دانلود و خرید کتاب اول‌ شخص‌ مفرد هاروکی موراکامی ترجمه موسی زمان‌زاده دربان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.

معرفی کتاب اول‌ شخص‌ مفرد

کتاب اول‌ شخص‌ مفرد نوشتهٔ هاروکی موراکامی و ترجمهٔ موسی زمان زاده دربان، زهرا چراغعلی، آرمین فیروزگاه، فائزه زارع زردینی و عیسی مادی است. انتشارات نوژین این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر حاوی مجموعه‌ای از داستان‌های این نویسنده است.

درباره کتاب اول‌ شخص‌ مفرد

کتاب اول‌ شخص‌ مفرد مجموعه‌ای است از ۸ داستان که اولین‌بار در ۱۸ ژوئیهٔ سال ۲۰۲۰ منتشر شد. همان‌طور که از عنوان آن پیداست، هر ۸ داستان از زبان اول‌شخص روایت شده‌اند. «خامه»، «بر بالین سنگ»، «چارلی پارکر بوسانووا می‌نوازد»، «همراه با بیتل‌ها»، «اعترافات میمون شیناگاوایی»، «کارناوال»، «مجموعه اشعار یاکولت سوالوز» و «اول‌شخص مفرد» عنوان داستان‌های این کتاب هستند.

داستان کوتاه به داستان‌هایی گفته می‌شود که کوتاه‌تر از داستان‌های بلند باشند. داستان کوتاه دریچه‌ای است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیت‌هایی و برای مدت کوتاهی باز می‌شود و به خواننده امکان می‌دهد که از این دریچه‌ها به اتفاقاتی که در حال وقوع هستند، نگاه کند. شخصیت در داستان کوتاه فقط خود را نشان می‌دهد و کمتر گسترش و تحول می‌یابد. گفته می‌شود که داستان کوتاه باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. نخستین داستان‌های کوتاه اوایل قرن نوزدهم میلادی خلق شدند، اما پیش از آن نیز ردّپایی از این گونهٔ داستانی در برخی نوشته‌ها وجود داشته است. در اوایل قرن نوزدهم «ادگار آلن پو» در آمریکا و «نیکلای گوگول» در روسیه گونه‌ای از روایت و داستان را بنیاد نهادند که اکنون داستان کوتاه نامیده می‌شود. از عناصر داستان کوتاه می‌توان به موضوع، درون‌مایه، زمینه، طرح، شخصیت، زمان، مکان و زاویه‌دید اشاره کرد. تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در جهان «آنتوان چخوف»، «نیکلای گوگول»، «ارنست همینگوی»، «خورخه لوئیس بورخس» و «جروم دیوید سالینجر» و تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در ایران نیز «غلامحسین ساعدی»، «هوشنگ گلشیری»، «صادق چوبک»، «بهرام صادقی»، «صادق هدایت» و «سیمین دانشور» هستند.

خواندن کتاب اول‌ شخص‌ مفرد را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ژاپن و قالب داستان کوتاه پیشنهاد می‌کنیم.

درباره هاروکی موراکامی

هاروکی موراکامی در ۱۲ ژانویهٔ ۱۹۴۹ به دنیا آمد. او یک نویسندهٔ ژاپنی است که کتاب‌ها و داستان‌هایش در ژاپن و همچنین در سطح جهان پرفروش شده و به ۵۰ زبان دنیا برگردانده شده‌اند. موراکامی برخلاف بخشی از مردم در فرهنگ ژاپن، ابتدا ازدواج کرد، بعد کارکردن را شروع کرد و سپس موفق شد فارغ‌التحصیل شود؛ به عبارت دیگر ترتیبی که او انتخاب کرد، خلاف شیوهٔ مرسوم بود. او و همسرش در سال ۱۹۷۴ و در ابتدای زندگی مشترک، همهٔ پولشان را خرجِ بازکردن یک کافه - میخانهٔ کوچک در «کوکوبونجی» کردند؛ پاتوقی دانشجویی در حومهٔ غربی توکیو. دههٔ بیستم عمر این نویسنده، به بازپرداخت وام‌ها و کار یدی سخت (درست‌کردن ساندویچ، کوکتل و بدرقهٔ مشتریان دهان‌پر) گذشت. با نزدیک‌شدن به پایان دههٔ سوم زندگی‌اش، خانوادۀ او هنوز بدهکار بودند و کاسبی‌شان هم بالاوپایین داشت. اما چه شد که موراکامی نوشتن را آغاز کرد؟ او تعریف می‌کند که:

