دانلود و خرید کتاب آشنایی با گارسیا مارکز پل استراترن ترجمه مرجان رضایی
تصویر جلد کتاب آشنایی با گارسیا مارکز

کتاب آشنایی با گارسیا مارکز

معرفی کتاب آشنایی با گارسیا مارکز

کتاب آشنایی با گارسیا مارکز نوشتهٔ پل استراترن و ترجمهٔ مرجان رضایی است و نشر مرکز آن را منتشر کرده است. آشنایی با گارسیا مارکز از مجموعه‌کتاب‌های «آشنایی با نویسندگانِ» نشر مرکز است. این کتاب به صورت خلاصه و داستان‌وار زندگی، آثار و افکار مارکز را معرفی می‌کند.

درباره کتاب آشنایی با گارسیا مارکز

آشنایی با نویسندگان مجموعه‌ای است برای آگاهی از اندیشه و زندگی نویسندگان برجسته و تأثیری که آن‌ها بر جهان فرهنگ و ادب و چالش آدمی برای درک جایگاه خود در جهان هستی گذاشتند. هر کتاب در کنار اطلاعات زندگی‌نامه‌ای، افکار و عقاید نویسنـده را به‌ویژه در مواجهه با جریان‌ها و تحولات ادبی و فرهنگی عصرش بازگو و نکته‌های اصلـی اندیشـه‌ٔ او را از زبان خود او بیان می‌کند. مؤلـف به تحلیل روحیات و شخصیت نویسندگان توجهی خاص دارد و از همین رو است که خواننده در پایان کتاب احسـاس می‌کند نویسنده‌ٔ مطرح‌شده برای او نه فقط یک نام مشهور که شخصیتی آشناست.

هر کتاب، علاوه بر مقدمه و مؤخره‌ای که موقعیت تاریخی و اجتماعی نویسنده و جایگاه او را در تاریخ ادبیات باز می‌نمایاند، شامل گاه‌شماری است که رخدادهای مهم زندگی و دوران نویسنده را نیز در بر دارد. گزیده‌ای از مهم‌ترین نوشته‌ها و آثار نویسنده نکته‌های اصلی اندیشهٔ او را از زبان خود او بیان می‌کنند. پل استراترن، مؤلف این مجموعه، در انتخاب این گزیده‌ها نیز تسلط خود را نشان داده و بر قطعه‌هایی کلیدی و راهگشا انگشت گذاشته است. 

گابریل گارسیا مارکز در شهری کوچک در شمال کلمبیا به نام آراکاتاکا به دنیا آمد. این شهر در ناحیه‌ای بسیار گرم واقع است و باران‌های شدید موسمی دارد. به قول خود گارسیا مارکز، او در سال ۱۹۲۸ به دنیا آمده است، اما پدرش اصرار داشت که سال تولد او ۱۹۲۷ است. اندکی کمتر از بیست سال پیش از تولدش، شرکت آمریکایی «یونایتد فروت» در روستاهای اطراف آراکاتاکا کشتزارهای وسیع موز احداث کرده بود و رونق خاصی به شهر بخشیده بود. بطری‌های شامپاین باز می‌شد و زنان برهنه در برابر موزکاران متمول به اجرای رقص کومبیا می‌پرداختند و آنان سیگارهای برگ خود را با اسکناس روشن می‌کردند. شکارچیان همسران پول‌دار، روسپیان، و کارگران مهاجر از سرزمین‌های دوردست مانند کوبا و ونزوئلا جذب این شهر می‌شدند. مادربزرگ گارسیا مارکز لقب طعنه‌آمیز «توفان برگ» را برای این سیل مهاجران به کار می‌برد. در سال ۱۹۱۴ شهر مورد هجوم ملخ‌ها قرار گرفت و خیلی‌ها آن را انتقام الهی از گناهکاران دانستند. اما چیزی نگذشت که زندگی سیر طبیعی خود را از سر گرفت و تالارهای رقص رونق گذشتهٔ خود را بازیافتند.

خواندن کتاب آشنایی با گارسیا مارکز را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به کسانی که می‌خواهند با مارکز آشنا شوند پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب آشنایی با گارسیا مارکز

