دانلود و خرید کتاب خاطرات دوران مدرسه و دکتر ساجدی عباس صفدری
تصویر جلد کتاب خاطرات دوران مدرسه و دکتر ساجدی

کتاب خاطرات دوران مدرسه و دکتر ساجدی

نویسنده:عباس صفدری
انتشارات:انتشارات نظری
دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب خاطرات دوران مدرسه و دکتر ساجدی

کتاب خاطرات دوران مدرسه و دکتر ساجدی نوشتهٔ عباس صفدری است. انتشارات نظری این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر حاوی خاطرات دوران تحصیل این نویسنده است.

درباره کتاب خاطرات دوران مدرسه و دکتر ساجدی

عباس صفدری با نگارش کتاب خاطرات دوران مدرسه و دکتر ساجدی ابتدا به بازگویی خاطرات دوران مدرسه‌اش در دبیرستان دکتر نصیری (واقع در تهران، خیابان شهید نواب صفوی، خیابان شهید محبوب مجاز (خیابان سینا)) پرداخته است. بخش «خاطرات دوران مدرسه» در این کتاب در ۲۰ قسمت نوشته شده است. نویسنده در ابتدا توضیح داده است که ابتدا دانش‌آموزی کوچک و سپس معلمی کم‌تجربه بوده است.

بخش دوم این کتاب تحت‌عنوان «دکتر ساجدی» نیز در ۶ قسمت نوشته شده. این بخش دربارهٔ دکتر ساجدی یکی از اساتیدی است که نویسنده در دوران دانشجویی شاگرد او بوده است. نویسنده در این بخش از دوران دانشجویی خود در رشتهٔ پزشکی می‌گوید. او خاطرا خود را با توصیف وضعیت یک جلسهٔ امتحان آغاز کرده است.

خواندن کتاب خاطرات دوران مدرسه و دکتر ساجدی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران کتاب‌های خاطرات پیشنهاد می‌کنیم.

بخش‌هایی از کتاب خاطرات دوران مدرسه و دکتر ساجدی

«با شکست اقتصادی پدر،‌ اوضاع منزل و مغازه، متزلزل گردید. دیگر از گونی‌های برنج، چیده شده در مغازه و قفسه‌های پر از اجناس خبری نبود.

روزبه‌روز مغازه خالی‌تر شده و درآمد آن، صرف هزینه‌های منزل و بدهی‌های عقب‌افتاده می‌گردید.

مجبور شدیم، برای حفظ ظاهر، مغازه رابا اجناس خالی پر کنیم. قوطی‌های چای را خالی کرده و آنها را درون پیت‌های خالی مغازه قرار دادیم. با قوطی‌های خالی چای، پودر تاید و برف، ردیف اول تمامی قفسه‌های خالی را پر نمودیم.

ظاهر قفسه‌ها نشان می‌داد که آنها تا عمق پر از بسته‌های چای یا بسته‌های پودر لباسشویی هستند!!

******

شرایط روزبه‌روز بدتر می‌شد.

با این وضعیت، هر روز مهماندار اقوامی بودیم که به‌واسطه عدم امکانات پزشکی در شهرستان، جهت مداوای بیماری خود یا خانواده از آن‌جا، به منزل ما می‌آمدند. گاهی باید، یک یا چند هفته از آنها پرستاری نموده تا بهبودی نسبی یافته و به شهرستان خود باز گردند.

******

مجبور بودم با کار کردن در تابستان‌ها، بخش کوچکی از این وضعیت را جبران نمایم. از بلال و میوه‌فروشی گرفته تا بادبادک‌فروشی و نان بستنی کاسه‌ای ده شاهی و آلاسکا و اسکیمو و.......

******

فقط دیدن «او» و نگاه‌اش، مرحمی بود بر تمامی مشکلاتم.

******

با صدای فریاد معاون مدرسه، که بچه‌ها را به طرف کلاس‌ها هدایت می‌کرد، خاطرات دانش‌آموزی‌ام را فراموش کرده و برای تدریس عازم کلاس شدم.»

*

«هنوز دقایقی نگذشته بود که چند دانشجو، ورقه سفید خود را تحوبل دادند. امتحان در اوج سکوت و اضطراب برگزار شد.

با فریاد، «وقت تمام شد»، بچه‌ها ورقه‌ها را بالا گرفته و به‌سرعت جمع‌آوری گردید.

دوباره همهمه و گفتگو، فضای سالن را دربرگرفت. بچه‌ها، روی جواب‌ها و راه‌حل‌ها، بحث و گفتگو می‌کردند.

******

تیر ماه بود و آخرین امتحان. جدا شدن از یکدیگر تا ترم بعدی، بسیار دلگیرکننده و ملال‌آور بود.

بعد از امتحان، خنده و آرامش خاصی حاکم شد.

بچه‌ها صحبت‌کنان و شوخی‌کنان، راهرو را ترک کرده، و مجددا بیرون دانشکده جلوی مجسمه «فردوسی» جمع شدند.

******

نسیم ملایم و خنک صبحگاهی، سر شاخه‌های درختان بلند چنار، جلوی دانشکده را به رقص درآورده بود. صدای خنده و شادی بچه‌ها، مخصوصا، دخترها، کاملا چشمگیر بود.

نگاه‌ها و قول قرارهایی با هم داشتند.

******

شرفی و سعادتی‌فر به سمت بوفه و طلوعی، خوش‌کلام و شیرخان‌زاده، به‌طرف خیابان اصلی و طبیب‌زاده و مطهری راهی سلف سرویس بودند. خنده و گفتگوی بچه‌ها، در میان صدای خش‌خش برگ‌های پهن و خشک درختان چنار که با وزش باد به روی اسفالت کشیده می‌شدند آهنگی از شور و نشاط زندگی را تداعی می‌نمود»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۷۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

حجم

۷۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

قیمت:
۱۵,۵۰۰
تومان