کتاب دختری که پروانه شد
معرفی کتاب دختری که پروانه شد
کتاب دختری که پروانه شد نوشتهٔ رقیه بابایی است. این کتاب را نشر مهرستان منتشر کرده است.
درباره کتاب دختری که پروانه شد
این کتاب داستان دختری بهنام زیتون است. پدر زیتون در حال زندهبهگور کردن دخترش بوده که مردی او را میبیند و به قیمت چند درهم او را میخرد. اتفاقات در زمان صدر اسلام روایت میشود وقتی که مردم در مکه هنوز بتها را میپرستند.
زیتون میخواهد یک خلخال بدزدد تا با پولش نام و نشانی از مادرش پیدا کند اما در همین زمان صاحب خلخال متوجه میشود.
خواندن کتاب دختری که پروانه شد را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به کودکان و نوجوانان علاقهمند به داستان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب دختری که پروانه شد
«اما چارهای نداشت. شال را دستش گرفت و دوباره نشست و به پاهایی نگاه کرد که از شنیدن نالۀ گاو به جنبوجوش افتاده بودند. برخلاف همیشه که با شنیدن صدای حیوانی که وقتی دمش را میکشید یا ضربهای به سرش میزد میخندید، حالا با شنیدن نعرهٔ گاو، در دلش هراس افتاده بود. میترسید در این شلوغی نتواند فرار کند و به جرم دزدی دستش را مقابل بت هَبل قطع کنند. بعد او هم بشود یکی مثل خالد، آوارۀ کوچهها. موهایش از عرق دور گردنش بههم چسبیده و دهانش خشک شده بود. از میان پاها چهاردستوپا جلو رفت و چند باری انگشتش زیر پایپوشها لگد شد و خراش برداشت. تا خلخالی را نشان میکرد و میخواست دستش را پیش ببرد، قلبش تند میزد. پشیمان میشد و باز جلوتر میرفت. مطمئن بود حالا زبیده با چند خلخال و سکه به حجره بازگشته و او هم مثل روزهای قبل، هرچه التماسش کند، میگوید خودش برای سفر به روم هنوز درهم و دینار خیلی کم دارد. با خودش گفت اما من که نمیخواهم به روم بروم. با همان یک خلخال هم دختران لبیدی افسونگر، مهرهها را برایم، میاندازند و وردی میخوانند. بعد به چشمهایم خیره میشوند و میگویند پلک نزنم تا موجودات نادیدنی کمکم حاضر شوند. آنوقت است که به تنها سؤال عمرم پاسخ میدهند. باز همانطور نشسته از میان آدمها و بتهای دور کعبه قدم برداشت و جلوتر رفت تا به بت اساف، نزدیک حجرالاسود رسید.»
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
نظرات کاربران
سلام کتاب خیلی خوبی بود و مارو با ویژگی های حضرت زهرا که ممکنه تاحالا اونا رو نشنیده باشیم آشنا میکنه. جدا از این بحث، متن قوی و روانی داره. و جریان داستان مارو تا تهش میکشونه. رازی که آخرش فاش شد،
داستان کوتاهی از صدر اسلامه که خیلی قشنگ رفتار های اعراب جاهلی و آزار و اذیت های که مسلمان ها رو نشون میده! خوب بود 😋
داستانی جذاب و روان از کودکیِ حضرت فاطمه زهرا(س) * داستان در مکه و در عصر صدراسلام میگذرد. در آن زمان، زیتون دختری هفت ساله است که وقتی پدرش میخواسته او را از شدت فقر زنده به گور کند، توسط مردی از
این کتاب درباره کودکی و نوجوانی حضرت زهرا سلاماللعه علیهاست. خیلی خیلی قشنگه برای نوجوونا
از قشنگ ترین کتاب هایی که تا به حال خوندم و دارای داستانی جذاب راجب دختری به نام زیتون که در پی یافتن هویت دختر نورانی بود. آخرش هم خیلی خوب و غیر منتظره تموم شد.
این کتاب عالی هست وبرای نوجوانان بسیار توصیه میکنم
خیلی کتاب قشنگی بود و توصیف های نویسنده بسیار زیبا بود با توصیف های نویسنده آدم به عالمی دیگه میره و حس خوبی میگیره به نظرم این کتاب ارزش چند بار خوندن را داره
خوب بود.
کتاب درباره دختری بود که می خواست به مادرش برسه واقعا کتاب زیبایی بود من که خیلی دوستش داشتم
دختری که پروانه شد ماجرای دو دختر به نام زیتون و زبیدهست که مردی به نام ابوحسد وقتی داشته پدرشون اونها رو زنده به گور میکرده از پدرشون خریده و به کار گرفته. داستان در در حوالی سال سیزده بعثت پیامبر