کتاب روان پزشکی و خانواده
معرفی کتاب روان پزشکی و خانواده
کتاب روان پزشکی و خانواده نوشتهٔ ریچارد روکما و ترجمهٔ رضا رستمی، هادی دادگر، عاطفه عبدالمنافی و شبنم حمیدی است و نشر ارجمند آن را منتشر کرده است. آنچه بیماران، نزدیکان و مراقبانشان باید در مورد مشکلات روانشناختی بدانند، موضوع این کتاب است.
درباره کتاب روان پزشکی و خانواده
کسب اطلاعات در مورد ماهیت اختلالهای ذهنی و همچنین راههای تشخیص و درمان آنها میتواند برای مبتلایان به این اختلالها و همینطور خانوادهها، نزدیکان و مراقبان این افراد مفید باشد و حتی، در مواردی که مشکل تبدیل به اختلالی تمامعیار نشده، آنها را از دریافت خدمات رسمی درمانی بینیاز کند. سعی ریچارد روکما، مؤلف این کتاب بر این بوده تا اطلاعات اولیهای در زمینهٔ نشانههای بیماریهای روانی و روشهای تشخیص و درمان آنها ارائه کند.
مترجمان این کتاب از این قرار هستند: دکتر رضا رستمی، استاد دانشگاه تهران؛ هادی دادگر، دانشجوی دکترای روانشناسی سلامت؛ دکتر عاطفه عبدالمنافی، دکترای روانشناسی و شبنم حمیدی، دانشجوی دکترای روانشناسی بالینی؛ و هادی دادگر این کتاب را ویرایش کرده است.
خواندن کتاب روان پزشکی و خانواده را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
مخاطبان این اثر، در درجهٔ اول، کسانی هستند که به هر نحوی درگیر مشکلاتی از قبیل افسردگی، اضطراب، وسواس، وابستگی به الکل یا مواد، اسکیزوفرنی، آلزایمر و سایر مشکلات روانشناختی هستند. توصیههای مؤلف، هم خطاب به کسانی است که خودشان با این مشکلات مواجه هستند و هم کسانی که به نوعی با این بیماران در ارتباط هستند. سایر علاقهمندان به حوزهٔ آسیبشناسی روانی (و بهطور خاص طبقهبندی و تشخیص، و درمان اختلالات روانی) هم میتوانند از مطالعهٔ این کتاب بهرهمند شوند.
بخشی از کتاب روان پزشکی و خانواده
«پس از حادثهٔ یازدهم سپتامبر، بعضی از مردم آمریکا طوری به زندگیشان ادامه دادند که گویی در آن روز اتفاق خاصی نیفتاده است؛ اما بیشتر مردم نگاه متفاوتی به این حادثه دارند و اضطراب و نگرانی بیشتری نسبت به روزهای پیش از آن احساس میکنند. رهبران ایالات متحدهٔ آمریکا احتمال وقوع حملات تروریستی بیشتری را پیشبینی کردهاند؛ هرچند هیچکس نمیتواند زمان دقیق این رویدادهای خشونتبار و مخرب را پیشبینی کند. مبتلایان به اختلالهای هیجانی و روانپزشکی در جریان چنین حوادثی بیشترین آسیب را میبینند و در نتیجه نیاز بیشتری به خدمات سلامتِ روان ایجاد میشود. همانطور که انتظار میرود، شیوع افسردگی، «اضطرابِ تعمیمیافته»، و بهخصوص «اختلال استرسِ پس از سانحه» افزایش یافته است.
در عین حال، به دلیل محدودیتهای منابع بیمهٔ دولتی و خصوصی، دستیابی به خدمات سلامت روان بسیار سختتر شده است. برای مقابله با این روند، کنگرهٔ ایالات متحده در تلاش است تا لایحهٔ برابری خدمات سلامت روان را با هدف پیشگیری از اِعمال تبعیض از سوی مؤسسات بیمه در ارائهٔ این خدمات تصویب کند.
این سؤال که چه نوع مشکلاتی بیماری در نظر گرفته شوند همواره برای ارائهدهندگان و دریافتکنندگان خدمات بیمه مطرح بوده است. وخیمترین اختلالهای بالینی، مانند اسکیزوفرنی (=روانگسیختگی)، اختلال دو قطبی، و افسردگی اساسی (=افسردگی مِهاد) قطعاً بیماریهای مخربی هستند – و به همین دلیل لازم است تحت پوشش بیمه باشند. اما آیا مشکلات زناشویی، استرسهای شغلی، و یا مسائل کماهمیتتر از اینها هم باید توسط انجمنهای متولی سلامت روان درمان شوند؟ یا اینکه چنین مواردی را باید به عنوان مشکلات معمول زندگی در نظر گرفت؟ در حال حاضر، بیشتر این مسائل تحت پوشش بیمه هستند؛ اما ممکن است با افزایش هزینههای سلامت، شرایط تغییر کند.
