دانلود و خرید کتاب راه نرفته سارا آر. بامن ترجمه نیلوفر عزیزپور
تصویر جلد کتاب راه نرفته

کتاب راه نرفته

معرفی کتاب راه نرفته

کتاب راه نرفته نوشتهٔ سارا آر. بامن و ترجمهٔ نیلوفر عزیزپور است و انتشارات پرتقال آن را منتشر کرده است. این کتاب داستانی دربارهٔ دختری ۱۲ساله است که عاشق اسب‌هاست و می‌خواهد از پس مشکلاتش برآید.

درباره کتاب راه نرفته

کتاب راه نرفته نوشتهٔ سارا آر. بامن داستان دختری به نام کلر است. اندی، برادر ۱۸سالهٔ کلر، به خاطر اعتیاد به قرص‌های آرام‌بخش در آسایشگاه تحت معالجه است. کلر علاوه بر اینکه باید اعتیاد برادرش را بپذیرد، ناچار است فکری هم برای مشکلات مالی خانواده‌اش کند تا بتواند اسب‌هایش را نگه دارد. مادر او که حسابدار بوده، مدتی است شغلش را از دست داده و درآمد پدرش هم برای تأمین مخارج خانه کافی نیست. او با پیوستن به حلقه‌های گفت‌وگو، راه‌های مقابله با اضطراب را می‌آموزد و پی می‌برد که برادرش مقصر اصلی اعتیاد خودش است. کلر هم باید تصمیم خودش را بگیرد و مسیر خودش را انتخاب کند؛ پروژه‌ٔ اسب‌درمانی شاید شروع بدی نباشد. اسب‌ها در رمان راه نرفته جایگاه ویژه‌ای دارند. کلر در این کتاب می‌آموزد که با آن‌ها چطور ارتباط برقرار کند؛ به همین دلیل، دربارهٔ آن‌ها تحقیقات فراوانی می‌کند که بر زندگی خودش هم بسیار تأثیر می‌گذارد.

خواندن کتاب راه نرفته را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب خواندنی و جذاب را به تمام نوجوانان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب راه نرفته

«همیشه نامه‌هایم را با همین جمله شروع می‌کنم. نامه‌ها مثل پیامک نیستند که آدم زود برود سر اصل مطلب. این‌طوری آدم زمان بیشتری انتظار می‌کشد. این انتظار از وقتی شروع می‌شود که جملات را بر صفحه‌ای سفید می‌نویسم و در طول مسیری که نامه از روی میزم تا صندوق پست می‌رود و تمام راهی که طی می‌کند تا به مرکز بازپروری استارشاین در نیوهَمپشایر برسد، یعنی جایی که اندی هم می‌تواند قلم بردارد و جواب نامه‌ام را بنویسد، همچنان منتظر هستم.

به‌هرحال نمی‌توانم به او پیامک بدهم، حتی بااینکه مامان و بابا این ماه برای تولدم موبایل خریده‌اند؛ البته از آن موبایل‌های ساده که هیچ برنامه‌ای رویش نصب نمی‌شود و فقط شماره‌تلفن مامان و بابا و بهترین دوستم، مایا گونزالِس، در آن ثبت شده‌اند. اندی دیگر شماره‌ای ندارد. موبایلش یکی از چیزهایی است که از او گرفته‌اند و تا وقتی کاری را که از او خواسته‌اند انجام ندهد، پسش نمی‌دهند؛ یعنی تا وقتی بفهمد چطور حالش بهتر شود. «بهتر شدن حال» احتمالاً مثل رفتن به‌سمت صندوق پستی است؛ مثل اینکه آدم بدجوری دلش بخواهد به جایی برسد، اما هرچقدر هم تلاش کند باز حس آدمی را داشته باشد که از میان برگ‌های ریخته بر روی زمین می‌گذرد.