«پدر گابریل گارسیا مارکز فرزندی نامشروع و از تازه‌واردان به آراکاتاکا بود. او زمانی دانشجوی پزشکی بود، ولی فقر او را وادار به ترک تحصیل کرده بود. در هنگام تولد اولین پسرش گابریل، اپراتور تلگراف بود. در طول زندگی‌اش صاحب «پانزده یا شانزده» فرزند دیگر نیز شد که بیشترشان نامشروع بودند. گابریل در خانوادهٔ پرجمعیت پدربزرگ مادری‌اش، سرهنگ نیکولاس مارکز، بزرگ شد که در منطقهٔ خودش فردی محترم و متشخص شناخته می‌شد. او به رغم گرما و رطوبت هوا همیشه کت و شلوار و کراوات می‌پوشید. در جیب جلیقه‌اش ساعت زنجیر طلایی داشت که نوهٔ جوانش سخت شیفتهٔ آن بود، و همیشه خودش را در عطر و ادوکلن غرق می‌کرد. اگرچه او را یکی از اهالی اصیل منطقه می‌دانستند، در اصل اهل آراکاتاکا نبود. از ریوآچا که صد مایل دورتر در ساحل شمالی کارائیب واقع است، به این شهر آمده بود. او در آن شهر مردی را در دوئل کشته بود و از بیم انتقام خانوادهٔ مقتول ناچار به فرار شده بود. در ارتش، او در جنگ‌های داخلی خونین سال‌های ۱۸۹۹ تا ۱۹۰۲ جنگیده بود، که در طی آن حدود ۱۰۰.۰۰۰ نفر (یعنی تقریبآ یک‌دهم جمعیت مردان بالغ) کشته شده بودند.

طرف‌های درگیر در جنگ داخلی دو حزب سیاسی کلمبیا بودند: محافظه‌کاران و لیبرال‌ها. محافظه‌کاران را عناصر دست راستی ارتش و نیز کلیسا حمایت می‌کردند و همچنین عناصر فاشیست زیادی در این حزب نقش داشتند که طرفدار اعمال محدودیت در انتخابات بودند. خاستگاه لیبرال‌ها در بخشی از ارتش بود که هوادار سیمون بولیوار، سردار آزادی‌بخش آمریکای لاتین، بودند. این حزب در میان طبقهٔ بازرگان، که خواستار محدود کردن قدرت کلیسا بودند، نیز طرفداران زیادی داشت. حتی ملاکانی هم که زمین‌هایشان به حفاظت ارتش محلی نیاز داشت به پشتیبانی از این حزب می‌پرداختند. گهگاه لیبرال‌ها سیاستمدار عوامی اصیلی را به عرصه می‌آوردند، در حالی که ممکن بود از میان محافظه‌کاران رهبری با مهارت‌های سیاسی واقعی ظهور کند؛ اما در اکثر اوقات هردو حزب را جناح‌های اشرافی آنها اداره می‌کردند که تنها در پی منافع خود بودند. دو حزب به تناوب کشور را اداره می‌کردند و به قدرت رسیدن آنها به این بستگی داشت که کدام‌یک بتوانند انتخابات را به نحو مؤثرتری دستکاری کنند.

سرهنگ مارکز یکی از اعضای ارشد شاخه‌ای از حزب لیبرال بود که آراکاتاکا را تحت نفوذ داشت. دولت محافظه‌کار بوگوتا او را به دلیل گرایش حزبی‌اش از دریافت مستمری ارتش، که باید به او پرداخت می‌شد، محروم کرده بود. گابریل گارسیا مارکزِ جوان شیفتگی بچگانه‌ای نسبت به پدربزرگ خود احساس می‌کرد و بعدها از او به عنوان «پرخورترین کسی که یادم می‌آید و افسارگسیخته‌ترین زناکار» یاد می‌کرد. سرهنگ به رغم خشم شدید از رفتار دامادش، خودش هم بیش از یک دوجین فرزند نامشروع داشت. او بود که روزی گابیتوی جوان را با خود به فروشگاه محلی شرکت یونایتد فروت برد و برای نخستین‌بار یخ را به او نشان داد ــ واقعه‌ای که در سرآغاز کتاب صد سال تنهایی به صحنه‌ای معجزه‌آسا بدل شده است.

در خانه‌ای که گابیتو در آن بزرگ شد، چند زن غیرعادی نیز زندگی می‌کردند؛ آنها هم بعدها هربار به شکلی در آثار او ظاهر شدند. مادربزرگش ترانکیلینا، که نابینا بود، همیشه در دنیایی مملو از خرافات و جادو به سر می‌برد. او از مردگان و ارواحی حرف می‌زد که مانند زندگان پیوسته به زندگی او وارد و از آن خارج می‌شدند و با این حرف‌ها سبب ترس و وحشت گابیتو می‌شد. عمه فرانسیسکا می‌نشست و کفن خودش را می‌بافت و برای گابیتو توضیح می‌داد که چنین می‌کند «چون روزی خواهم مرد.» و هنگامی که کفنش تمام شد، دراز کشید و مرد. اتاقی خاص در خانه همیشه خالی بود و هیچ‌کس داخل آن نمی‌شد، زیرا عمه پِترا در آن فوت شده بود.»


نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۷۴٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۱۴ صفحه

حجم

۷۴٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۱۴ صفحه

قیمت:
۲۸,۰۰۰
تومان