کتاب بولوت
معرفی کتاب بولوت
کتاب بولوت نوشتهٔ مصطفی محمدی است و نشر شاهد آن را منتشر کرده است. «بولوت» بر مبنای شخصیت یک شهید نوشته شده است.
درباره کتاب بولوت
بولوت نام شخصیت داستانی است که بر مبنای یک شخصیت واقعی خلق شده است که در همان روزهای نخست جنگ تحمیلی به شهادت رسیده بود. نویسنده به این شخصیت در ذهنش پر و بال داده و بر اساس حماسههای دوران دفاع مقدس، این ماجرا را قالب داستان آورده است.
فقط ۱۰ تا ۱۵ درصد شخصیتپردازی بولوت واقعی است. برای همین هیچ اسمی از آن شخصیت واقعی در کتاب نیست؛ اما این شهید بهشدت برای نویسنده تداعیگر بوده و از او اقتباس کرده؛ اما ۸۰ درصد ماجرای کتاب به آن شخصیت واقعی ارتباط ندارد.
نویسندهٔ اثر برگزیدهٔ «روز سوم» قصد داشته از تخیل بهره بگیرد تا بتواند ماجرا را از قالب داستان مستند و زندگینامه خارج کند. بستر ماجراهای کتاب واقعی است اما تخیل در آن سهم قدرتمندی دارد.
بولوت در زبان آذری به معنای «ابر» است و نام شخصیت اصلی داستان نیز همین است. در بخشی از داستان، اتوبوس در مه گیر میکند و مسافران آن سرگردان میشوند. رمان ماجرای ۲۰ دقیقه تا نیم ساعت از همین روز را روایت میکند که مسافران در مه گیر کردهاند اما با فلشبکهایی به گذشته برمیگردد.
نویسندهٔ کتابِ برگزیدهٔ جایزهٔ کتاب سال دفاع مقدس سابقهٔ ایثارگری و نویسندگی و روزنامهنگاری دارد و این تجارب به او کمک کرده که بتواند به صورت عمیق و تاثیرگذاری به موضوع جنگ بپردازد. او را بیشتر به عنوان نویسنده حوزهٔ دفاع مقدس و جنگ میشناسند.
«بولوت» به معنای «ابر» گوشهای از دوران جنگ تحمیلی را روایت میکند. یکی از ویژگیهای این رمان «دیالوگ محور» بودن است؛ به این صورت که در بیشتر روایتهای کتاب در قالب دیالوگ تعریف میشود. نویسنده داستان را با زبان ترکی آذری آغاز کرده تا از همان ابتدا مخاطب بداند که قهرمان کتاب شخصیتی از خطهٔ آذربایجان است.
این رمان در سه فصل «آغازین»، «میانی» و «آخر» به نگارش درآمده که هر فصل پردهای متفاوت از زندگی بولوت را بیان میکند.
خواندن کتاب بولوت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعهٔ رمانهایی با موضوع دفاع مقدس پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب بولوت
«ـ داشدان چؤرک چیخارت گتیر وئر نورجاهان یئسین، دیندیرنده یامان دئسین.
ـ هر کیم... (اگه دیدی یکی از سختی نمیترسه، ازش بترس. اونجور آدمها هیچی رو سخت نمیدونند، بنابراین به فکر رفع و رجوعش هم نیستند. تن میدن به سختی. کنار میان باهاش. میشن سخت. میشن سنگ. یه توده بدبخت سختیکش و دلگنده. اینا بدند. سختی خوبه ولی خوبتر اینه که باهاش کنار نیای بلکه حلش کنی. زندگی هم توی سختی نیست، نمیشه. توی پسزدن و شکستدادن سختیها و رنجهاست. بهویژه رنج و دردهای ساختگی. میفهمی؟ بولوت! رنجهای تحمیلی. تن نده به درد... خفتطلبی نکن... به خودت برس...) آرپا یئمییه ن آت، قلیج گوجونه یریمز.
ـ آتا چاتینجاخ اشّکه مین!
دشت طوری است که نگاه آدمی به آن تمام نمیشود. نگاه تمام شود ته دشت و بچسبد به افق، دوخت و دوز شود به آسمان ولی دشت تمام نشود. دشت در دشت. نه تنها دشت، کوه در کوه، آسمان در آسمان... .
بولوت دوباره سر میچرخاند به راست، چانهاش میخورد به سرشانه:
ـ ببین! نیگا کن! من به این همه حرف نیازی ندارم دیگه. جدی میگم.
و با دست چپ هوا را دو بار افقی میشکافد:
ـ فعلاً بریم و برگردیم. تا بعدش ببینیم چی پیش میآد.»
حجم
۱۷۱٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۰۶ صفحه
حجم
۱۷۱٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۰۶ صفحه