دانلود و خرید کتاب هدیه ای برای دو نفر جک کانفیلد ترجمه الهام السادات مکی

معرفی کتاب هدیه ای برای دو نفر

کتاب هدیه ای برای دو نفر نوشتهٔ جک کانفیلد و مارک ویکتور هانسن با ترجمهٔ الهام السادات مکی در انتشارات دید مثبت چاپ شده است. کتاب حاضر حاوی داستان‌های کوتاهی به زبان انگلیسی است که ترجمه فارسی آنها نیز آورده شده است.

درباره کتاب هدیه ای برای دو نفر

در داستان «هدیه‌ای برای دو نفر» می‌خوانیم که راوی داستان به همراه دوستانش برای گردش در شهر می‌روند. «رابی» گرسنه می‌شود و برای خرید هات‌داگ می‌رود. زمانی که راوی داستان و دوستش رابی می‌خواهند پول را بپردازند مرد فروشنده می‌گوید: «این هدیه امروز من به شماست.» آنها دوباره به پارک برمی‌گردند. مرد بی‌خانمانی را می‌بینند که ته مانده غذای آنها را می‌خواهد. رابی به مغازه هات‌داگ‌فروشی می‌رود و برای او غذا می‌گیرد و می‌گوید: «من فقط محبتی را که در حق من شده بود، به دیگری انتقال دادم.» راوی داستان فهمید که چگونه سخاوت و بخشش می‌تواند از شخصی به شخص دیگری انتقال یابد.

 برخی دیگر از عنوان‌های این داستان‌ها عبارتند از: «دلتنگی برای دوشیزه بزرگ»؛ «روز تولد»؛ «برادر بزرگ من»؛ «دوستت دارم پدر»؛ «درس‌هایی از بیسبال» و «هدایایی برای مادر»

کتاب هدیه ای برای دو نفر را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب به علاقه‌مندان به داستان‌ کوتاه و مطالعهٔ داستان‌ به زبان انگلیسی پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب هدیه ای برای دو نفر

اگر چه زیبایی ظاهری او چشمگیر بود، اما این زیبایی معنوی و درونی‌اش است که من همیشه به یاد می‌آورم. او همیشه به فکر دیگران بود و سنگ صبورشان محسوب می‌شد. حس شوخ‌طبعی‌اش روزت را روشن می‌ساخت و حرف‌های عاقلانه‌اش همواره همانی بود که می‌خواستی بشنوی. او نه تنها قابل تحسین بود، بلکه مورد احترام همگان هم بود.

در این زمانه که هر چیزی مایهٔ غرور و مباهات است، او بی‌نهایت فروتن بود.

لازم به گفتن نیست که ازدواج با او رویای هر مردی بود. به خصوص من. من روزی یکبار با او به کلاس می‌رفتم و روزی که با او ناهارخوردم، روی ابرها پرواز می‌کردم.

با خودم فکر می‌کردم:‌ «اگر روزی بتوانم با کسی مثل سوزی سامرز ازدواج کنم، دیگر در زندگی‌ام به هیچ زنی نگاه نخواهم کرد.»

اما با خود حساب می‌کردم که چنین انسان بی‌نظیری حتماً با کسی ازدواج خواهد کرد که خیلی خیلی بهتر و بالاتر از من است. با وجود اینکه من رئیس هیئت دانشجویی بودم، اما می‌دانستم که کوچکترین شانسی ندارم.

بنابراین روز فارغ‌التحصیلی با بزرگترین و اولین شخص زندگی‌ام خداحافظی کردم. یکسال بعد بهترین دوست او را در یک مرکز خرید ملاقات کردم. ناهار را با یکدیگر خوردیم. همچنان‌که لقمه در دهانم بود از او راجع به سوزی پرسیدم.

While her physical beauty was astounding, it was her invisible beauty I shall always remember. She really cared about other people and was an extremely talented listener. Her sense of humor could brighten your entire day and her wise words were always exactly what you needed to hear. She was not only admired but also genuinely respected by members of both sexes. With everything in the world to be conceited about, she was extremely humble.

Needless to say, she was every guy’s dream. Especially mine. I got to walk her to class once a day, and once I even got to eat lunch with her all by myself. I felt on the top of the world.

I would think, “If only I could have a girlfriend like Susie Summers, I’d never even look at another female.” But I figured that someone this outstanding was probably dating someone far better than myself. Even though I was president of the student body, I just knew I didn’t stand a ghost of a chance.

So at graduation, I said farewell to my first big crush.

A year later, I met her best friend in a shopping center and we had lunch together. With a lump in my throat, I asked how Susie was.

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۵۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

حجم

۵۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

قیمت:
۱۷,۰۰۰
تومان