کتاب کوچک خرد
معرفی کتاب کوچک خرد
کتاب کوچک خرد اثر کوثر دارابی دربر دارنده نوشتههای کوتاهی از این نویسنده معاصر درباره عشق و زندگی و خرد است.
درباره کتاب کوچک خرد
زندگی، موسیقی درون، یک گام به سوی عشق، عشق نیازمند فضایی عاری از توقع و انتظار است، عشق نیازمند روابط صمیمانه، آرامشی که عشق به ما ارزانی میکند، بعد از تو یاد گرفتم و آخرین سال روز تولدم، عناوین نوشتههای این کتاباند. درونمایه و پیام تمام نوشتهها و قطعات کتاب، عشق و عشقورزی و آموختن زندگی از عشق است.
خواندن کتاب کوچک خرد را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
دوستداران کتابهای انگیزشی مخاطبان این کتاباند.
بخشی از کتاب کوچک خرد
بودن ما، وجود اینهمه حیوانات و گیاهان بر روی این کره خاکی بین میلیونها و میلیونها ستاره و میلیونها و میلیونها منظومه شمسی که در مقایسه با کل کائنات ذرهای بیش نیست خود یک معجزه است.
انسان خود بر بوم سفید زندگیاش نقش میبندد و شکوه و عظمت انسانی نیز در همین خلاصه میشود. هیچ جانوری از این موهبت الهی بهرهای نبرده است. برای مثال یک سگ به قید سرنوشت محکوم است برای همیشه همان سگ بماند و حق انتخاب ندارد. این موضوع درباره همه موجودات زنده از نیلوفرآبی تا پرندگان و جانوران چهارپا صدق میکند، اما انسان از این قاعده مستثنی است.
انسان خود خالق خویش است، هرچه از آب درآید به خویش بستگی دارد.
من برای زندگی کردن متولد شدهام و زندگی کردن بهمعنای پیر شدن نیست بلکه به معنای رشد کردن است. اگر تنها نفس بکشیم تا پیر شویم و روانه گورستان شویم که زندگی نکردهایم این مرگ تدریجی است نه زندگی!
انسانی که در عمق زندگی فرورود درواقع جاودانه میشود و او هرگز نمیمیرد، تنها لحظهای برای او فرامیرسد که لباسهایش را عوض میکند و به خانهای دیگر میرود.
از نظر من نیز هیچچیز نمیتواند بمیرد، ما سالروز تولد نداریم چون همیشه زنده بودهایم، ما هرگز متولد نشدهایم و هرگز نخواهیم مرد، ما فرزندان انسانهایی که آنها را پدر و مادر مینامند نیستیم ما شریک ماجراجویی هستیم در سفری درخشان برای ادراک آنچه هست.
من در این زندگی عاقل بودن و عاقلانه عشق ورزیدن را آموختم، نه آنکه هرگز اشتباهی نکنم یا به ندای قلبم گوش نکنم اما آموختم دوست داشتن را هدر ندهم.
من خوب یادم میآید دلی را به دریا زدم که از آب میترسید...
ما همه پیر میشویم چه بخواهیم و چه نخواهیم، اما این به معنی عاقل شدن نیست. همیشه فرض بر این بوده است که با گذشت زمان و پیر شدن عاقلتر میشویم ولی متأسفانه اینچنین نیست.
حقیقت این است که گاه چنان احمقانه و با اصرار اشتباهاتمان را تکرار میکنیم که خودمان هم باورمان نمیشود، انگار اشتباهات گذشته را فراموش میکنیم و آنها را در ابعاد وسیعتری تکرار میکنیم.
اکنون یاد گرفتهام با درست اندیشی و سلامت و وقار از تمام مراحل زندگی عبور کنم. من نیز ریسک میکنم، زمین میخورم، مشت میخورم، جریمه میشوم، چک میخورم اما یاد گرفتهام زندگی کنم و از اشتباهات درس بگیرم.
حجم
۲۲٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۴ صفحه
حجم
۲۲٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۴ صفحه