کتاب هوش هیجانی؛ مهارت های بین فردی
معرفی کتاب هوش هیجانی؛ مهارت های بین فردی
کتاب الکترونیکی «هوش هیجانی؛ مهارت های بین فردی» نوشتهٔ زهرا شفیعی و زهرا داودی در انتشارات یار مانا چاپ شده است.
درباره کتاب هوش هیجانی؛ مهارت های بین فردی
کسانی که از هوش هیجانی خوبی برخوردارند میتوانند عواطف خود و دیگران را کنترل کرده، بین پیامدهای مثبت و منفی عواطف تمایز بگذارند و از اطلاعات عاطفی برای فرایند تفکر و اقدامات شخصی استفاده کنند. هوش اجتماعی به این معناست که بتوانیم انگیزهٔ رفتارهای خود و دیگران را بهخوبی درک کرده و از این اطلاعات در تعاملات اجتماعی استفاده کنیم. همدلی، توانایی دیگری که بر خودآگاهی عاطفی متکی است، «مهارت ارتباط با مردم» است. افرادی که از همدلی بیشتری برخوردار باشند، به علایم اجتماعی ظریفی که نشان دهنده نیازها یا خواستههای دیگران است توجه بیشتری نشان میدهند. این توانایی، آنان را در حرفههایی که مستلزم مراقبت از دیگرانند، موفقتر میسازد. این کتاب راه رشد مهارتهای بین فردی و شیوهٔ استفاده از این مهارتها را به مخاطب نشان میدهد.
کتاب هوش هیجانی؛ مهارت های بین فردی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به مطالعهٔ کتابهای رشد و توسعهٔ فردی پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب هوش هیجانی؛ مهارت های بین فردی
«مهندس احمدی: «آقای مهندس، حواستان کجاست؟ این چه وقت آمدن است؟ این موقع آمدن و حواسپرتی و دستوپا گمکردن در شأن یک مهندس نیست. شما که اینگونه باشید، از دیگران چه انتظاری میشود داشت؟ فکر نمیکنید خیلی دیر کردید؟» و درحالیکه همچنان اخم به پیشانی داشت و پوشهی سبز رنگی در دست، از کنار رضا رد شد و برای چند ثانیهای نگاهش روی ظرف صبحانه که رضا قبل از آمدن مهندس احمدی پشت سرش قایم کرده بود خیره ماند. چیزی نگفت و از پلهها پایین رفت. رضا نفس عمیقی کشید و در را باز کرد و نگاهی گذرا به همکارانش، که از مکالمهی تند مهندس احمدی حساب کار خود را کرده بودند، انداخت. سلام کرد و پشت میز نشست. برای مدتی سکوت در اتاق حکمفرما شد و کسی چیزی نمیگفت. رضا، که از سکوت اتاق خسته شده بود، کامپیوترش را روشن کرد تا نقشههای امروز را سامانی دهد و تحویل بخش اجرایی دهد. می خواست با این کار از فکر دیرآمدن و توبیخ و اتفاقاتی که باعث دیر آمدن او شده بود و همچنین سرزنش خود درباره عدم جرئت مندی اش در بیان واقعیت برای مهندس احمدی خالص شود.. رضا لحظهای غرق در فکر شد و با خودش گفت که »همیشه همینگونهای. جایی که باید حرف بزنی لال میمانی و بعد برای خودت ناراحتی درست میکنی که چرا چنین نکردم و چرا چنان نکردم. خسته شدم از خودم. هیچوقت نتوانستم نظر خودم را بیان کنم و از خودم دفاعی داشته باشم. حتی در زندگی مشترک با زهرا هم آنجور که باید نتوانستم احساساتم را بدون ترس بیان کنم.» و همینطور روی صفحهی نمایش کامپیوتر کلیک میکرد. رضا لبهایش را جمع کرد. ابروهایش را بالا انداخت و یادش آمد که چه کار کند. نقشههایی را که آماده کرده بود باید مرتب میکرد. تا یک ساعت بعد، از فکرهای آشفتهای که ذهنش را آزار میداد بیرون آمد. آقای رئیسی، حسابدار شرکت، که از گردوخاک مهندس احمدی او هم حساب کار دستش آمده بود و او هم احساس خطر کرده بود، در را بهآرامی باز کرد و سالم بلندش سکوت اتاق را شکست و فضا را از آن خشکی کار و ترسش بیرون آورد.»
حجم
۶۲۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
حجم
۶۲۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه