کتاب روان شناسی مثبت در محیط کار
معرفی کتاب روان شناسی مثبت در محیط کار
کتاب روان شناسی مثبت در محیط کار نوشتهٔ سارا لوئیس و ترجمهٔ کبری سبزعلی یمقانی و لیلا پیری و معصومه زارع است و کلید پژوه آن را منتشر کرده است. کتاب به این پرسش پاسخ میدهد که چگونه رهبری مثبت و قدردانی، منجر به ایجاد سازمانهای الهامبخش میشود؟
درباره کتاب روان شناسی مثبت در محیط کار
روانشناسی مثبت شاخهای از روانشناسی است که امروزه به سرعت در حال رشد است و بیشتر بر روی روشهای ارتقای سلامت افراد، ارتقای میزان شادی آنها و افزایش طول عمر آنها متمرکز میشود. رویکرد جستوجوی ارزشها (AI) شیوهای نوین جهت توسعه سازمانی است که بر روی همان موضوعاتی توجه مینماید که روانشناسی مثبت بر آنها تمرکز میکند.
با بررسی روانشناسی مثبت در محل کار، و همچنین با جمعآوری جدیدترین تحقیقات در این زمینه، میتوانیم به یک رویکرد جدید قدرتمند جهت ارتقای سازمانها دست یابیم. با بررسی روانشناسی مثبت همچنین میتوانیم چالشهایی را که رهبران سازمان با آنها مواجه هستند بیشتر آشکار کنیم. سارا لوئیس سعی کرده است تا با حداقل استفاده از اصطلاحات فنی روانشناسی، درکی از رویکرد روانشناسی مثبت و اجرای این رویکرد را به رهبران و مدیران سازمانها و در تمامی سطوح، نمایش دهد و به آنها نشان دهد که چگونه میتوانند از تکنیکهای روانشناسی مثبت در زمینه تخصصی خود در محیط کار استفاده کنند. کتاب روان شناسی مثبت در محیط کار جدیدترین یافتههای علمی و پژوهشی در زمینه موضوعاتی مانند مثبتگرایی، رشد سازمانها، استفاده از انرژی مثبت، انجام فعالیتهای جمعی متحولکننده، استفاده از سرمایههای روانشناختی و رهبریکردن سازمان به صورت مناسب را دربر میگیرد.
فصلهای این کتاب، شامل این موارد هستند: عوامل مرتبط با محل کار، روابط، کاری، رهبریکردن، مشارکتکردن در کار و عملکرد مناسب، تصمیمگیری در حوزههای کاری، ارتباطات سازمانی و تحولات سازمانی.
در کتاب روان شناسی مثبت در محیط کار، دیدگاههایی بینظیری درباره جدیدترین موضوعات مرتبط با محیط کسبوکار امروزی که به سرعت در حال تغییر است؛ ارائه میشود.
خواندن کتاب روان شناسی مثبت در محیط کار را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به همهٔ کارمندان ادارهها و مسئولان منابع انسانی پیشنهاد میکنیم.
درباره سارا لوئیس
سارا لوئیس یک روانشناس معتبر و یکی از اعضای انجمن روانشناسی بریتانیا، بنیانگذار و از اعضای اصلی انجمن روانشناسی بازرگانی این کشور است. او دارای مدرک کارشناسی ارشد در رشته روانشناسی حرفهای و سازمانی با نمرههای بالاست. او همچنین دارای گواهینامه مشاوره سیستماتیک است. سارا لوئیس در زمینه رویکرد جستوجوی ارزشها و در زمینه تسهیل رویدادهای گروهی بزرگ متخصص است. او به مدت ۲۵ سال به شکل فعالانه به افراد و سازمانها کمک میکند تا الگوهای رفتار سازمانی خود را تغییر دهند. او به افراد و نهادهایی مانند نهادهای دولتی محلی، نهادهای دولت مرکزی، سازمانهای غیر انتفاعی و مشتریان بخش خصوصی، به ویژه در بخشهای تولیدی، مالی و آموزشی کمک میکند.
هنگامیکه شاخه روانشناسی مثبت ظهور کرد، سارا به سرعت متوجه شد که کار در این زمینه هم با حرفه وی منطبق است و کار در این زمینه برای او مناسب خواهد بود. همچنین او متوجه شد که میتواند به عنوان رویکردی برای تغییر سازمانی، حمایت نظری قوی از رویکرد جستوجوی ارزشها ارائه دهد. او در کار خود این دو رویکرد را ادغام مینماید و از هر دو استفاده میکند.
سارا برای دانشجویان در مقطع کارشناسی ارشد سخنرانی میکند و همچنین در انگلستان در کنفرانسهای معتبر سخنرانی مینماید. آثار او مکرراً زیر چاپ میروند و او یکی از نویسندههای معروف در زمینه استفاده از رویکرد جستوجوی ارزشها برای مدیریت کردن تغییرات است.
بخشی از کتاب روان شناسی مثبت در محیط کار
«روانشناسی مثبت، با تفکر مثبت بسیار متفاوت است. تشخیص تمایز بین این دو مهم است؛ و البته در این زمینه، ابهامات زیادی وجود دارد. قبل از این که روانشناسی مثبت را بررسی کنیم؛ در ابتدا باید تفکر مثبت را بررسی کنیم تا بتوانیم تفاوت آن را با روانشناسی مثبت درک نماییم. تفکر مثبت، تاریخچه مخصوص به خود را دارد. باربارا ارنریچ در کتابش تحت عنوان «نیمه پر لیوان» که در سال ۲۰۰۹ چاپ شد؛ تاریخچه تفکر مثبت را کاملاً توضیح داده است و بیان کرده است که: "چگونه رشد سریع تفکر مثبت در آمریکا توانسته است این کشور را تضعیف کند؟" او در این کتاب، مبداء ایجاد تفکر را اواسط قرن بیستم میداند؛ هنگامیکه یک بیماری خاصی در ایالات متحده شیوع پیدا کرده بود که علائم این بیماری خستگی و برخی از علائم فیزیکی مرمروز بود. این بیماری همزمان با ایجاد یک فلسفه و دیدگاه کالوینیستی که مبنی بر کار، ترس و اجتناب از گناه بود؛ در آمریکا شایع شد. در آمریکا این دیدگاه مذهبی درباره سخت کار کردن و داشتن متانت و صبر و حوصله و اجتناب از گناه باعث پیشرفت شده بود و در آن زمان به ایالات متحده کمک میکرد تا به کشوری تبدیل شود که امروزه هست. ولی نکته منفی آن این بود که باعث افزایش بیماری مذکور در میان افراد میشد و همچنین میزان احساسات مثبت در زندگی، مانند امید، لذت، اشتیاق، علاقه و شادی را کاهش میداد. امروزه وقتی آن را بررسی میکنیم؛ از دیدگاه قرن بیست و یکمی، این اختلال و بیماری به نظر نوعی افسردگی میآید.
درمانی که در آن زمان برای این بیماری توصیه میشد، اغلب استراحت مطلق، مطالعه نکردن، مهمانی نرفتن و خوردن غذای ساده در اتاق تاریک بود. با توجه به علم روانشناسی امروزه، پیچیدن چنین نسخهای برای بیماران به نظر بی فایده میآید. در آن زمانها، تا قبل از این که فینیاس کیمبی پای به عرصه روانشناسی بگذارد؛ افراد کمی اعتبار چنین درمانهایی را زیر سوال میبردند. کویمبی فردی بود که ارزش کمی برای حرفه روانشناسی و به طور کلی حرفه پزشکی قائل بود و خود را یک درمانگر غیرپزشک، میدانست. او فردی بود که همین فلسفه مذکور آن زمان آمریکا یعنی کلوینیزم را به عنوان منشاء این بیماری شناسایی کرد و ادعا نمود که منشاء این بیماری در حقیقت نوعی عذاب وجدان سرکوبگر شده است که بیماران را بی روحیه میکند. او از نسخههایی که پزشکان تجویز میکردند و با این کار افسردگی را دامن میزدند؛ اجتناب مینمود و درمان گفت و گویی را جایگزین این درمان میکرد. او در روش درمانی خود تلاش میکرد تا «بیماران خود را قانع سازد که جهان اساساً نیکو است» (ارنریچ، ۲۰۰۹؛ ص ۸۵). او به بیماران خود تلقین میکرد که آنها همگی در اصل یک ذات نیکو و خیرخواهانهای دارند و میتوانند از قدرت ذهن خود برای درمان مشکلاتشان استفاده کنند.
