دانلود و خرید کتاب بنویس تا اتفاق بیفتد هنریت آن کلاوسر ترجمه غزال پارسا
تصویر جلد کتاب بنویس تا اتفاق بیفتد

کتاب بنویس تا اتفاق بیفتد

معرفی کتاب بنویس تا اتفاق بیفتد

کتاب بنویس تا اتفاق بیفتد نوشتۀ هنریت آن کلاوسر و ترجمۀ غزال پارسا و مریم جمشیدیان است. انتشارات تحول این کتاب را منتشر کرده است. این کتاب کمک می‌کند تا بدانیم چه چیزی می‌خواهیم و سپس آن را به دست بیاوریم. کتاب، از مجموعه کتاب‌های به سوی موفقیت است.

درباره کتاب بنویس تا اتفاق بیفتد

کتاب بنویس تا اتفاق بیفتد به ما کمک می‌کند تا با یادگیری کنش نوشتن به اهداف و آرزوهای خویش برسیم.

کتاب، داستان‌هایی از افرادی عادی می‌گوید که قوانین این کتاب را به بهترین شکل به‌کار گرفته و به نتایج مطلوبی رسیده‌اند. هدف از آوردن این داستان‌ها در این کتاب بیان کردن فوق‌العاده بودن این افراد نیست. بلکه برای این است که متوجه شوید شما تا چه اندازه فوق‌العاده هستید و عمیقاً به این نکته پی ببرید. زمانی که این کتاب را کامل مطالعه کردید و تمرین‌های آن را انجام دادید می‌آموزید که «چگونه بنویسید تا برای شما اتفاق بیوفتد».

این کتاب به برخی از سؤالاتی  که ممکن است برای‌تان به‌ وجود آمده باشد، پاسخ می‌دهد:

۱. من نوشتن را دوست ندارم. این نوع نوشتن چگونه است؟ (به فصل اول رجوع کنید.)

۲. نمی‌دانم چه چیزی می‌خواهم. (به فصل دوم رجوع کنید.)

۳. چه می‌شود؟ چه می‌شود اگر؟ چه می‌شود اگر آنچه را که می‌خواهم را به دست نیاورم؟ چه می‌شود اگر به‌دست آورم؟ می‌ترسم. (به فصل پنجم رجوع کنید.)

۴. چگونه تفاوت بین خواستن چیزی و آمادگی برای دریافت آن را بدانم؟ (به فصل چهارم رجوع کنید.)

۵. آیا ممکن است برای رسیدن به یک هدف بیش از یک راه وجود داشته باشد؟ (به فصل هشتم و فصل بیستم رجوع کنید.)

۶. چطور بفهمم در مسیر درستی هستم؟ (به قسمت در جستجوی علائم و نشانه‌ها در فصل اول رجوع کنید.)

۷. آیا می‌توانم در یک زمان بیش از یک هدف داشته باشم؟ (به انباشتن در فصل دوازدهم رجوع کنید.)

۸. وقتی گیر کردم چه کنم؟ (به جعبه پیشنهاد در فصل سوم، نزدیک آب بروید در فصل نهم، رها شوید در فصل ششم، صیقل دادن نارگیل در فصل اول و نوشتن نامه‌ای به خدا در فصل پانزدهم مراجعه کنید.)

۹. آیا اهمیت دارد که من تا چه اندازه مهم هستم؟ (به داستان سیدنی در فصل هفتم مراجعه کنید.)

۱۰. چه طور رویایم را زنده نگه دارم؟ (به تمرکز روی نتایج در فصل هشتم رجوع کنید.)

۱۱. آیا حمایت دیگران به من کمک می‌کند یا باید خودم به تنهایی ادامه دهم؟ (به گروه سیمور در فصل سیزدهم رجوع کنید.)

۱۲. تفاوت بین فانتزی و تصور کردن در تعیین هدف چیست؟ (به داستان بیل در فصل یازدهم رجوع کنید.)

۱۳. چرا می‌ترسم رویای بزرگی داشته باشم تا آنچه می‌خواهم به‌دست آورم؟ (به داستان مارک در فصل دوم رجوع کنید.)

۱۴. چه می‌شود اگر بنویسم و اتفاق نیوفتد؟ (به بررسی شکست‌ها در فصل بیستم رجوع کنید.)

۱۵. برای کامل کردن این چرخه چه کاری باید انجام دهم؟ (به قدردانی در فصل نوزدهم رجوع کنید.)

خواندن کتاب بنویس تا اتفاق بیفتد را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران حوزۀ خودشناسی و خودیاری پیشنهاد می‌کنیم.

درباره هنریت آن کلاوسر

هنریت آن کلاوسر دکترای ادبیات انگلیسی دارد. او نویسنده‌ای مستقل، استاد دانشگاه و مربی کارگاه‌های متعدد است.

کلاوسر در دانشگاه‌های نیویورک، لس‌آنجلس، سیاتل و «لثبریج» کانادا در «آلبرتا» تدریس می‌کند.

اولین کتاب هنریت آن کلاوسر «نوشتن روی دو سمت مغز» نام دارد. این کتاب، مشکلاتِ به تعویق انداختن و پرداختن به اضطراب نوشتن را مشخص و بررسی می‌کند. با این کتاب می‌آموزیم چگونه باید «نوشتن» را از «ویرایش کردن» تفکیک کرد. کتاب، ابتدا به شما نحوه نوشتن و پس از آن ویرایش کردن و اصلاح کردن کلمات را می‌آموزد، نه اینکه در یک زمان هر دو کار را باهم انجام دهید. کتاب نوشتن روی دو سمت مغز، نحوه مصاحبه با منتقد درونی یا همان صدای شاکی درونی شما است که شما را عقب نگه می‌دارد. همچنین این کتاب مفهوم تندنویسی را بیان می‌کند.

این نویسنده، سال‌ها کارگاه‌های آموزشی برای شرکت‌های مختلف در سراسر کشور و همچنین سمینارهایی برای انجمن‌های دولتی برگزار کرده. این جلسات در رابطه با مسائلی بودند که او در کتاب دوم خود، با عنوان «قلب خود را روی کاغذ بیاور» بیان کرده است. این کتاب، از آزادی در نوشتن و ارتباطات استفاده می‌کند و نشان می‌دهد چگونه در این دنیای بزرگ می‌توانیم به یکدیگر متصل بمانیم.

بخشی از کتاب بنویس تا اتفاق بیفتد

«از شما می‌خواهم بدون مقدمه و قبل از مطالعه این قسمت و قسمت‌های دیگر کتاب، لیست اهدافتان را بنویسید. به یک کافی‌شاپ بروید، یک فنجان قهوه یا چای سفارش دهید و اهدافتان را همان‌جا بنویسید. یا به خانه بروید، موسیقی موردعلاقه خود را پخش کنید و شروع به نوشتن اهدافتان کنید. وقت را هدر ندهید. به سرعت بنویسید و یک صفحه کامل را پر کنید. اگر هدفی دارید که زیادی پیچیده است و کمی غیرواقعی به نظر می‌رسد، آن را هم یادداشت کنید و جلوی آن یک علامت ستاره قرار دهید. از زیاد خواستن نترسید. بخواهید و به اینجاه‌طلبی خود ادامه دهید. با تمام قلب خود بنویسید. تا جایی که صفحه شما جا دارد بنویسید و فهرست را تا جای ممکن طولانی و طولانی‌تر کنید.

«لو هولتز»، مربی مشهور فوتبال آمریکایی، در سال ۱۹۶۶ و در سن بیست و هشت سالگی، در اقدامی پشت میز ناهارخوری خود نشت و لیستی شامل صد و هفت هدف غیرممکن را برای خود نوشت. او در حالی این لیست را آماده کرد که به تازگی شغلش را از دست داده بود، هیچ پولی در بانک نداشت و همسرش «بث» سومین فرزندشان را باردار بود. وقتی همسرش کتاب جادوی بزرگ فکر کردن اثر دیوید شوارتز را برای انگیزه دادن به لو داد، او ابتدا دلسرد شد. او می‌گوید: «افراد زیادی از جمله خود من وجود دارند که هیچ کار خاصی در زندگی انجام ندادند. این کتاب می‌گوید: قبل از اینکه بمیرید، باید لیست تمام اهدافی که می‌خواهید به‌دست آورید را بنویسید.» اهدافی که او در پاسخ به چالش نوشته بود، اهداف شخصی و حرفه‌ای بودند. بیشتر آن‌ها برای یک مرد بیکار بیست و هشت ساله غیرممکن بودند. او در فهرست خود شام خوردن در کاخ سفید، حضور در «برنامه تلویزیونی امشب»، ملاقات با پاپ، سرمربیگری تیم «نوتردام»، کسب یک قهرمانی ملی، مربی سال شدن، فرود روی یک ناو هواپیمابر، سوراخ کردن یکی از آن‌ها و پریدن از هواپیما را نوشته بود. اگر وب‌سایت لو هولتز را چک کنید، عکس‌های او با پاپ، با رئیس جمهور «رونالد ریگان» در کاخ سفید، و قهقهه زدن با «جانی کارسون» را خواهید دید. به‌علاوه شرحی از پرش از هواپیما را هم می‌خوانید. او از صد و هفت هدف که در سال ۱۹۶۶، در سن بیست و هشت سالگی و پشت میز ناهارخوری‌اش نوشت، به هشتاد و یک مورد دست یافت. پس شما هم می‌توانید رویا داشته باشید. حتی رویای غیرممکن!