یک بعدازظهر آفتابی در سال ۱۹۷۸، برای تماشای مسابقهٔ بیس‌بال به استادیوم رفته بود. تعداد کمی طرف‌دار بیرون حصار محوطه نشسته بودند. او آبجو در دست، لم داد تا بازی را ببیند. وقتی موراکامی بازی را تماشا می‌کرد، بدون هیچ دلیلی و بدون تکیه بر هیچ زمینی ناگهان به ذهنش رسید: «می‌توانم رمانی بنویسم». او پس از بازی، سوار قطار شد و دسته‌ای کاغذ تحریر و یک خودنویس خرید. می‌گوید: «حس نوشتن بسیار تازگی داشت. به یاد می‌آورم چقدر هیجان داشتم. از آخرین‌باری که نوک خودنویس را روی کاغذ گذاشته بودم، مدت‌ها می‌گذشت».

آثار موراکامی جوایز متعددی را از جمله جایزهٔ جهانی فانتزی، جایزهٔ بین‌المللی داستان کوتاه فرانک اوکانر، جایزهٔ فرانتس کافکا و جایزهٔ اورشلیم را دریافت کرده است.

برجسته‌ترین آثار موراکامی عبارت‌اند از: «تعقیب گوسفند وحشی»، «جنگل نروژی»، «کافکا در کرانه» و «کشتن کمانداتور» (مردی که می‌خواست پرتره نیستی را بکشد).

داستان‌های موراکامی، در برهه‌ای از زمان، از سوی ادبیات ژاپن محکوم به غیرژاپنی‌بودن می‌شوند و موردانتقاد قرار می‌گیرد. برخی منتقدان معتقد بودند که نوشته‌های او تأثیرگرفته از ریموند چندلر، کرت وونه‌گات و ریچارد براتیگان هستند. داستان‌های او بیشتر سرنوشت‌باور، سوررئالیستی و دارای درون‌مایۀ تنهایی و ازخودبیگانگی‌اند. هاروکی موراکامی در ژوئن ۲۰۱۴ دربارۀ خود می‌گوید: «بعضی گفته‌اند «کارهای تو حس اثر ترجمه‌شده را منتقل می‌کنند.» معنای دقیق این عبارت را نمی‌فهمم، اما به‌نظرم از طرفی درست به هدف می‌زدند و از طرف دیگر خطا می‌کردند. از آن‌جا که اولین قطعهٔ داستان بلندم به معنای دقیق کلمه، ترجمه بود، این حرف کاملاً غلط نیست، اما تنها در مورد فرایندِ نوشتنم کاربرد دارد. آن‌چه من با نوشتن به زبان انگلیسی و ترجمهٔ آن به ژاپنی دنبال می‌کردم، چیزی کمتر از آفرینش سبکی بی‌پیرایه و خنثا نبود که به من آزادیِ حرکت بیشتری بدهد. علاقه نداشتم یک شکل رقیق ژاپنی ایجاد کنم. می‌خواستم شیوهٔ بیانی در زبان ژاپنی پیاده کنم که تا حد ممکن از زبان به اصطلاح ادبی دور باشد، که با صدای طبیعی خودم بنویسم. این کار، نیازمند معیارهای بسیار سختی بود. آن زمان تا جایی پیش رفتم که ژاپنی را بیشتر از یک ابزار کاربردی در نظر نمی‌آوردم.»

استیون پول از روزنامهٔ گاردین، این نویسندۀ ژاپنی را برای دستاوردها و آثارش، در میان بزرگ‌ترین نویسندگان قرار داده است.

بخشی از کتاب اول‌ شخص‌ مفرد

«پنج سال پیش، من با میمون سالخورده‌ای در یک مسافرخانه کوچک ژاپنی در شهر چشمه‌های آب گرم استان گونما ملاقات کردم. مسافرخانه بسیار ساده و قدیمی بود. من فقط یک شب را آنجا سپری کردم.

در طول زندگی به جاهای زیادی سفر کرده‌ام، به هر جا که روحم پر می‌کشید. وقتی به شهر چشمه‌های آب گرم رسیدم و از قطار پیاده شدم ساعت هفت بعدازظهر بود. اواخر فصل پاییز بود و خورشید پایین آمده بود. آسمان با رنگ نیلی تیره فوق‌العاده‌اش کوه‌ها را احاطه کرده بود. باد سرد و گزنده‌ای از سمت قله‌ها می‌وزید و با خود برگ‌هایی را به اندازه مشت آدم بود فرود می‌آورد که در کف خیابان خش‌خش صدا می‌کردند.

