کتاب ویس و رامین
معرفی کتاب ویس و رامین
کتاب ویس و رامین اقتباس پیام ابراهیمی از منظومهٔ ویس و رامینِ فخرالدین اسعد گرگانی است و انتشارات هوپا آن را منتشر کرده است. این کتابْ به روایت ریش سفیدی است که پایش لب گور بود.
درباره کتاب ویس و رامین
فخرالدین اسعد گرگانی شاعر داستانسرای قرن پنجم هجری است. او همزمان با سلطان ابوطالب طغرل میزیست. وی در فتح اصفهان با طغرل همراه بود و بعد از آن در اصفهان ماند. گفتوگوهای گرگانی با عمید ابوالفتح مظفر نیشابوری، حاکم اصفهان، به نظم داستان ویس و رامین انجامید. ویس و رامین که در کنار چند بیت پراکندهٔ دیگر تنها اثر باقیمانده از گرگانی است، نخستین منظومهٔ عاشقانهٔ تاریخ ادبیات ایران است.
داستان ویس و رامین از داستانهای کهن فارسی مربوط به اواخر دورهٔ اشکانی است و پیش از آنکه فخرالدین اسعد گرگانی آن را به نظم درآورد، میان ایرانیان شهرت داشت. گرگانی در نوشتن این منظومه ابتدا آن را از پهلوی به فارسی دَری برگرداند و سپس به نظم کشید. سبک سرودن اشعار این مثنوی به دور از هرگونه پیچیدگی است. به همین سبب به داستانی لطیف و مؤثر در زبان و ادبیات فارسی تبدیل شده است.
این کتاب داستان عشق دختری به نام ویس با برادر شاه موبد بهنام رامین است.
خواندن کتاب ویس و رامین را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران داستانهای منظوم عاشقانه و اقتباسشده از آثار کلاسیک ادبی پیشنهاد میکنیم.
درباره پیام ابراهیمی
پیام ابراهیمی در ۵ آذرماه ۱۳۶۷ متولد شد. او دانشآموختهٔ رشتهٔ فیزیک هستهای است. داستاننویسی را از دهسالگی با احمد اکبرپور آغاز کرد و از سال ۱۳۸۵ به طنزنویسی روی آورد. اولین کتاب او را با عنوان فرودگاه لطفاً! در سال ۱۳۹۰ نشر پایان به چاپ رساند. در سالهای ۱۳۹۱ تا ۱۳۹۴ داستانهایی برای کودکان و نوجوانان نوشته و تعدادی کتاب نیز ترجمه کرده است. بررسی آثار شاعران جهان، نقد فیلم، داستاننویسی در مطبوعات و نوشتن فیلمنامهٔ انیمیشن از فعالیتهای دیگر پیام ابراهیمی است.
پیام ابراهیمی دربارهٔ شروع داستاننویسی اش برای کودکان گفته: «هیچوقت دوست نداشتم در رشتهٔ تحصیلیام کار کنم و جز نوشتن کار دیگری بلد نبودم. به همین دلیل وقتی با پیشنهاد نوشتن داستان برای کودک و نوجوان مواجه شدم بر خلاف میل باطنی چارهای جز پذیرفتن آن نداشتم. داستاننویسی برای کودکان در ابتدا سخت، دشوار و حتی بیهوده به نظر میرسید، اما با گذر زمان روزبهروز بر شیرینی آن افزوده شد، طوری که به بخش غیر قابل حذف زندگیام تبدیل شد.»
بخشی از کتاب ویس و رامین
«وقتی گرد پیری بر ریشهای کسی مینشیند، چین و چروک بر صورتش و رعشه بر دست و پایش میافتد و دلش از رعشه بازمیایستد یعنی وقت آن رسیده که خود را برای وداع با زندگی آماده کند. آدمها اینجور مواقع نهتنها خودشان را برای وداع آماده نمیکنند که برعکس، هر کسی را که بهشان سلام کند مینشانند کنار خودشان تا تجربیات تلخ و شیرینشان را به او منتقل کنند. من هم هرچند هنوز آنقدر پیر نشدهام که دلم از رعشه بایستد، اما جدا از این قاعده هم نیستم. پس نوبتی هم باشد نوبت من است تا از تجربیاتم برایتان بگویم.
اولین فضیلتی که دوست دارم دربارهٔ آن برایتان حرف بزنم عشق است. در زندگی پربارم عشق را آنقدر تجربه کردهام که گفتن از آن سالیان سال وقت خواهد برد. البته رسم بر این است که آدم اینجور چیزها را به همه نگوید یا اگر میگوید توی کتاب نگوید. توی کتابها به شما میگویند که آدم فقط یک بار عاشق میشود، عشق یک بار درِ خانهٔ آدم را میزند، عشق شتری است که یک بار روی آدم میافتد و امثال این حرفها. صادقانه بگویم کتابها همهشان در مورد عشق دروغ میگویند. میخواهند ذهن شما را از اصل ماجرا منحرف کنند. اما شما گول آنها را نخورید و اگر کتابی را دیدید که این حرفهای بیربط را بلغور میکرد فوراً آن را پاره کنید و بسوزانید. بعد بیایید و بنشینید پای داستان من تا برایتان بگویم عشق واقعی چیست.
سالها پیش، آنوقتها که ریشهایم هنوز سپید نشده بود، حتی میتوانم بگویم سیاه هم نبود یا البته درست بگویم اصلاً ریش نداشتم، از پدرم پرسیدم: «بابا! این عشق که میگن چیه؟» پدرم گفت: «این غلطها به تو نیومده فرزند دلبندم. تو باید دَرست رو بخونی.» پنج سال بعد که هفت سالم شد و سواد خواندن و نوشتن مختصری آموختم تصمیم گرفتم بهجای درسخواندن بروم و عاشق شوم. اما قبل از عاشقشدن لازم بود با تحقیق در داستانهای موجود معنای واقعی عشق را دریابم. اولین داستانی که نظرم را جلب کرد داستان ویس و رامین بود. در این کتاب خلاصهای از داستان و نتایج تحقیقاتم را برایتان نقل میکنم. امیدوارم شما هم مثل من بفهمید عشق چیست.»
حجم
۶۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
حجم
۶۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
نظرات کاربران
جالب بود که یک اثر ادبی به زبان طنز بازنویسی بشه . اثر متفاوتی بود اما نگاه انتقادی ازش دور نیست.
نویسنده سعی داشته که متن رو به حالت طنز بنویسه اما اصلا موفق نبوده و اکثر قسمت های کتاب رو به زبان کوچه بازاری نوشته که اصلا برای این کتاب مناسب نبوده و در کل راضی نبودم چونکه نویسنده داستان
متن قشنگی داشت 🌵 و چاشنی طنزی رو همراه داشت🎭
طنزش جذب میکنه ادمو! چه نویسنده بانمکی داشته:))
متن کتاب بصورت طنز نوشته شده. برای من جالب نبود و باعث شد نتونم تحمل کنم و کتاب رو کامل نخوندم.