«ریچارد بولز» می‌گوید: «یکی از ناراحت کننده‌ترین جملات در دنیا این است: «آه، بیایید واقع‌بین باشیم!»» فقط آرزو کنید! آرزوهایی مثل: فتح کوه کلیمانجارو، وقف یک بیمارستان یا دانشگاه، نوشتن یک اپرا، ساخت یک پرورشگاه، پدر و مادر بهتری بودن، نواختن فلوت در «سالن کارنیج»، کشف درمان برای یک بیماری لاعلاج، دریافت یک حق امتیاز، حضور در تلویزیون و یا یک طرح فوق‌العاده که می‌توانید بدون در نظر گرفتن دو فاکتور زمان و پول به آن‌ها برسید. پول و زمان موضوع مهمی نیستند؛ نه پول هدف است و نه زمان یک فاکتور است!»

کاربر 7495314
۱۴۰۲/۰۸/۱۶

کتابی خوبیه

من این اتفاق را در تمام لحظات می‌بینم و مشاهده می‌کنم که مردم رویاهایشان را به حداقل می‌رسانند. به جای «هنرمندی در سایه» بودن، از محدوده امن خود بیرون بیایید، به نور وجود الهی در زندگی برسید و آن را لمس کنید.
ملیکا بشیری خوشرفتار
نوشته‌ها نیرویی به من می‌دهند که نمی‌توانم آن را انکار کنم.
ملیکا بشیری خوشرفتار
فعالیت در اینجا باعث ایجاد تحرک در جای دیگری می‌شود. بنویسید تا اتفاق بیافتد. هرگز نخواهید فهمید چه موقع سیگنال شما در جزیره دیگر فرستاده می‌شود.
ملیکا بشیری خوشرفتار
نوشتن محرکی برای سیستم فعال‌کننده شبکه‌ای است که سیگنالی را به مغز می‌فرستد: «بیدار شو، توجه کن، به جزئیات توجه کن!» زمانی که هدفتان را می‌نویسید، مغزتان تمام‌وقت کار می‌کند تا ببیند آن را دریافت کرده‌اید یا نه. همچنین علائم و سیگنال‌هایی را که تمام‌وقت آنجا هستند، مانند هوندای آبی را به شما نشان می‌دهد.
ملیکا بشیری خوشرفتار
وقتی در رویایتان دچار تنزل شوید، با کنکاش در دفتر تعاریف، ویژگی‌های شخصیتی شما که سایرین به آن‌ها اشاره کرده‌اند، به‌یادتان خواهد آمد. مجموعه تعاریف علامت و سیگنال هم هستند. شما بیش از آنچه درک کنید قدرت دارید، مگر اینکه آن‌ها را کنار هم ببینید و متوجه الگوی ستایش‌ها بشوید.
ملیکا بشیری خوشرفتار
بیان هدف می‌تواند جامعه را به سمت فعال شدن سوق دهد. همین موضوع راجع به شما هم صادق است. اگر یک نیاز، یک فرصت و یا یک مفهوم را بیان کنید، مغزتان به سمت مراحل متنوعی حرکت می‌کند.
ملیکا بشیری خوشرفتار
در دست داشتن کتاب سکان یا دفتر مختصر و مفید، تالاموس شما را برای هشدار دادن به پوسته برمی‌انگیزاند که بگوید بیدار شوید. چشمانتان را باز کنید، نگاه کنید، علائم پیرامونتان را ببینید. زندگی طرف شما است و این علائم را با توجه کردن پیگیری کنید تا به سمت شما بیایند.
ملیکا بشیری خوشرفتار
آن‌ها با گرمی به من گفتند داشتن دفتری برای ثبت برداشت‌های خود باعث می‌شود تا هوشیار باشند. این کار باعث شد آگاه‌تر باشند و بیشتر فکر کنند.
ملیکا بشیری خوشرفتار
اختصاص دادن جایی برای یادداشت کردن ایده‌ها و نگهداری آن‌ها، به همراه یک خودکار کنار دفترچه پیامی مبنی بر اینکه: «من آماده دریافت داده‌های تو هستم!» به مغز می‌فرستد. داشتن یک کتابچه کوچک ایده‌هایتان را تازه نگه می‌دارد و زمانی که آن را انجام می‌دهید، مغز شما هیجان‌زده می‌شود.
ملیکا بشیری خوشرفتار
