کتاب دختری در مه
معرفی کتاب دختری در مه
کتاب «دختری در مه» نوشتۀ زینب نادری است و انتشارات آذرفر آن را منتشر کرده است. دختری در مه، دلنوشتههای دوران نوجوانی و جوانی زینب نادری را در برمیگیرد.
درباره کتاب دختری در مه
گفته میشود که دلنوشتهٔ ادبی حاصل تکگوییهای ذهن نویسنده است و اغلب از قواعد نثر پیروی میکند. این گونهٔ ادبی اگر موزون باشد، حاصل چینش اتفاقی کلمات است. دلنوشته اصول و مبانی از پیش تعیینشدهای ندارد و تقریباً میتوان گفت نویسنده با نوشتن کلماتی برآمده از امیال و آرزوهایش سروکار دارد. ازاینجهت، کلمات از دل بر میآیند و بازتاب احساس صادقانه و اندیشهٔ معمولی نویسنده هستند.
در جامعۀ امروز دلنوشته بیشتر از هر نوع اثر ادبی خوانده میشود و طرفدار دارد؛ سبکی پرکاربرد بهویژه در شبکههای اجتماعی که نظر مخاطبان را به خود جلب میکند چرا که بیش از هر چیز سرشار از حس است؛ مطالب نهتنها برای خواننده سخت، پیچیده و سنگین نیستند؛ بلکه شاعرانه، پر از تشبیهات و نزدیک به دنیای خواننده است. دلنوشتههای نویسنده تصویری را در ذهن خواننده شکل میدهند که با آن آشنا است و با آن همذاتپنداری میکند.
کتاب دختری در مه را میتوان در دستۀ دلنوشته قرارداد، کتابی که از زندگی میگوید و سرشار از جزئیات، احساسات و عواطف زینب نادری، نویسندۀ کتاب است که خواننده با آن ارتباط برقرار میکند و به او احساس خوب میدهد. زینب نادری آنچه که مینویسد را زندگی کرده و به گفتۀ خودش یادآور دوران معصومانۀ زندگی در دورههای جوانی و نوجوانیاش است که وجه اشتراک همۀ دختران است؛ بنابراین حرفهایش در ذهن خوانندگان نقش میبندد، خواننده احساس میکند این نوشتهها از درون انسانهای معمولی، عواطف، درونیات و دغدغههایشان بیرون میآید به همین دلیل است که حالشان را خوب میکند. کتاب دختری در مه مجموعهای از دلنوشتههایی است که در عین لطافت و ظرافت، سادگی و روانی زبان، حرفهای عمیقی را با مخاطبان به اشتراک میگذارد و از این طریق به آنها کمک میکند.
خواندن کتاب دختری در مه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران دلنوشته و همچنین علاقهمندان به شعر پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب دختری در مه
«کسی میمیرد
خوب گوش کن!
در ظلمت رازآلود شب کسی میمیرد و من با تمام وجود آن را احساس میکنم و آخرین تپشهای زندگیاش که یکنواختی تیرۀ شب را به تلاطم کشیده است.
میشنوم گوش کن نفسهای داغش پوست ظلمت شب را با پنجههای ملتهب خویش میخراشد. گوش کن صدای ضجههایش را میشنوی و فریادش را که سکوت وحشتبار شب را به آتش کشانید.
خوب گوش کن
صدای خزیدن دستهای بیجانش در گمگشتگیهای تیره شب به گوش میرسد.
خوب گوش کن
صدایش را میشنوی...»
حجم
۷۳۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۶۵ صفحه
حجم
۷۳۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۶۵ صفحه