چنین تفکر جادویی، یعنی اعتقاد بر این که میتوان با قدرت تفکر به همه چیز نفوذ کرد، تفکر جدیدی نیست. در علم مردم شناسی، چیزی به عنوان سحر و جادوی سمپاتیک داریم که در میان فرهنگهای بومی شایع است. از این رو، شاید ارتباط نزدیکی بین این تفکر و تفکر مثبت شامون، بومیان آمریکا یا سایر فرهنگ بومی وجود داشته باشد؛ البته چنین ارتباطی همیشه مثبت نیست. در سال ۲۰۱۰، در یک مراسم بومی آمریکایی که مرتبط با همین موضوع بود، سه نفر کشته شدند؛ همچنین ۲۰ نفر دیگر در یک مراسمی که یک خودآموز روحانی به نام جیمز آرتور اجرا میکرد جان خود را از دست دادند (هریس، ۲۰۱۰). علاوه بر چنین مرگ و میرهایی، در چادرهای بخار، سابقهای بلند بالا و طولانی از مصدومینی وجود دارد که بر روی آتش راه میرفتند. مثلاً در استرالیا در سال ۲۰۰۲، ۲۰ تن از مدیران فست فود KFC تحت درمان چنین روحانیونی قرار گرفتند و این روحانیون آنها را مجبور کرده بودند که روی آتش راه بروند (کندی، ۲۰۰۲). در ماه جولای ۲۰۱۰، هشت کارمند در ایتالیا برای درمان بیماریهای روحی، به پیشنهاد روحانیون مجبور شده بودند تا روی آتش راه بروند که نتیجه این عمل آن شد که به دلیل جراحت پا که ناشی از راه رفتن بر روی آتش بود مجبور شدند که به بیمارستان مراجعه کنند و بهبودی آنها، ۱۰ روز طول کشید (هوپر، ۲۰۱۰).
شاید برخی از افراد به این دلیل این گونه درمانهای جادویی یا سحر آمیز را امتحان میکنند که به آنها امید میدهد و یا شاید به این دلیل باشد که سایر راهها به نظرشان سختتر میآید. اما از این موضوع نمیتوان نتیجهگیری کرد که تفکر مثبت کاملاً دروغ است و حقیقتی در آن وجود ندارد. تجسم فرد، بر روی رفتارش تأثیر میگذارد؛ اما این تأثیر از طریق اقدامات ما است و نه از طریق جادوی افکار ما! مایه تأسف است که تفکر مثبت و روانشناسی مثبت هر دو حاوی کلمه "مثبت" هستند و هر دو به توانایی تجسم مثبت اشاره دارند. با این حال، باید بتوانیم این دو حوزه را از هم تشخیص دهیم.»
حجم
۷۰۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۴۷ صفحه
حجم
۷۰۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۴۷ صفحه
نظرات کاربران
قبلا این کتاب رو من و همکارانم ترجمه کردیم. ترجمه اش چنگی به دل نمیزنه و من نتونستم ارتباط بگیرم با کتاب. اگرچه قلم خود نویسنده هم بر خلاف آنچه خودش ادعا کرده چندان سلیس نیست و از اصطلاحات غیر