پادشاه قصه آلیس در سرزمین عجایب می‌گوید: «وحشت آن لحظه را هرگز فراموش نخواهم کرد.» ملکه به سرعت می‌گوید: «به هر حال اگر آن را یادداشت نکنی فراموش خواهی کرد.» پیشنهاد می‌کنم دفترچه کوچکی بخرید که همیشه همراهتان باشد تا اگر به‌طور ناگهانی ایده‌هایی به ذهنتان آمدند، آن‌ها را یادداشت کنید.
ملیکا بشیری خوشرفتار
ایده‌ها و افکار به سرعت نور می‌آیند و می‌روند.
ملیکا بشیری خوشرفتار
خبر بد این است که بهترین برنامه‌ها و ایده‌ها، بدون ثبت کردن و مرور کردن از بین می‌روند.
ملیکا بشیری خوشرفتار
صیقل دادن نارگیل‌ها نوعی هم‌زمانی یونگی ایجاد می‌کند که هم‌گرایی رویدادهای معنادار است. بنویسید تا واضح شود. فعالیت در اینجا باعث ایجاد تحرک در جای دیگری می‌شود. بنویسید تا اتفاق بیافتد. هرگز نخواهید فهمید چه موقع سیگنال شما در جزیره دیگر فرستاده می‌شود.
ملیکا بشیری خوشرفتار
سیستم فعال‌کننده شبکه‌ای در ساقه مغز قرار دارد که به اندازه انگشت کوچک است و شامل گروهی از سلول‌ها است که کارشان طبقه‌بندی و ارزیابی اطلاعات و داده‌های ورودی است. این قسمت اطلاعات لازم و ضروری را به قسمت فعال مغز و موارد غیرضروری را به ضمیر ناخودآگاه می‌فرستد. این قسمت باعث بیدار شدن و هوشیاری مغز می‌شود و باعث می‌شود وقتی کودک شما گریه می‌کند از خواب عمیق بیدار شده و به اتاق او بروید. این قسمت همچنین تمام صداهایی را که در شب به گوش ما می‌رسد مانند صدای چکه‌کردن شیر آب، جیرجیرک و یا رفت و آمد در خیابان و ... را ارزیابی کرده، صداهای غیرضروری را فیلتر می‌کند و فقط در صورتی که صدایی مهم وجود داشته باشد ما را بیدار می‌کند.
ملیکا بشیری خوشرفتار
نوشتن رویاها و آرزوها مانند فرستادن یک علامت به سوی کائنات است که می‌گوید: «برای بازی آماه هستم.»
ملیکا بشیری خوشرفتار
نوشتن رویاها و آرزوها مانند فرستادن یک علامت به سوی کائنات است که می‌گوید: «برای بازی آماه هستم.»
ملیکا بشیری خوشرفتار
حقیقت این است که اغلب راهنمایی شخصی و مستقیمی در دسترس ما است، اما ما آن را نمی‌بینیم یا نمی‌شنویم یا اگر پیام‌ها را بگیریم، آن‌ها را به‌طور تصادفی رد می‌کنیم که باعث از دست رفتن ماهیت آن‌ها می‌شود. ما به این رویدادها به عنوان «هم‌زمانی‌ها» نگاه می‌کنیم؛ رویدادهای ایزوله شده‌ای که به راحتی شانس یا تصادف نامیده می‌شوند. ترجیح می‌دهم آن‌ها را «رویداد» بنامم که بخشی از یک الگو هستند. اینگونه رویدادها یک علامت یا یک سیگنال هستند.
ملیکا بشیری خوشرفتار
«ریچارد بولز» می‌گوید: «یکی از ناراحت کننده‌ترین جملات در دنیا این است: «آه، بیایید واقع‌بین باشیم!»»
ملیکا بشیری خوشرفتار
از زیاد خواستن نترسید. بخواهید و به اینجاه‌طلبی خود ادامه دهید. با تمام قلب خود بنویسید. تا جایی که صفحه شما جا دارد بنویسید و فهرست را تا جای ممکن طولانی و طولانی‌تر کنید.
ملیکا بشیری خوشرفتار
«اسکات آدامز» خالق داستان‌های مصور «دیلبرت»، مجموعه کاملی از رویاهای نوشته شده دارد که قدم به قدم به‌وقوع پیوسته‌اند. آدامز می‌گوید: «وقتی یک هدف را می‌نویسید، شاهد رویدادهایی خواهید بود که منجر به تحقق یافتن آن هدف می‌شود.»
ملیکا بشیری خوشرفتار

حجم

۱۵۹٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

حجم

۱۵۹٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

قیمت:
۴۹,۵۰۰
تومان