کتاب امپرسیون؛ جیغ بنفش، در حال کندن پوست پیاز، مضحکهی طبخ و طرب
معرفی کتاب امپرسیون؛ جیغ بنفش، در حال کندن پوست پیاز، مضحکهی طبخ و طرب
«امپرسیون؛ جیغ بنفش» نوشته پیام لاریان( -۱۳۶۰)، «در حال کندن پوست پیاز» نوشته آرمان طیران( -۱۳۵۶) و «مضحکهی طبخ و طرب» نوشته فرهاد ارشاد است. این نمایشنامهها، نمایشنامههای برگزیدهی استانی (فارس) در بیست و هشتمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر هستند.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
«شهاب: خاموشش کن!
شهروز: چرا؟
شهاب:... میگم خاموشش کن.
شهروز:[ چراغ را خاموش میکند. ]خب برو تو اتاق دراز بکش... اگه دوباره سر دردت شروعشده.
شهاب:...
[ موبایل شهروز زنگ میزند. ]
شهروز: بله؟... آره، رسیدم خونه، تو چی؟... نمیتونم حالا بگم... باشه، آخر شب زنگ میزنم، تلفن رو ببر تو اتاقت... باشه خداحافظ...[ مکالمه تمام میشود. ]
شهاب: مگه قرار نشد سر شب خونه باشی؟
شهروز: با بچهها بودم.
شهاب: نگفتی خدای ناکرده یه اتفاقی برای بابا بیفته؟
شهروز: همه داروهاش رو بهش دادم... خودش گفت برم. گفت اینجوری راحت تره.
شهاب: نمیفهمی شرایطش وخیمه نباید تنها باشه؟ مگه دست خودشه که گفته راحتترم؟
... آدم شو، بزرگ شو... فردا خودت مغازه رو باز کن، من کار دارم، نمیرسم بیام، شلوغ شد زنگ بزن دو تا از اون رفیقات بیان کمکت... بلدن مفت بخورن که... یه روز هم کمکت کنن.
شهروز: من فقط همین تابستونو وقت دارم درس بخونم.
شهاب: تا حالا هر چی خوندی بسه، حالا نشو آقای مهندس... این همه آدم میرن سربازی تو هم یکی از اونا...[ شهروز میخواهد برود. ]... به اون دختره هم بگو دائم زنگ نزنه مغازه، بیکار نیستم که هی جواب تلفنشو بدم.
[ شهروز میرود. شهاب در خودش مچاله میشود. نور میرود. نور میآید. کافی شاپ. موسیقی پخش میشود. ابراهیم وارد میشود. کنجکاو سر و شکل کافی شاپ را نگاه میکند. روی اولین صندلی نزدیک مینشیند. ]
شهروز: خوش اومدین... بفرمایید.[ منو را به او میدهد و برمیگردد. ]
حجم
۵۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۱۱۶ صفحه
حجم
۵۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۱۱۶ صفحه