کتاب عصب شناسی الهیات و تجربه دینی
معرفی کتاب عصب شناسی الهیات و تجربه دینی
کتاب عصب شناسی الهیات و تجربه دینی نوشتهٔ علیاکبر ضیایی در انتشارات بین المللی امین چاپ شده است. اگر بتوانیم بین الهام و کشف و تجارب دینی اصیل با هذیانات و توهمات برخی افراد مبتلا به اختلالات روانی به مدد دین و علم تفکیک قائل شویم در آن صورت هم جامعه را از رواج عرفانهای کاذب و اعتقادات توهمی نجات دادهایم و هم بهسلامت روانی و فکری افرادی که به این اختلالات مبتلا شدهاند کمک شایانی نمودهایم. برای آشنائی خواننده با چنین رویکردی علمی و دینی به عرفانهای کاذب مانند جریان اباحیگری صوفیانه و جریانهای دینی خودساخته چون بهائیت و بابیت به کیفیت بهکارگیری علم عصبشناسی و اصول نوین روانشناسی در تبیین جریانهای دینی اشاره کردهایم.
درباره کتاب عصب شناسی الهیات و تجربه دینی
این کتاب از دو بخش تشکیل شده است. در بخش نخست بهنقد تقلیلگرایی در مطالعات دینی و بخش دوم به عصبشناسی الهیات و پدیده وحی پرداخته شده است. علم عصبشناسی الهیات یا نوروتئولوژی که در سالهای اخیر ظهور یافته است تجربههای دینی چون کشف شهودی، الهامات، دیدن هاله نور، تکلم به زبانها، ادراک وحدت مطلقه و وحدت وجود و مانند آنها را از دیدگاه علم عصبشناسی مورد بررسی قرارداده است و بسیاری از عصبشناسان حیطهای تحت عنوان عالم ارواح را به عالم کوچک مغز تقلیل دادهاند و آگاهی و تجربههای معنوی را به حرکت یونهای مثبت و منفی در نورونها و بلوکه شدن سیستم عصبی از انتقال پالسهای الکتریکی در اثر عوامل محیطی و گاه آیین دینی چون دعا خواندن و تعمق معنوی نسبت دادهاند و هرگز از نقش عالم ماوراءالطبیعه در عالم جسمانی سخنی به میان نیاوردهاند.
در بخش اول گفتهایم که دین دارای وجوه و سطوح متفاوت و گوناگون است و شناخت هر یک از این وجوه نیازمند بهکارگیری روشی خاص میباشد و بدیهی است که استفاده از یک روش برای شناخت کلیت دین مانع از نگرش دقیق و جامع به همه ابعاد آن میگردد. بهعنوانمثال برای شناخت روانشناسی دینی باید از ابزارهای روانشناسانه و برای اثبات وجود روح از روش فلسفی و نه تجربی بهره گرفت، بنابراین استفاده از روش فلسفی برای شناخت ابعاد روانشناسانه دین درست نمیباشد و برای اثبات وجود خدا و روح مجرد و هدف غائی خلقت نمیتوان از ابزارهای تجربی بهره گرفت.
در بخش دوم کتاب به علم نوظهور عصبشناسی الهیات و پدیده وحی و تا حدودی به آسیبشناسی علم نوروتئولوژی در بررسی تجربه دینی از منظر علم عصبشناسی پرداختهایم. در این بخش از کتاب به تعریف عصبشناسی الهیات و محدوده آن از نظر دانشمندان علوم طبیعی میپردازیم و بیان میکنیم که این علم با نفی عالم ماوراءالطبیعه نتوانسته است ملاکی برای شناخت "امر مطابق با واقع" و "غیر مطابق با واقع" ارائه نماید، اما درهرحال از این علم میتوانیم در شناسائی تأثیرات مکاشفه، الهام، رؤیای صادقه، لامکانی و لازمانی در عرفا و فنای فی الذات بر جسم انسانها استفاده نماییم و نباید این تجارب را که بهعنوان تجارب دینی اصیل میدانیم ناشی از اختلالات روحی و روانی بپنداریم. امیدوارم این کتاب بتواند تا حدودی راه را برای ورود مباحث علم عصبشناسی الهیات در میان رشتهها در دانشگاهها و مراکز علمی کشورمان هموار سازد. در اینجا بر خود لازم میدانم از زحمات همسرم خانم زهرا کدخدا مزرجی که در ویراستاری و ارائه نظریات کارشناسی به اینجانب مساعدت نمودند سپاسگزاری نمایم.
کتاب عصب شناسی الهیات و تجربه دینی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به مطالعه دربارهٔ تجربههای دینی پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب عصب شناسی الهیات و تجربه دینی
احساسات و تفکر نیز همچنین تولیداتی از انگیزشهای الکتریکی هستند که این انگیزشها به بخش خاصی از مغز میرسند و یا از آن بخش به وجود میآیند. حرکت نیز توسط انگیزش الکتریکی در بخشی از مغز که مرتبط با حرکت و انتقال میباشد به وجود میآید و از آنجا به ماهیچههای بدن ما فرستاده میشوند و بدین معنی که هرگاه ما کاری انجام میدهیم، فکر میکنیم، احساس میکنیم و یا هر تجربه دیگری را انجام میدهیم در حقیقت با مغزمان در ارتباط هستیم. حتی تمامی تصور ما از بدن خودمان نیز بهگونهای در مغز ما مورد "بازخوانی" قرار میگیرد. نواری از بافت کورتکس مغز مسئولیت "بازخوانی" بخشهای مختلف اعضای بدن ما را برعهده دارد. بهعنوانمثال اگر انگیزش الکتریکی که از دریافتکننده حسی در انگشت سبابه شروع میشود و به بخشی از کورتکس (قشر) مغز که برای دریافت "بازخوانی" آن انگشت اختصاصیافته است برسد در آن صورت ما میتوانیم احساس در آن بخش از بدن را درک کنیم. پدیده قطع عضو در انسان میتواند بهخوبی چگونگی ایجاد چنین حس و ادراکی را نشان دهد. این پدیده ممکن است برای هرکسی که عضوی از اعضای بدنش مانند دست را ازدستداده است اتفاق افتد. علیرغم قطع شدن آن عضو، فرد میتواند همان احساس عضو را تجربه کند، زیرا هنوز انگیزشهای الکتریکی به آن بخش از مغز که مسئول "بازخوانی" آن عضو هستند میرسد.
حجم
۱۰۱۶٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۴۵ صفحه
حجم
۱۰۱۶٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۴۵ صفحه
نظرات کاربران
اسم پر طمطراق و فاقد محتوا!!