دانلود و خرید کتاب کتاب قهرمانان ویلیام مین ترجمه مرجان رضایی
تصویر جلد کتاب کتاب قهرمانان

کتاب کتاب قهرمانان

نویسنده:ویلیام مین
انتشارات:نشر مرکز
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب کتاب قهرمانان

کتاب قهرمانان نوشتهٔ ویلیام مین و ترجمهٔ مرجان رضایی است و نشر مرکز آن را منتشر کرده است. کتاب قهرمانان مجموعه‌ای از داستان‌های قدیمی برای کودکان و نوجوانان است.

درباره کتاب قهرمانان

این مجموعه شامل چهار کتاب مستقل از هم است. این کتاب‌ها به افسانه‌های گوناگونی در ادبیات ملل جهان می‌پردازند: برخی به اسطوره‌ها، قهرمانان و پهلوانان و برخی به انواع داستان‌های جن و پری و برخی نیز به موجودات افسانه‌ای مانند اژدهایان، دیوها و غول‌ها و...

در کتاب قهرمانان همه گونه قهرمانی از چهار گوشه‌ٔ جهان گرد آمده‌اند. بعضی از قهرمانان سرشناس هستند، مثل اُرلاندو، که شرح کـارهای برجسته‌اش در نبرد رانسِسوالز به صورت سرود در جنگ هِیستینگز، سال ۱۰۶۶، خوانده می‌شد. ناوگانی از قهرمانان عرصه‌ٔ دریا نیز در این کتاب هستند از جمله سِر فرانسیس درِیک، سِر ریچارد گرِنویل، و جان پُل جونز. اما چندین داستان ناآشناتر هم هست، مثل ماجرای کاگساگسوک، پسر بچه‌ٔ اسکیموی بی‌خانمانی که آن‌قدر قوی شد که می‌توانست با دست خالی گردن خرسی را بشکند. یا ماجرای وُلاند، آهنگری معلول که شاه نیدود خبیث را فریب داد.

نام برخی از داستان‌های این مجموعه از این قرار است:

پوییل، پریدِری و گول

فین مکام‌هِیل در خانهٔ درختان زبان گنجشک چگونه نه قادر بود بایستد و نه می‌توانست بنشیند

هیند هورن

کاگساگسوک، پسر بی‌خانمانی که مردی نیرومند شد

آدام بِل، کلیمِ کلاف، و ویلیامِ کلاودزلی

قهرمانان عرصهٔ دریا

سِر پِرسیوال

نبرد رانسِسوالز

وُلاند آهنگر

عشق‌ورزی لِمین‌کینِن

شاهزاده مارکو و سرکردهٔ مورها

هوراشیوس

دردسر در هاوائیکی

مرگ کواسیند

تاوادان

توماس بِرِنیکف

خواندن کتاب قهرمانان را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به همهٔ کودکان و نوجوانان پیشنهاد می‌کنیم. پدران و مادران و معلمانی که می‌خواهند برای بچه‌ها و نوجوانان داستان‌های قدیمی و از ادبیات ملل بخوانند می‌توانند از این مجموعه استفاده کنند.

بخشی از کتاب قهرمانان

«مابینوگیون، که این داستان جزو آن است، ماجرای مفصل و پرشاخ‌وبرگی است. بیرون کشیدن داستانی جامع و کامل از دل آن کاری آسان نیست و پایان داستان بدون تنیده شدن در داستان‌های دیگر جمع و جور نمی‌شود. حس من این است که مابینوگیون را برای جمعی از شنوندگان روایت می‌کرده اند، شاید یکی دو شب و دوبار در سال، مثل یک سریال طولانی و دنباله‌دار. برای شنوندگان سخت نبوده که یادشان بماند راوی دفعهٔ بعد که بیاید داستان را از کجا ادامه می‌دهد، چون شاید این تنها سرگرمی‌ای بوده که در این فاصله داشتند. در این روایت بعضی جزئیات را ناگفته گذاشته‌ام ــ بعضی ماجراهای زمان کودکی پریدری، و پنجهٔ حیوانی که از پنجره داخل شده بود، و کل یکی از جنگ‌های ایرلند را حذف کرده‌ام، و تقریباً هیچ اشاره‌ای به فین مَکول، که در داستان دیگری از این کتاب به او پرداخته شده، نیست. داستانی که اینجا آمده شکل غریبی دارد، چون ماجراهایی که در بخش اول آغاز شده‌اند، پایانشان را شخصیت‌های همان بخش رقم نزده‌اند، بلکه دیگران چنین کرده‌اند. درهرصورت، داستان پایان واضحی دارد. علت آن که این داستان را در این مجموعه گنجانده‌ام آن است که هرکس، زن و مرد، در مابینوگیون قهرمان است.

پوییل شاهزاده و ملّاک بود و در جایی در مرز وِیلز می‌زیست، آنجا که همه‌چیز مبهم است، و دشمن ممکن است انگلیسی باشد، یا جادوگر، یا از دوستان ویلزی خودتان، یا ایرلندی باشد که پسرخالهٔ آن‌ور آب شما است. روزی پوییل در ایام جوانی برای سرکشی به یکی از مزرعه‌های وسیع خودش به نام ناربِرت رفت و محافظانش را هم با خود برد. به مناسبت ورود او سور بزرگی ترتیب دادند، خوک سربریدند و گوسفند و پرندگان وحشی را از بالای تپه‌ها آوردند، و نوشیدنی مِتِگلین و شراب از تاکستان فراهم کردند.

پس از پایان جشن هوا تاریک شد، همه در تالار دور آتش نشستند. دود آتش بر تیرهای سقف می‌نشست و جام‌ها را دورمی‌گرداندند، و با یکدیگر گپ می‌زدند. صحبت به سوی همان موضوعات همیشگی کشیده شد، به سوی سحر و جادو و روح و جن‌زدگی و چیزهایی از این قبیل که مردم دیده بودند و درک نکرده بودند.

محافظان داستان‌های خودشان را تعریف کردند و پوییل هم داستان خودش را. بعد مستأجر مزرعه داستان خودش را روایت کرد. او گفت: «درست پشت این خانه، ناربِرت، تپه‌ای است به نام گُرسِد آربِرت، که شنیده‌ام روزگاری قهرمانی آنجا دفن شده بود.» ولی او ماجرای آن قهرمان را نمی‌دانست. «و دربارهٔ این تپه می‌گویند هرکس روی آن بنشیند مجروح و مضروب برمی‌گردد، و خواب و خیال، یا نوعی شگفتی را تجربه خواهد کرد.»

پوییل گفت: «من دربارهٔ عجایب دوردست شنیده‌ام، اما این شگفتی را که دم دست است و در مزرعهٔ خودم است، باید به چشم خودم ببینم. اگر شگفتی‌ای درکار نباشد و فقط جراحت و ضرب‌وشتم باشد، برایم مهم نیست. هرکس مرا مضروب کند، جوابش را خواهد گرفت، چون هیچ شاهزاده‌ای از کانترِف دیوِد از جراحت یا ضرب‌وشتم نمی‌ترسد.»

کانترِف مجموعه‌ای از صد آبادی است و پوییل شاهزادهٔ هفت کانترِف یا هفتصد آبادی بود. بنابراین او کم آدمی در این دنیا نبود، و اگر کسی صدمه‌ای به او می‌زد، قطعاً تاوانش را می‌داد.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲٫۰ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

حجم

۲٫۰ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

قیمت:
۴۸,۰۰۰
تومان