دانلود و خرید کتاب دوئل آنتون پاولوویچ چخوف ترجمه سودابه پاس لاری
تصویر جلد کتاب دوئل

کتاب دوئل

انتشارات:انتشارات شانی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۰از ۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب دوئل

کتاب دوئل نوشته آنتوان چخوف است. این کتاب را انتشارات شانی منتشر کرده است. رمان دوئل تصویر تقریباً حقیقی آشفتگی روحی روس‌ها در پایان قرن گذشته است و انسان را به تأمل در روابط انسان‌ها وامی‌دارد. در پس این جهان، نویسنده در پی یافتن حقیقت است؛ حقیقتی که گویا هرگز کامل نمی‌شود.

درباره کتاب دوئل

کتاب دوئل، اثری نوشته آنتون چخوف است که اولین‌بار در سال ۱۸۹۱ وارد بازار نشر شد. در کتاب دوئل، لائوسی (یکی از شخصیت‌های اصلی رمان) با زنی به نام نادیژوا فیودورونا آشنا می‌شود و او را از شوهرش می‌رباید و با آرزوی آغاز یک زندگی جدید به قفقاز می‌برد. عشقی دروغین که بعد دو سال دل لایوسکی را می‌زند و لایوسکی منتظر فرار از این شهری که ساحل گرم و شرجی‌اش غیرقابل‌تحمل است. لائفسکی تمام‌وقت خود را صرف می‌خوارگی و قمار می‌کند و نادیژدا نیز وارد روابط دیگری می‌شود.

خواندن کتاب دوئل را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

علاقه‌مندان به کتاب‌های رئال و تلخ می‌توانند از مخاطبان این کتاب باشند.

درباره آنتون چخوف

آنتون چخوف در ۲۹ ژانویه ۱۸۶۰ در شهر تاگانروگ، در جنوب روسیه، شمال قفقاز، در ساحل دریای آزوف به دنیا آمد. چخوف در نیمه سال ۱۸۸۰ تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته پزشکی در دانشگاه مسکو آغاز کرد. در همین سال نخستین مطلب او چاپ شد. برای همین این سال را مبدأ تاریخی آغاز نویسندگی چخوف برمی‌شمرند. چخوف بعد از پایان تحصیلاتش در رشته پزشکی به‌طور حرفه‌ای به داستان‌نویسی و نمایش‌نامه‌نویسی روی آورد. در ۱۸۸۵ همکاری خود را با روزنامه پتربورگ آغاز کرد.

چخوف در ۱۶ ژوئن ۱۹۰۴ به همراه همسرش اولگا کنیپر برای معالجه به آلمان استراحتگاه بادن‌وایلر رفت. در این استراحتگاه حال او بهتر می‌شود اما این بهبودی زیاد طول نمی‌کشد و روزبه‌روز حال او وخیم‌تر می‌شود. اولگا کنیپر در خاطرات خود شرح دقیقی از روزها و آخرین ساعات زندگی چخوف نوشته‌است.

بخشی از کتاب دوئل

«ازاین‌رو که لائوسی دیگر علاقه‌ای به نادیژوا نداشت، باعث شده بود تا همیشه فکر کند تمام رفتارها و چیزهایی که نادیژوا می‌گوید دروغ یا چیزی شبیه به‌دروغ باشد و با هر نوشته و کتابی که بر علیه زن‌ها می‌خواند کاملاً با خود و نادیژوا و شوهر او همزادپنداری می‌کرد. وقتی به خانه برگشت نادیژوا لباس پوشیده، با موهای درست شده و چهره گرفته در حال نوشیدن قهوه کنار پنجره نشسته بود و مجله می‌خواند. لائوسی به این فکر می‌کرد که نوشیدن قهوه آن‌قدر کار شاقی نیست که او به خاطرش چنین قیافه متفکری به خود گرفته و این که چقدر وقتش را برای درست‌کردن موهایش تلف‌کرده است درصورتی‌که هیچ کسی این جا نیست که جذب ظاهر او شود و اصلاً هم نیازی نیست که او بخواهد جذاب باشد! و در این مجله خواندن چیزی جز تظاهر وجود ندارد. او این‌طور لباس پوشیده و موهایش را درست کرده بود تا زیبا و دلربا به نظر بیاید و این مجله خواندنش هم فقط برای این بود که بگوید خیلی باهوش و فرهیخته است. نادیژوا گفت: ۔ اگه اشکالی نداره من می خوام امروز برای شنا برم.

- چرا که نه رفتن و نرفتن تو فرقی به حال من نداره؟

- نه، فقط برای این سؤال کردم که نکنه از نظر دکتر مشکلی داشته باشه.

- خب مگه من دکترم، از خود دکتر بپرس. چیزی که بیش از همه لائوسی را آزار می‌داد، گردن نادیژوا با آن موهای فر شده پشت سرش بود که او را به یاد داستان آنا کارنینا می‌انداخت، زمانی که او از شوهرش متنفر شده بود اولین چیزی که به نظرش تنفر برانگیز می‌آمد گوش‌هایش بود،لائوسی با خودش فکر می‌کرد که چقدر این داستان به حقیقت و واقعیت نزدیک بوده است. درحالی‌که احساس ضعف می‌کرد و چیزی هم به مغزش نمی‌رسید به اتاق مطالعه‌اش رفت و روی کاناپه لم داد و برای این که مگس‌ها آزارش ندهند صورتش را با دستمال‌گردنی پوشاند. دلسرد و رنجور مدام به همان چیزهای تکراری که مثل واگن‌های قطاری در غروب تاریک و گرفته پاییزی آرام از ذهنش می‌گذشتند و او را به‌شدت افسرده و کسل می‌کردند می‌اندیشید.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۷۲۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۱۳ صفحه

حجم

۷۲۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۱۳ صفحه

قیمت:
۲۸,۰۰۰
تومان