دانلود و خرید کتاب گونه شناسی انواع بابا زهرا جلائی‌فر
تصویر جلد کتاب گونه شناسی انواع بابا

کتاب گونه شناسی انواع بابا

معرفی کتاب گونه شناسی انواع بابا

کتاب الکترونیکی «گونه شناسی انواع بابا» نوشتهٔ زهرا جلائی‌فر در انتشارات فنی ایران ( کتاب های نردبان) چاپ شده است.

درباره کتاب گونه شناسی انواع بابا

این کتاب مشتمل بر چند داستان کوتاه با عنوان‌های «بچه گشنه است»، «بچه تنهاست»، «بچه به زندگی رنگ و بو می‌دهد!»، «بچه نه جایی می‌رود نه جایی می‌ماند حتی از شکلی به شکل دیگر هم تبدیل نمی‌شود»، «بچه جغد است»، «بچه همه‌اش هست»، «بچه خرج دارد، خیلی!»، «بچه زرد است»، «بچه! دوستت دارم!» است.

کتاب گونه شناسی انواع بابا درباره حسام، پسری دبیرستانی است که حسابی از دست پدرش عصبانی است. پدرش روزی که قرار بود به مدرسه بیاید و در بازی که مخصوص پدرپسرها بود شرکت کند، نیامد. حسام وقتی دید بابایش باز هم بدقولی کرده حسابی عصبانی شد و از مدرسه زد بیرون و این تازه آغاز ماجرایی بود که برای پسر عصبانی قصه اتفاق افتاد.

کتاب گونه شناسی انواع بابا را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب مخصوص بچه‌های گروه سنی «ج و د» است.

بخشی از کتاب گونه شناسی انواع بابا

شاید بابای یک گروگان بود که با بقچه‌ی پر از پول داشت می‌رفت سر قرار با گروگانگیر... افتادم دنبالش. دو سه تا کوچه را رد کرد، بعد یک‌هو برگشت. ترسیدم. فکر کردم فهمیده حواسم بهش است، اما اصلاً به من نگاه نکرد. کوچه‌ای را که رد کرده بود، برانداز کرد و رفت توش. سر کوچه ایستادم. تابلوی نارنجی جهت مسجد را نشان می‌داد. گزینه‌ی داعشی منفجرشونده داشت تقویت می‌شد. قاتل زخمی که مسجد نمی‌رود. گروگانگیر هم قرار تحویل پول را تو مسجد نمی‌گذارد. جلوی مسجد ایستاده بود. درست نمی‌دیدم، ولی انگار داشت گریه می‌کرد و یک چیزهایی می‌گفت. تا اینجایش قضیه مسخره بود. فکر داعشی و انفجار و... برایم شوخی بود. ولی یارو جدی‌جدی انگار داشت اشهد می‌گفت. پارچه را چسباند به صورتش، بعد گذاشت جلوی در مسجد و رفت. اول چند قدم راه رفت بعد دوید و تو پیچ ته کوچه گم شد. نمی‌دانستم باید چه‌کار کنم. هنوز هم سناریوی انفجار به نظرم خنده‌دار بود. اما اگر جدی بود چی؟ تا نیم‌ساعت دیگر شروع می‌کردند پیش‌خوانی اذان. شاید می‌شد قبلش بروم ببینم جدی هست یا نه. شاید اگر جدی بود، تا قبل از شروع رفت‌وآمد مسجد می‌شد با خودم ببرمش یک جای خلوت. قیافه‌ی بابا آمد تو ذهنم. وقتی بهش خبر می‌دادند پسرش از مدرسه فرار کرده و بعد هم بوووووممم! منفجر شده! کاش می‌توانستم پشیمانی آن لحظه را تو چشم‌هایش ببینم. بعد سعی کردم قیافه‌ی مامان را هم تصور کنم. نتوانستم. واقعا چه‌کار می‌کرد اگر من برنمی‌گشتم؟

f.s.s
۱۴۰۱/۰۵/۰۹

داستان جالبی داشت

بابونه
۱۴۰۳/۰۹/۱۴

خیلی خوب بود. هرچقدر بگم کم گفتم. البته اره کلیشه ای بود. معلوم بود چی قراره بشه. و مدل نوشته و جوری که آدمو به خنده مینداخت رو خیلی دوست داشتم. برای حال خوب پیشنهادش می کنم.

~شهید هادی~
۱۴۰۱/۱۰/۰۷

به نظرم جالب بود و ارزش خوندن رو داره.

حجم

۴۷۲٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

حجم

۴۷۲٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

قیمت:
۳۱,۰۰۰
تومان