کتاب راه نیستان
معرفی کتاب راه نیستان
کتاب الکترونیکی «راه نیستان» نوشتهٔ خلیل الله خلیلی با گردآوری قنبرعلی تابش در انتشارات آمو چاپ شده است. بسیاری از شاعران و نویسندگان افغانستان که آثار درخوری دارند، از داشتن مجموعهای مدون و کامل محروم ماندهاند و از تعدادی از ایشان به سختی با جستوجو در هفت اقلیم میشود کتابی پیدا کرد. خلیلی یکی از داناترین و باسوادترین شاعران عصر خود بود. عصری که در آن او در حوزهٔ شعر و ادب به جایگاه یگانهای دست یافت و مشهورترین شاعر زبان فارسی دری شد. از این روزنه او بدون شک یکی از شاگردان خلف شاعران بزرگ کلاسیک فارسی چون مولانا، سنایی، ناصر خسرو، خاقانی، حافظ و سعدی بود. خلیلی در مجموع ۶۲ اثر از خود به یادگار گذاشته است که حوزههای گوناگون هنر، ادب، سیاست، فلسفه، عرفان، تاریخ و... را پوشش میدهند.
درباره کتاب راه نیستان
ادبیات مثل هر پدیدهٔ دیگر اجتماعی در افغانستان از آسیبهای چند دهه جنگ و ناآرامی برکنار نبوده است. نبودن ثبات در جامعه سبب شده است صنعت نشر و چاپ به شیوهٔ اصولی پا نگیرد و آثار شاعران و نویسندگان چنانکه باید و شاید اقبال انتشار نیابند و به دست مخاطبانش نرسند. از طرفی همین اوضاع بر صنعت رسانه نیز حاکم بوده و آن جادهٔ دیگر ارتباطی نیز مسدود یا پر از مشقت بوده است. بدینگونه در این چند دهه در چرخهٔ میان تولیدکنندگان آثار ادبی و مخاطبان انقطاع و گسستی ایجاد شده که حاصل آن ناشناخته ماندن یا به فراموشی رفتن نام و آثار تعداد زیادی از چهرههای ادبی در میان نسل جوان افغانستان و دیگر مخاطبان ادبیات در اقلیم زبان فارسی بوده است. گسستی که زیانهایی جبرانناپذیر بر پیکرهٔ فرهنگ ما وارد کرده است.
آثار هرات، سلطنت غزنویان، فیض قدس، احوال و آثار حکیم سنایی، از بلخ تا قونیه، یمگان، نینامه و عیّاری از خراسان، آثاری است که از ارزشهای پژوهشی والایی برخوردارند و خلیلی در آنها روشن کرده است که با روشهای پژهشی عصر خود به خوبی آشنا است و هر اثرش گشایش راز و رمز یکی از موضوعات ارزشمند و مورد نیازِ جامعه و فرهنگش میباشد.
کتاب راه نیستان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به ادبیبات افغانستان پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب راه نیستان
اگرها و مگرها
یک حرف نخواندیم در این کهنهخبرها
جز قصهٔ تکرار اگرها و مگرها
افراشته طاقی است جهان، گشته در آن نقش
با خون بشر، بازی شمشیر و سپرها
جز سردی از این خلق بداندیش ندیدیم
قربان تو و لذّت آن گرمنظرها
مرگ است متاعی که در آن نیست نزاعی
از ارث پدرها که بماند به پسرها
برق نگه کیست شتابنده در این دشت؟
کز مجمر هر لاله عیان است شررها
ما را به کجا میکشد آخر به شب تار
گمگشته هدفها و سراسیمه سفرها
آوازهٔ گلگشتِ که در شهر بلند است
کز نگهت گل موج زند راهگذرها
این مرغِ شباهنگ، ندانم ز کجا خاست
کز نالهٔ وی خون چکد از چاک سحرها
از هر وزش باد تپد دل مگر امشب
آورده ز گلزارِ من زار، خبرها
جز زیر و زبر گشته خم گیسوی آن ماه،
هرگز ننهم دل به دگر زیر و زَبرها
با لعل شکرخای تو پیوست که امروز
بر خوان سخن شعر من آمیخت شکرها
حجم
۱۰۸٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۷۸ صفحه
حجم
۱۰۸٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۷۸ صفحه