کتاب تندباد زندگی

کتاب تندباد زندگی نوشتهٔ اورلی والونی و ترجمهٔ آمنه کرمی است و انتشارات دیدار آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب تندباد زندگی

در کتاب تندباد زندگی داستان پدربزرگ و نوه‌ای روایت می‌شود که بیش از ۶۰ سال اختلاف سن بین آن‌ها فاصله انداخته است، اما رؤیاهای یکی و خاطرات آن دیگری به‌هم نزدیکشان می‌کند. آرتور که زمانی کمدینی مشهور بوده، پذیرای نوه‌اش، لویی می‌شود. روزها برای لویی با سؤال‌های بی‌شمار و با کشف چیزهای خارق‌العاده می‌گذرد، مثل تئاتر، ماهی‌گیری و پرخوری‌های شیطنت‌آمیز!

داستان سادهٔ پدربزرگ و نوه‌ای که در ساحل بستنی می‌خورند و در باغ تمشک. اما در پشت این داستان حکایت دیگری پنهان است: حکایت مردی که پیر می‌شود و می‌داند دردی بزرگ در کمین اوست. پس سعی می‌کند تا تابستانی بسیار زیبا را برای نوه‌اش بسازد؛ زیرا می‌داند زمانی می‌رسد که آن راز همهٔ زندگی‌اش را زیر و رو خواهد کرد.

همراهی با پدربزرگ لحظاتی فراموش‌نشدنی برای لویی می‌سازد و حضور لویی به زندگی آرتور که مدت‌هاست از رابطه‌ای آشفته با دخترش رنج می‌برد، رنگ و بوی تازه‌ای می‌دهد. این همراهی خاطراتی را در ذهنشان ثبت می‌کند که تا وقتی زنده‌اند با آن‌ها خواهد ماند.

خوشبختی این دو نفر با زمانی که زود می‌گذرد و راز پدربزرگ در حال نابودی است. همه‌چیز به‌خوبی پیش می‌رفت اگر آرتور آن راز بزرگ را در دل نداشت؛ راز بزرگی که با حیله‌گری شروع به تلخ‌کردن زندگی‌اش می‌کند. درد از راه می‌رسد تا شادی زیستن را از آرتور بگیرد. دردی که در زندگی روزمره‌اش جا خوش می‌کند و روزبه‌روز پررنگ‌تر می‌شود. لویی ۸ساله می‌داند که پیری پدربزرگ را در دام انداخته است. او راز پدربزرگ را می‌داند و شروع به تلاش برای نگه‌داشتن رازش می‌کند. پسرک تصمیم می‌گیرد تا از هر لحظه لذت ببرد و آن لذت را برای لحظه‌هایی که ناامیدی به گریبانش چنگ می‌اندازد در خاطرش حفظ کند.

تندباد زندگی رمانی دربارهٔ سپری‌شدن زمان، شیرینی، غم و تلخی‌های زندگی. اتفاق‌هایی که در عین سادگی به زندگی جان می‌بخشند. اورلی والونی با نثری ساده از هیجان‌ها، شادی‌ها، غم‌ها و سرخوردگی‌های زندگی سخن می‌گوید.

خواندن کتاب تندباد زندگی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران رمان خارجی پیشنهاد می‌کنیم. کسانی که نوه دارند یا ارتباط پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها با نوه‌هایشان برایشان جالب است از این کتاب لذت خواهند برد.

درباره اورلی والونی

اورلی والونی در سال ۱۹۸۳ در شتنه- ملبری فرانسه به‌دنیا آمد. او از نویسندگان معاصر فرانسه است که رمان‌هایش بین سال‌های ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۰ جزو پرفروش‌ترین کتاب‌ها بوده‌اند.

والونی در سال ۲۰۰۸ از دانشکدهٔ حقوق فارغ‌التحصیل شد، اما آرزوی نویسنده‌شدن داشت. اولین تجربهٔ نویسندگی‌اش در سال ۲۰۱۳ بود، رمانی با عنوان درهچل‌افتاده که توسط آمنه کرمی ترجمه شده و به چاپ رسیده است.

والونی رمان تندباد زندگی را بعد از رفتن به خارج از کشورش نوشت. او در این‌باره می‌گوید: «خودم را در بدو ورود به شهری جدید تنها می‌دیدم، شهری که نه من زبان آن‌ها را می‌دانستم و نه آن‌ها زبان من را. تنها ولی آزاد... .»

بخشی از کتاب تندباد زندگی

«آسمان تیره می‌شود و در دوردست رگباری خط افق را محو می‌کند. تازگی‌ها اواخر روز طوفانی است و ابرها آمادهٔ باریدن. انگار ابرها به‌خاطر هیچ‌وپوچ با هم سر جنگ دارند. دریا برای عقب‌راندن شن‌ها و صخره‌ها به درون‌شان نقب می‌زند، آن هم بی‌وقفه. فردا حال‌وهوای آسمان یا ماهی‌ها هرچه باشد، دریا همان‌جاست.

آرتور پیراهنش را می‌پوشد و داد می‌زند:

ــ لویی بیا، هم‌رنگ دریا شدی!

ــ بابابزرگ یه‌کم دیگه، تو رو خدا! فقط تا کنار بویه می‌رم.

ــ لویی، باشه دفعهٔ بعد. هوا داره سرد می‌شه.

لویی، با حسرت و همان‌طور که می‌لرزد، از دریا بیرون می‌آید و خودش را پرت می‌کند توی آغوش پدربزرگش، او هم حوله را دورش می‌پیچد. همان‌طور که خیس آب است کمی نوازشش می‌کند و بعد، حسابی خشکش می‌کند.

آشوبگر کوچولو با شانه‌های لاغر و زانوهای به‌هم چسبیده شبیه کاغذی لای گیره شده است. با موهای آشفته و لب‌ولوچهٔ آویزان قد علم می‌کند:

ــ چرا ازم خواستی بیام بیرون؟

ــ چون از همین‌جا روی حصیر هم می‌شنیدم که دندون‌هات به‌هم می‌خورن.

لویی همان‌طور که روی شن‌ها ولو می‌شود، نق‌نق‌اش درمی‌آید: نه‌خیر هم!

ــ چرا، قسم می‌خورم. بالأخره هم یکی از همین روزها سرما می‌خوری.

ــ واسه‌م مهم نیست.»