دانلود و خرید کتاب تهرانی ها امیرحسین خورشیدفر
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب تهرانی ها اثر امیرحسین خورشیدفر

کتاب تهرانی ها

انتشارات:نشر مرکز
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۷از ۳ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب تهرانی ها

کتاب تهرانی ها نوشتهٔ امیرحسین خورشیدفر است. نشر مرکز این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این رمان ایرانی سرگذشت چند نفر از مدرنیست‌های جوان و بی‌نام‌و‌نشان شهر تهران در هنرهای مختلف را روایت می‌کند.

درباره کتاب تهرانی ها

کتاب تهرانی ها سرگذشت «شاپور»، «رحمت»، «بیک» و «کریستین» در سال‌های ۱۳۴۰ تا ۱۳۷۵ را روایت می‌کند. این نسبتی با مؤلفه‌های «رمان شهری» ندارد؛ بلکه به افکار و احوال چند شخصیت پرداخته و زوایای پنهان ذهن و فکر این هنرمندان منزوی را می‌کاود.

قصهٔ رمان حاضر از یک صبح زمستانی در تهران و در دههٔ ۱۳۷۰ آغاز می‌شود. شخصیت اصلی رمان تهرانی ها، نقاش جوانی به نام «شاپور صبری» است که در صف سینما با دختری به نام «پوران شعاع» آشنا می‌شود. رابطهٔ پوران و شاپور تا انتهای این رمان ادامه دارد و به موازات آن، داستان شخصیت‌های دیگر نیز روایت می‌شود؛‌ ماجراهایی که نه محدود به شهر تهران هستند و نه محدود به دههٔ ۱۳۷۰. یکی دیگر از شخصیت‌های رمان امیرحسین خورشیدفر «رحمت حق‌وردی» است؛ انیماتوری که در مونیخ درس می‌خواند و به امید ساختن انیمیشنی بر اساس «منطق‌الطیر» عطار نیشابوری به ایران بازمی‌گردد. شخصیت دیگر این رمان نیز «بیک رادشم» نام دارد؛ سرپرست یک گروه موسیقی راک در دههٔ ۱۳۴۰، که برای اجرای کنسرت به آبادان می‌رود و ناخواسته پایش به ماجراهای سیاسی باز می‌شود. شخصیت چهارم هم «کریستین» است؛ مهندسی فرانسوی که برای طراحی دوربین‌های شهری به تهران می‌آید.

همه این قصه‌ها در کنار یکدیگر پیش می‌روند و گاه درهم می‌آمیزند و سرانجام پیکرهٰ اصلی رمان تهرانی‌ها نوشتهٔ امیرحسین خورشیدفر را می‌سازند.

این رمان که در ۷ بخش نوشته شده، نخستین بار در سال ۱۳۹۶ به چاپ رسید و چند بار تجدید چاپ شده است.

خواندن کتاب تهرانی ها را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

درباره امیرحسین خورشیدفر

امیرحسین خورشیدفر در سال ۱۳۵۹ در تهران به دنیا آمد. او داستان‌نویس، روزنامه‌نگار، مقاله‌نویس، پژوهشگر و مترجم ادبی معاصر ایرانی است.

از میان آثار داستانی این نویسنده می‌توان به فهرست زیر اشاره کرد:

رمان «تهرانی ها»، «شرط‌بندی روی اسب مسابقه» (مجموعه داستان کوتاه)، «‌قصه‌های شیخ اشراق»، «‌زندگی مطابق خواسته تو پیش می‌رود» (مجموعه داستان کوتاه)، «‌داستانی از اولین روزهای زمین»، «‌پسری که هیچ ستاره‌ای نداشت»، «باران» و «‌روزی که آسمان شکست».

امیرحسین خورشیدفر همچنین آثاری همچون «‌ولگردی با قصد قبلی» نوشتهٔ موریل اسپارک را به پارسی ترجمه کرده است.

او جایزهٔ گام اول برای مجموعه داستان ‌«زندگی مطابق خواسته تو پیش می‌رود»، جایزهٔ روزی روزگاری، جایزهٔ مهرگان و جایزهٔ هوشنگ گلشیری را دریافت کرده است.

بخش‌هایی از کتاب تهرانی ها

«این طلیعهٔ دوران تازهٔ ساختمان بود.

می‌گفتند خدامی بدجوری به‌کار افتاده است و ساختمان را تکان خواهد داد. چاره‌ای هم نبود. روزنامه‌ای تیتر زده بود رنسانس در شرکت فیلم‌سازی. خدامی در مصاحبه گفته بود: منش رجحانی خوب بود و روشش نه. منشش را ادامه خواهم داد. تَلی از پروندهٔ معلق، طرح فراموش‌شده، پروژهٔ ناتمام راه خدامی را سد کرده بود. خدامی تمام‌قدم و با تمام توان پشت انجام کار گذاشته بود. گفتند در شبانه‌روز سه ساعت می‌خوابد و باقی‌اش کار. گفتند طرف ورکاهولیک است و به کار ابتلا دارد. (بعد از سال‌ها، تعدادی کلمهٔ انگلیسی جدید وارد کشور شده بود.) انتقاداتی هم بود. گفتند دیگر درها رو به جوان‌ها گشوده نیست. خدامی قصد داشت تا کارهای نیمه‌کاره سروسامان نگرفته‌اند و حساب‌وکتاب ساختمان صاف نشده، کار جدیدی دست نگیرد. ظاهراً بدهی ساختمان بیشتر از چیزی بود که فکرش را می‌کردند. سه حسابدار جدید استخدام شدند، دوتا روز و یکی شب‌کار تا حساب‌های ساختمان را دربیاورند و حاصل جمع را تحویل خدامی بدهند.