بااین‌حال من اندی را همان‌طور که هست دوست دارم، جوری که کلاه بیسبالش را کج می‌گذارد و درست در عرض دو دقیقه چادر را برپا می‌کند. بااینکه دوازده سالم است و او به‌تازگی هجده‌ساله شده، وانمود می‌کند دارد با انگشت اشاره و شستش بینی‌ام را می‌قاپد. وقتی مرکز استارشاین از او آدم جدیدی بسازد، بازهم همین کارها را می‌کند؟

مامان معتقد است که اندی، هرچند این را به زبان نمی‌آورد، اما دلتنگ خانه است. وقتی مادر انگشتانش را در هم قلاب می‌کند و بالای بینی‌اش، جایی که حالا به‌خاطر سنش خطی همیشگی افتاده، ابروهایش به هم گره می‌خورند، به من می‌گوید: «دل اندی برای چیزهایی تنگ می‌شه که ما قدرشون رو هم نمی‌دونیم. براش از اون‌ها بگو». پس من هم می‌نویسم:

وقتی داشتم صورت سانی رو برس می‌کشیدم، عطسه کرد. برای همین تمام لباسم پر از موی اسب و آب‌دماغش شد.

چیزهایی را می‌نویسم که می‌دانم لبخند به لبش می‌آورد. اندی از وقتی اینجا را ترک کرده است دیگر خیلی لبخند نمی‌زند، اما همچنان عاشق لبخند زدن است.

مدرکش هم این است که تمام نامه‌هایش همیشه با چیستانی بامزه شروع می‌شوند.

اسب‌های مسابقه چی می‌خورن؟

جواب را پنهانی و وارونه آخر نامه می‌نویسد که به خواندن ادامه بدهم. مجبور نیست چنین کاری بکند، چون من هر کلمه‌اش را با همان دقتی در ذهنم حفظ می‌کنم که آب‌نبات‌های رازیانهٔ خانگی پدرم را در دهانم نگه می‌دارم و سعی می‌کنم زود تمام نشوند.»




(:دختر کتابخوان:)
۱۴۰۱/۰۸/۱۰

فوق العاده ،🙃🤍🤍🤍🤍🤍

گمشده در دنیای کتاب ها :(
۱۴۰۲/۰۶/۱۸

کلر بارتونِ دوازده‌ساله علاقه‌مندی‌های زیادی در زندگی‌اش دارد: پدر و مادرش، بهترین دوستش مایا، اسب‌های خانوادگی‌شان، سم و سانی، و برادر بزرگ‌ترش اندی! اما مشکل اینجاست که گویی همه‌ چیز درگیر بحران شده‌ است. چند ماه است که مادر شغلش

- بیشتر
yuzu
۱۴۰۱/۰۷/۲۲

کلا خوندن این کتاب حس خوبی میده:))))

sara.sh
۱۴۰۲/۰۱/۰۸

فوق العاده زیبا ، جذاب و خواندنی👌🏻👌🏻

«تنها چیزی که می‌توانیم کنترل کنیم، اعمال خودمان است. تا وقتی هم که دست از کنترل دیگران برنداریم، روی آرامش را نمی‌بینیم.»
Book
خیلی راحت‌تر است پیش کسی بنشینم که کنارش حس نکنم مجبورم حرف بزنم.
Book
«آدم اگه خودش نخواد، هیچ‌کس نمی‌تونه وادارش کنه که حرف بزنه.»
Book
چقدر دلم می‌خواهد زود به آنجا برسم. در اصل خواستن است که اهمیت دارد، نه فاصله.
Book
«توی واقعیت هیچ‌کس کامل نیست، کلر.»
Book
دوباره با سرم حرفش را تأیید می‌کنم. چرا مدام سرم را تکان می‌دهم؟ از پشت تلفن که نمی‌تواند ببیند!
Book

حجم

۲۱۵٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۴۴ صفحه

حجم

۲۱۵٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۴۴ صفحه

قیمت:
۸۷,۰۰۰
تومان