دانلود و خرید کتاب نیمه پنهان بریت بنت ترجمه فرناز خاندانی
تصویر جلد کتاب نیمه پنهان

کتاب نیمه پنهان

نویسنده:بریت بنت
ویراستار:معصومه باقری
انتشارات:انتشارات شانی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۵.۰از ۳ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب نیمه پنهان

کتاب نیمه پنهان نوشتهٔ بریت بنت داستانی جذاب درباره هویت، خانواده و خانه است. این کتاب با ترجمه فرناز خندانی منتشر شده است. شبکۀ HBO مشغول ساخت مینی‌سریالی بر اساس این رمان است. کتاب نیمه پنهان با نام نیمه فراری هم ترجمه شده است. 

درباره کتاب نیمه پنهان

خواهران دوقلوی «وین» همیشه هم‌سان خواهند بود. اما پس از بزرگ‌شدن در یک اجتماع کوچک و جنوبی از سیاه‌پوستان و ترک آن مکان در ۱۶ سالگی، دیگر فقط روزمرگی‌های آن‌ها نیست که با هم متفاوت شده بلکه همه چیز در زندگی آن‌ها تغییر می‌کند. خانواده‌هایشان، اجتماع پیرامونشان و حتی هویت نژادی این دو خواهر رنگین‌پوست تغییر می‌کند.

سال‌ها بعد، یکی از این دو خواهر به همراه دخترش در همان محله‌ای زندگی می‌کند که یک‌بار تلاش کرد از آن فرار کند. خواهر دیگر نیز در کنار همسری زندگی می‌کند که چیزی از گذشته او نمی‌داند اما علی‌رغم وجود کیلومترها فاصله و دروغ‌های متعدد در میان آن‌ها، سرنوشت این خواهران دوقلو همچنان درهم‌تنیده باقی مانده است. چه اتفاقی برای نسل بعد خواهد افتاد وقتی داستان دختران آن‌ها به هم ربط پیدا می‌کنند؟

خواندن کتاب نیمه پنهان را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات داستانی پیشنهاد می‌کنیم. 

درباره بریت بنت

بریت بنِت نویسندۀ جوان آمریکایی (متولد ۱۹۹۰)، در لس‌آنجلس زندگی می‌کند و فارغ‌التحصیل دانشگاه‌های استنفورد و میشیگان است. رمان اول او، مادران، در سال ۲۰۱۶ منتشر شد و خیلی زود به فهرست پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک‌تایمز راه یافت. کتاب نیمۀ فراری (نیمه پنهان) دومین رمان این نویسنده است و در سال ۲۰۲۰ منتشر شده است. این رمان در زمان کوتاهی پس از انتشارش شهرت و موفقیتی چشمگیر به دست آورده و به زبان‌های گوناگون ترجمه شده و عنوان «بهترین رمان تاریخی» گودریدز را کسب کرده است.

او پیش از شروع کار داستان‌نویسی مقاله‌ای در سال ۲۰۱۴ با نام «نمی‌دانم با سفیدپوستان خوب چه کنم» منتشر کرد که در ۳ روز یک میلیون بار خوانده شد.

بخشی از کتاب نیمه پنهان

«حالا او بازگشته بود. خدا ‌می‌دانست چرا. شاید به‌خاطر غربت. شاید پس از سال‌ها دلتنگ مادرش شده بود یا می‌خواست آن دختر سیاهش را به رخ بکشد. در ملارد هیچکس با سیاه‌پوستان تیره ازدواج نمی‌کرد و هیچکس هم آنجا را ترک نمی‌کرد. اما دزیره قبلا این کار را کرده بود. ازدواج با مردی سیاه و کشاندن دختر سیاهش در سرتاسر شهر، کاری فراتر از عرف بود.

جمعیت حاضر در غذاخوری خانه‌ی تخم‌مرغ لو، پراکنده شدند. کمک‌آشپز توری موهایش را محکم می‌کرد. پیشخدمت سکه‌های پنج سنتی روی میز را می‌شمرد. مردهایی که روپوش سرهمی به تن داشتند، پیش از رفتن به پالایشگاه، قهوه‌شان را سر می‌کشیدند. لو به طرف پنجره‌ی لکدار خم شد و به جاده زل زد. او باید با «ادل ویگنس» تماس می‌گرفت. درست به نظر نمی‌رسید که پس از آنچه به سرش آمده بود، حالا دخترش در کمینش باشد. دزیره و آن دختر سیاه. خدایا!

کنار تلفن رفت. کمک‌آشپز پرسید: «فکر می‌کنی اومدن که بمونن؟« لو گفت: «کسی چه می‌دونه؟ به هرحال مطمئنم که عجله داشت. تعجب می‌کنم که برای چی عجله داشت؟ ببین درست از کنار من رد شد، ولی نه دست تکون داد نه چیزی»

«ازخودراضی. چه دلیلی داره که اینقدر ازخودراضی باشه؟»

خدایا! من تا حالا بچه به این سیاهی ندیده بودم.»

یاس
۱۴۰۱/۰۶/۲۷

بسیار جذاب.با ترجمه کاملا روان

حجم

۱٫۷ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۵۵۱ صفحه

حجم

۱٫۷ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۵۵۱ صفحه

قیمت:
۵۰,۰۰۰
تومان