با رحمت تماس گرفتند و گفتند نگران نباشید که پرونده در جریان است و قبل از آن‌که نگران شود به ساختمان دعوت شد.

خدامی رحمت را گفت تا یک بار برای همیشه بنشینند و قال قضیه را بکنند که کنده نشد. رحمت رفت و دید که دفتر خدامی عوض نشده، همان‌جا در اندرونی است. تابلوی مسین جدیدی بود که مقام معاونت بر آن درج شده بود. رفتارش اگر فروتنانه‌تر و مؤدبانه‌تر نشده بود، فرق دیگری به چشم رحمت نیامد.

ـ جناب حق‌وردی، خدا شاهد است مدام به فکرتان هستم. یک ماه است هر جا امکانی می‌بینم اول‌ازهمه شما را به یاد می‌آورم. یک بار هم که از طرف ما به نتیجه رسید و فکر کردیم مشکل شما را حل کرده‌ایم تشریف بردید و نظر حضرت‌عالی را جلب نکرد. بله پیشنهاد روشنایی شهر را عرض می‌کنم.

ـ آقای خدامی از چه حرف می‌زنید؟ مشکل من چیست؟ اصلاً شکایت من چه ربطی به پیشنهاد آن شرکت برای ساختن فیلم تبلیغاتی برای فروشگاه زنجیره‌ای دارد؟ آن خدابیامرز است که...

ـ ای‌بابا. چرا اوقات‌تلخی می‌کنید رحمت جان؟ این راهش نیست. به روح و اعصاب خودت صدمه می‌زنی برای هیچ و پوچ. می‌خواهی مرا هم کتک بزنی؟ بیا بزن. آن‌وقت دیگرکسی نیست ضامنت شود.

رحمت لیوان آب‌خنک را از دست خدامی گرفت و لاجرعه سرکشید.

ـ آقای خدامی، آن پیشنهاد حق‌السکوت است.

ـ چقدر کم‌لطف هستید.

ـ غیر از این نیست؟ هست؟

ـ دوست عزیز من، برادر من، به‌جای این‌که مدام اتهام بزنید کافی است کمی واقع‌گرا باشید. تصور بفرمایید که فی‌المثل در کشور آلمان که حضرت‌عالی چند صباحی تشریف داشتید چقدر احتمال وقوع این وضعیت هست. یک فرد ولو تحصیل‌کرده باشد و خیلی هم بااستعداد بیاید و ادعا کند نوشته‌اش توسط یک شخصیت مشهور و برجسته که در وادی نوشتن، به شهادت دوست و دشمن، مقام استادی دارد سرقت شده. این فرد مستعد دلیل و مدرکی هم نداشته باشد. فقط چون ایشان استنباط کرده‌اند بنده و ما هم باید قبول کنیم. بفرمایید که اصلاً توجهی می‌کردند به شخص شاکی؟ باور کنید، قدر مفاخر فرهنگی را آن‌ها می‌دانند. بعید نیست خود آن شخص را مؤاخذه می‌کردند.

ـ اگر اثبات شود ادعا درست است، قانون مشهور و گمنام نمی‌شناسد.

ـ عجب. عجب. صحیح. اصلاً شما می‌فرمایید بنده چه کنم؟

ـ پروسهٔ تولید فیلم را موقتاً متوقف کنید. فیلم‌نامهٔ دکتر رجحانی را که هیچ‌کس تابه‌حال نخوانده. آن را بیاورید و بررسی کنیم. مرد و مردانه.

چین به ابروهای خدامی افتاد. بعد از مکثی طولانی گفت. «بسیار خب. این کار را هم اگر بخواهیم بکنیم، از راهش وارد شویم. راه و روش دارد. باید با بچه‌های دایرهٔ حقوقی صحبت کنم و مشورت بگیرم.

ـ اگر ادعای من درست بود.

ـ چه می‌خواهید؟

ـ چیزی نمی‌خواهم. من باید فیلم خودم را درست کنم، فیلم‌نامه‌ام را.

ـ اگر ادعایت کذب بود؟

ـ حاضرم بدون دستمزد یک فیلم برای شما بسازم.»

نظرات کاربران

ذ
۱۴۰۱/۰۵/۲۹

قطعا پیشنهادش می‌دم. فلش‌بک‌ها و مقیدنبودن به خط زمانی نقطه قوت کتاب بود‌. لحن‌ها و داستان‌های تو در تو خیلی خوب دراومده بودن. روایتی از تهران و تهرانی‌هایی که دیگه خبری ازشون نیست. موقع خوندنش، متوجه بودم که یه اثر

- بیشتر
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۴۸۵٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۴۵۶ صفحه

حجم

۴۸۵٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۴۵۶ صفحه

قیمت:
۱۰۰,۰۰۰
تومان