شاید من بهاشتباه فکر میکردم از دیگر آدمهای زندگیام خشمگینتر نیستم و البته که نبودم؛ ولی این خشم مرا توجیه نمیکرد. شاید مادرم حق داشت که من مشکل دارم. درهرحال کوشیدم ذهنم را باز نگه دارم. با خودم فکر کردم این خانم شاید به من و مادرم فرصتی بدهد که همه چیزمان را بریزیم روی دایره.
ولی جلسهٔ اول انگار بهم شبیخون زدند؛ چون خانمه درجا دهان باز کرد به پرسیدن از اینکه چرا سر مادرم داد زدهام و رهایش کردهام و چرا حواسم نیست که او مادرم است و قانون هم میگوید باید با او زندگی کنم. بعد از «فوران» خشمم گفت که ریشههایش انگار به زمانی میرسید که اصلاً یادم نمیآمد. دست گذاشت روی پنجسالگیام و چیز پرت کردنم در یک بقالی و درگیریام با آن بچه قلدر مدرسه که ماماو تأییدش کرده بود و یکدفعه روی کارهایم اسم گذاشت و گفت پناهبردن من به خانهٔ مادربزرگم در عمل فرار از تربیت مادرم بوده. روشن بود که این خانم همهٔ تصویری را که مادرم به او داده بود در سر گذاشته و حالا داشت مرا با همان میسنجید و اگر تا آن زمان مشکل مهار خشم نداشتم دیگر خشم آمده بود.»
حجم
۲۶۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه
حجم
۲۶۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه