کتاب زالو
معرفی کتاب زالو
کتاب زالو نوشتهٔ عباس صفدری است و انتشارات نظری آن را منتشر کرده است. زالو داستان جوانانی است که انقلاب ۵۷ را رقم میزنند.
درباره کتاب زالو
داستان کتاب زالو دربارهٔ اتفاقات انقلاب ۱۳۵۷ بهویژه در دانشگاه تهران است. شخصیتهای این کتاب که از دانشجویان هستند، درگیرودار رخدادهای منتهی به انقلاب قرار میگیرند و هرکدام سرنوشتی پیدا میکنند. انقلاب باعث میشود که هرکدام از آنها چهرهٔ واقعی خود را نشان دهند. از سویی دیگر، رژیم پهلوی و ساواک با دانشجویان بدترین رفتارها را دارد و هرلحظه دانشجویان احساس خطر میکنند. اما در نهایت این دانشجویان هستند که موفق و پیروز میشوند.
خواندن کتاب زالو را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران داستانهای تاریخی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب زالو
«هر چه نزدیکتر میشدم، لَکههای لخته خون بیشتر میشد. اطراف مجسمه فردوسی، مملو از لکههای خون بود. دانشگاه حالت عادی نداشت. نیروهای گارد ویژه شهربانی، اطراف دانشکده ادبیات دانشگاه تهران مستقر شده بودند.
صبح زود بود و نسیم ملایمی میوزید. بعضی از دانشجویان که به سمت دانشکده میآمدند، با دیدن لکههای خون و افراد گارد ویژه، سراسیمه گشته، مضطرب و رنگپریده، وارد دانشکده میشدند.
چند مامور و سرایدار، هراسان و شتابزده، با شلنگهای مشکی بزرگی در حال شستن و پاک نمودن محوطه بودند.
****
بچهها پچپچکنان و وحشتزده از راهروی طبقه اول بهسمت پلههای طبقه دوم در حرکت بودند.
رنگپریده و مشوش وارد دانشکده شدم. دانشجویان دختر با دیدن این صحنهها، مضطربتر و هراسانتر به نظر میرسیدند.
****
خانم قاضی با چهرهای رنگپریده، چشمانی از حدقه درآمده، وارد شد. سراسیمه نگاهی به اطراف انداخت. به طرف فراهانی، چیمهای، همتی، میر کوشش و جعفری که از پشت پنجره نظارهگر این صحنهها بودند رفت.
****
شایعات زیادی در جریان بود. گفته میشد تعدادی از دانشجویان مبارز و انقلابی را به ساواک، معرفی نمودهاند. دلایل دیگری نیز بیان میشد.
****
دقایقی بعد، طبیبزاده و علیزاده متعجب و حیران، وارد شده از پلهها بالا رفته، وارد کتابخانه گروه شدند. کسی را یارای بلند صحبت کردن نبود. سکوت سنگینی بر دانشکده حاکم بود. ترس و وحشت همه جا را فراگرفته بود.
****
شایعاتی در مورد زنده بودن یا کشته شدن رئیس دانشکده وجود داشت. اوایل صبح، چند نفر حملهور شده و او را به شدت، مصدوم نموده بودند.
****
زودتر از روزهای دیگر وارد شده، تا کمی مطالعه کنم. با مشاهده این صحنهها دیگر حالی برایم نمانده بود.
با اعلام ساعت ۸/۳۰ بچهها وارد کلاس مرکز زبان در راهروی طبقه دوم شدند. کلاس مشرف به حیاط مجسمه فردوسی بود. دانشجویان از پشت پنجرههای کلاس، نظارهگر بیرون بودند.
****
عدالتپیشه، شیرخانزاده، امینایی، فتحی و شریفی با عجله و متحیر وارد کلاس شدند.
کمکم دانشجویان در پشت تریبونهای صندلیدار با لبههای بلند و بسته، مجهز به یک دستگاه هدفون قرار گرفتند. فقط در حالت ایستاده دانشجویان میتوانستند یکدیگر را مشاهده نمایند. بین دانشجویان هیچگونه ارتباط سمعی و بصری وجود نداشت.
صندلیها در پنج ردیف افقی و شش ردیف عمودی قرار داشت. در مقابل آنها، بر روی سکویی بلند و پشت به تخته سیاه یک میز و صندلی و چند پنل هدایتکننده جهت ارتباط استاد با همه و حتی تک تک دانشجویان وجود داشت.
****
در ردیف افقی اول، افسانه نخعی. آنژل پا تانیان، قاضی، شیرین تیمسار و آلداود و ردیف دوم را رستمی، سادات میر، زنگنه، مدنی و مهری شرفی پر نموده بودند.
****
با آمدن استاد بچهها برخاستند. با گامهایی آرام و استوار به سمت میز رفته با تبسمی ملایم، روبروی بچهها قرار گرفت.
با قامتی بلند، اندامی لاغر، صورتی کشیده موهایی بور و کم پشت، چشمان آبی روشن و پیشانی برجسته، نگاه معنیداری به بچهها نمود. پیراهنی چهارخانه با دو جیب و شلواری از جنس لی به تن داشت. پشت میز قرارگرفت.
****
با اشارهاش، بچهها هدفونها را پوشیده و منتظر شدند. آهنگی ملایم پخش گردید.
کتاب، "Realistic in English" را جلوی خود گذاشته و با اعلام صفحه ۱۴، آن را گشودم.
****
مکالمهای بین سه نفر از طریق هدفون پخش گردید. سپس سئوالاتی در رابطه با متن پخش شده، پرسیده شد. استاد با برقرار کردن ارتباط با تکتک دانشجویان، جوابها را تصحیح مینمود. بعضی با دقت پاسخ داده و عدهای هم پاسخی نداشتند.
****
از کلاس، «مستر هابز»، خارج شده و به اتفاق ملانظر، نعمتی، تارخ و قادری به طرف طبقه سوم و کتابخانه راهی شدیم. در گذر از راهرو، اعلامیهها و بیانیههای زیادی به چشم میخورد.
کنار درب کتابخانه، اطلاعیهای در محکومیت، ضرب و جرح رئیس دانشکده، نصب شده و عدهای مشغول مطالعه بودند. دقایقی بعد خبری از اطلاعیه نبود !!
****
وارد کتابخانه شدم. برخلاف سکوت همیشگی، همهمه و سروصدای زیادی فضای کتابخانه را فراگرفته بود.»
حجم
۲۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۴۸ صفحه
حجم
۲۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۴۸ صفحه