پیاده تا مرکز شهر چشمه‌های آب گرم رفتم و به دنبال جایی برای اقامت گشتم. اما هیچ کدام از مسافرخانه‌ها آن وقت از شب، مهمان نمی‌پذیرفتند. به پنج یا شش مسافرخانه سر زدم. ولی همه آن‌ها درخواست مرا رد کردند، بالاخره در منطقه‌ای متروکه خارج از شهر، به مسافرخانه‌ای برخوردم که به من اتاقی کرایه داد که البته شامل سرویس شام نمی‌شد. مسافرخانه به حدی مخروبه، با یک ساختمان قدیمی و سست بود که بهتر است بگویم فقط یک خوابگاه کثیف ارزان‌قیمت بود. معلوم بود ساختمان قدمت زیادی دارد اما از جذابیت‌های دیرینه و کهن قدیم بی‌بهره بود. حتی کف آن یکدست و هموار نبود، انگار عجولانه و سرسری تعمیر شده بود.

شک داشتم در زلزله بعدی سرپا بماند و در آن لحظه فقط آرزو می‌کردم این یکی دو روز به خیر بگذرد. همانطور که گفتم، در مسافرخانه شام سرو نمی‌شد و هزینه اقامت یک شب همراه با صبحانه بسیار ناچیز بود. مقابل ورودی مسافرخانه یک میز پذیرش ساده قرار داشت. پیرمردی با سر طاس و بدون ابرو پشت آن نشسته بود. هزینه آن یک شب را هم پیشاپیش از من گرفت. چشمان نسبتاً بزرگ او بدون ابرو به طرزی عجیبی می‌درخشیدند. گربه قهوه‌ای چاق و پیری هم کنار پیرمرد روی بالشی بر زمین به خواب رفته بود. انگار بینی گربه مشکلی داشت چون به نظرم از گربه‌های دیگر بلندتر خروپف می‌کرد. گهگاه ریتم خروپف او به طور نامنظم یکی در میان می‌شد. همه چیز در این مسافرخانه قدیمی و کهنه و ازکارافتاده بود.

اتاقی که به من نشان داد خیلی محقر بود، محوطه‌ای بسیار کوچک که فقط یک تشک برای خوابیدن در آن وجود داشت. چراغ سقف بسیار کم نور بود و کف‌پوش‌ها هم شکسته و تکه‌تکه شده بودند. البته برای این سختگیری‌ها دیروقت بود. با خودم گفتم باید خوشحال باشم که سقفی بالای سر و یک تشک برای خوابیدن پیدا کرده‌ام.»

معرفی نویسنده
عکس هاروکی موراکامی
هاروکی موراکامی

هاروکی موراکامی در ۱۲ ژانویه سال ۱۹۴۹ میلادی در توکیوی ژاپن چشم به جهان گشود. پدر و مادر او، هر دو معلم بودند و در مدارس مختلف، ادبیات ژاپنی تدریس می‌کردند. پدرِ هاروکی از سربازان جنگ دوم امپراتوری ژاپن و چین بود و در طی این درگیری‌ها به‌شدت دچار جراحت شده بود. موراکامی بعدها در مقاله‌ای به نام از «پدرم که حرف می‌زنم از چه حرف می‌زنم» بیان کرد که آسیب‌های وارده بر پدرش در زندگی او تأثیر به‌سزایی داشته است.

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۳)
بسته به نوع نگاه ما، جهان می‌تواند متفاوت به نظر آید. زاویه‌ای که پرتوی آفتاب بر روی چیزی می‌تابد می‌تواند سایه را به نور یا نور را به سایه تغییر دهد. مثبت، منفی می‌شود، و منفی مثبت
nikta_ar_81
ایمان داشتم که شکست‌های زندگی بسیار بیشتر نسبت به پیروزی‌های آن است. یاد گرفته بودم خردمندی در زندگی واقعی از شکست دادن دیگران به دست نمی‌آید بلکه با پذیرش شجاعانه شکست حاصل می‌شود.
nikta_ar_81
«گاهی اوقات چنین اتفاقاتی در زندگیمان رخ می‌دهد؛ رویدادهایی غیرقابل‌فهم و غیر منطقی که آشفتگی و پریشان‌حالی عمیقی را با خود به همراه دارند. به نظر من نباید اجازه دهیم این رویدادها ذهن ما را به خود مشغول کنند. کافی است چشمان خود را ببندیم و آن را پشت سر بگذاریم. انگار که موج بزرگی را پشت سر می‌گذرانیم.»
fateme kshtkr

حجم

۱۳۳٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۷۶ صفحه

حجم

۱۳۳٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۷۶ صفحه

قیمت:
۴۳,۹۰۰
تومان