کتاب قدرت تفکر منفی
برای دریافت این کتاب و خواندن و شنیدن هزاران کتاب دیگر، اپلیکیشن طاقچه را به صورت رایگان نصب کنید.
مشخصات کتاب
معرفی کتاب قدرت تفکر منفی
کتاب قدرت تفکر منفی نوشتهٔ جولی کی. نورم است و با ترجمهٔ حسین صادقی و محمد عربی در انتشارات اندیشه آگاه منتشر شده است.
درباره کتاب قدرت تفکر منفی
تأکید بر نکات مثبت توصیه بدی نیست، اما چنین تأکیدی مثل آن است که شما مغازهٔ لباسفروشی دارید و همه پیراهنهایتان تکسایز هستند؛ طبیعتاً مشتریها سایزهای متنوعی دارند و این لباسها برای همه آنها مناسب نخواهد بود. در واقع، افراد مختلف با موقعیتها و موانع متفاوتی مواجه میشوند و شخصیتهای خاص خود را دارند. تلاش در جهت تحمیلکردن دیدگاه خوشبینانه میتواند ناراحتکننده و بیاثر باشد؛ درست مثل اینکه بخواهیم یک اندام درشت را در یک لباس سایز کوچک جا دهیم. بدبینی دفاعی، راهبردی است که به کمک آن میتوانیم بهجای انکار افکار اضطرابی، روی آنها کار کنیم و از این طریق به اهداف خود دست یابیم. در کتاب قدرت تفکر منفی، خواهیم دید که چگونه افراد مضطرب میتوانند اضطراب خود را به انگیزهای مولد تبدیل کنند؛ چیزی که به آنها کمک میکند عملکردشان را بهینه کنند.
خواندن کتاب قدرت تفکر منفی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به تغییر مثبت در زندگی پیشنهاد میکنیم.
درباره جولی کی. نورم
دکتر جولی کی. نورم پروفسور روانشناسی در کالج ولزلی در ماساچوست آمریکا است. دکتر نورم در سال ۱۹۹۲ به کالج ولزلی پیوست و قبل از آمدن به کالج ولزلی، استاد دانشگاه نورث ایسترن بود. او در زمینههایی مانند روانشناسی شخصیت، خوشبینی و بدبینی پژوهش و تدریس میکند. تحقیقات او به راهبردهایی که مردم برای دستیافتن به اهدافشان استفاده میکنند، میپردازد و او در این حوزه بر استراتژی بدبینی دفاعی متمرکز است. دکتر نورم کتابها و مقالات متعددی برای مجلات علمی نوشته و عضو هیئتتحریریه و دستیار سردبیر چندین مجلهٔ علمی است؛ او همچنین مناصب مختلفی در انجمن شخصیت و روانشناسی اجتماعی داشته و یکی از اعضای مؤسس و رئیس سابق انجمن تحقیقات شخصیت است.
بخشی از کتاب قدرت تفکر منفی
«کاترین و بیل از بسیاری جهات شبیه به هم هستند: هر دو باهوش و تحصیلکردهاند و دارای شغل خوب و شبکهای از دوستان و خانواده دلسوز هستند. روانشناسان بالینی افرادی مثل این دو را «افرادی با عملکرد بالا» توصیف میکنند، بدین معنا که آنها روزشان را بدون اختلالات اساسی و مسائل روانی مشکلساز پشت سر میگذارند. چنین افرادی تقریباً وظایف روزمرهشان را بهصورت کامل انجام میدهند و مهمتر آنکه این کارها را نیز طبق برنامهریزی قبلی انجام میدهند. درعینحال، آنها حداقل از یکجهت بهطور قابلملاحظهای متفاوت از هم هستند: برای دنبال کردن اهدافی که برایشان مهم است، روشهای بسیار متفاوتی دارند. بهطور خاص، هر دوی آنها از راهبردهای بسیار متفاوتی جهت مقابله با اضطراب استفاده میکنند که همین مسئله میتواند اقدامات آنها را در جهت کاری که میخواهند بهصورت مشترک انجام دهند، از مسیر منحرف کند. روشهای مورد استفاده آنها بهقدری متفاوت است که هر یک در درک اینکه راهبرد طرف مقابل چه توجیهی دارد، دچار مشکل میشوند.
کاترین از بدبینی دفاعی استفاده میکند. او انتظارات کمی نسبت به موقعیتها یا رویدادهای آینده دارد و سپس تمام نتایجی که میتواند اتفاق بیفتد را مرور میکند. او زمان و انرژی زیادی را صرف تمرین ذهنی یا «بازی» با احتمالات میکند تا ایده روشنی برای نحوه انجام اموری که باید انجام دهد تا به بهترین نتایج ختم شوند، به ذهنش خطور میکند.
چرا بدبینی کاترین بارها و بارها تکرار میشود و به فکر کردنِ بیپایان در مورد همهچیزهایی که ممکن است اشتباه باشد، ادامه میدهد؟ چرا او بهجای پرداختن به اینکه همهچیز در گذشته خوب پیش رفته و در آینده نیز احتمالاً چنین خواهد بود، خود و اطرافیانش را در معرض رنج و دردسرهای مضاعف قرار میدهد و آیا اینهمه هیاهو و دلواپسی ضرورتی دارد؟ پاسخ این است که کاترین همچنان از بدبینی دفاعی استفاده میکند زیرا این کار به او قدرت میدهد. او در مورد چیزهایی مانند چاپ مقالهاش، قبول مسئولیت جهت مشارکت در رویدادهای عمومی و مواردی ازایندست اضطراب دارد. او میداند که گذشته نمیتواند آینده را تضمین کند، بنابراین، هنگام آماده شدن برای رویدادهای آینده، با تمرکز بر جنبههای منفیِ احتمالی، هم اضطراب خود و هم موقعیتهایی که در قبال آنها مسئول است را کنترل میکند. او زمانی را صرف تأمل درباره این مسئله میکند که آیا وقتی پروفسور اسمیت سالخورده را برای شام دوران بازنشستگیاش دعوت کند، او خواهد توانست صحبتهای سایرین را بشنود و با دیگران ارتباط برقرار کند؟ یا آیا میتواند به پروفسور جونز اعتماد کند که در مهمانی جوکهای سرد و بیروح نگوید و آیا بچههای همکاران بازنشستهاش میتوانند بدون دعوا و قشقرق بر سر یک میز بنشینند؟ او نمیتواند رفتار آنها را بهطور کامل کنترل کند، اما بهجای اینکه صرفاً در طول شام نگران همهچیز باشد، تمام تلاش خود را میکند تا بلایای احتمالی را پیشبینی و سپس بهصورت پیشدستانه چارهای برای آنها پیدا کند.»
نظرات کاربران
به نظرم کل مطلب یک جمله بود بدبینی لزوما بد نیست والسلام به نظرم کتاب حرف بیشتری نداشت وقتتون رو تلف نکنید