نقش روانپزشکان در ۲۰ سال اخیر بهشکل معناداری تغییر کرده است. من در دوران اشتغالم بیماران را هفتگی و در اغلب موارد بیش از ۵۰ دقیقه معاینه میکردم – کاری که این روزها رایج نیست. در حال حاضر بیشتر روانپزشکان مُراجعانشان را با همکاری تیم متخصصان سلامت روان درمان میکنند. روانپزشکان مراجع را یک جلسه ارزیابی میکنند و سپس بهصورت هفتگی یا ماهانه جلسات معاینهٔ ۱۰ تا ۱۵ دقیقهای ترتیب میدهند. مسئولیت رواندرمانی هم، بهعهدهٔ روانشناس قرار گرفته است. این اقدام مشترک زمانی مفید خواهد بود که همکاری نزدیکی بین روانپزشک و روانشناس برقرار باشد – هرچند که معمولاً نظارت کافیای بر فرایند درمان (و کیفیت این رابطهٔ نزدیک) نیست.
در حال حاضر روانشناسان و روانپزشکان تنها یکی از منابع اطلاعات در زمینهٔ سلامت روان به حساب میآیند؛ مجلات و روزنامهها ستونهایی را به آخرین درمانها برای بسیاری از اختلالات اختصاص میدهند؛ اینترنت هم یکی از منابع اطلاعات در مورد مسائل سلامت است. بیماران اغلب با اطلاعات بسیاری به مطب متخصص مراجعه میکنند و آن اطلاعات را با چیزهایی که متخصص میگوید مقایسه میکنند. استفاده از درمانهای جایگزین، که با عنوان درمانهای تکمیلی هم شناخته میشوند، به طور روزافزونی رواج مییابد. در حال حاضر پزشکان به طور معمول از بیماران خود دربارهٔ سایر درمانها یا تکنیکهایی که دریافت میکنند (مانند طب سوزنی، بیوفیدبک یا ماساژدرمانی) سؤال میپرسند. متقاضیانِ داروهای گیاهی کمتر از گذشته هستند و بسیاری از مردم در ارزش دارویی این مواد طبیعی تردید دارند. تحقیقات جدید درمورد داروهای گیاهی نشان داده است که بعضی از آنها سودمند، بعضی بیفایده، و بعضی هم مضر هستند. در این روزها که نتایج پژوهشها و درمانهای جدید دائماً در حال تغییر هستند، طبیعی است که بیماران بخواهند از آخرین یافتهها در مورد بهترین درمان موجود برای بیماریشان مطلع باشند.
با وجود زمان کمی که برای مشورت با روانپزشکان در مورد درمانهای در دسترس در اختیار است، بیماران و خانوادههای آنها میتوانند در جستجوی اطلاعات بیشتری (از سایر منابع) در حوزهٔ سلامت روان باشند.
این کتاب آخرین اطلاعات در این حوزه را در اختیار شما قرار میدهد. در این ویرایش، آخرین یافتههای حوزهٔ ژنتیک در زمینهٔ بیماریهای روانی، تکنیکهای جدیدِ تشخیص، و روشهای جدید اسکن مغز در دسترس قرار گرفته است. در این ویرایش به روشهای رواندرمانیِ جایگزین و درمانهای دارویی جدید با عوارض جانبی کمتر هم پرداخته شده است. با توجه به افزایش شیوع بیماری آلزایمر، به این بیماریِ ویرانگر و تأثیرش بر مراقبان، بیشتر از ویرایش اول، توجه داشتهام. همانند ویرایش اول، پیشنهادهای مفیدی برای خانوادهها و سایر مراقبان آمده است تا بدانند به بیمارانی که در تلاش برای مقابله با بیماری هیجانی یا رفتاری هستند، چه کمکهایی میتوانند بکنند. منابعی هم برای مطالعهٔ بیشتر در مورد موضوعات مختلف در انتهای کتاب پیشنهاد شده است.
بسیار خرسندم که مطالب قابل توجهی در این کتاب وجود دارد که به ویرایش دوم آن اعتبار میبخشد. امیدوارم بیماران و خانوادههایشان اطلاعات لازم برای شناخت انواع بیماریهای هیجانی و رفتاری و مواجهه با آنها را در این کتاب بیابند.»
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۴۴ صفحه
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۴۴ صفحه