
کتاب علم و دنیای نادیدنی
معرفی کتاب علم و دنیای نادیدنی
کتاب الکترونیکی «علم و دنیای نادیدنی» نوشتهٔ آرتور استنلی ادینگتون و با ترجمهٔ علی اکبر ضیایی، توسط نشر بینالمللی امین منتشر شده است. این اثر در دستهٔ ناداستان و فلسفهٔ علم قرار میگیرد و به بررسی نسبت علم و دین، مرزهای دانش تجربی و معنویت، و پرسشهای بنیادین دربارهٔ هستی میپردازد. ادینگتون، اخترفیزیکدان و فیلسوف علم، در این کتاب تلاش میکند پلی میان یافتههای علمی و تجربههای عرفانی برقرار کند و به دغدغههایی چون منشأ جهان، جایگاه انسان، و معنای زندگی بپردازد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب علم و دنیای نادیدنی
«علم و دنیای نادیدنی» اثری ناداستانی و فلسفی است که بر پایهٔ مجموعه سخنرانیهای ادینگتون در سال ۱۹۲۹ شکل گرفته است. ساختار کتاب بهصورت فصلبندیشده و موضوعمحور است و هر بخش به یکی از جنبههای ارتباط علم و دین، فلسفهٔ علم، یا تجربهٔ انسانی میپردازد. ادینگتون در این کتاب، با نگاهی جامع و چندوجهی، سعی دارد مرزهای میان علم تجربی و معنویت را بررسی کند و نشان دهد که این دو حوزه نهتنها در تضاد نیستند، بلکه میتوانند مکمل یکدیگر باشند. او از منظر یک دانشمند و فیلسوف، به موضوعاتی چون فرگشت، پیدایش انسان، رابطهٔ انسان با جهان و خدا، دامنهٔ نظریات فیزیکی، تجربهٔ علمی و نگرش عرفانی، و اهمیت معانی در پژوهش علمی میپردازد. کتاب با زبانی تحلیلی و گاه شاعرانه، خواننده را به تأمل دربارهٔ جایگاه علم در فهم هستی و نقش تجربههای معنوی در زندگی انسان دعوت میکند. قالب کتاب بیشتر تحلیلی و تأملی است تا آموزشی یا صرفاً گزارشی، و مخاطب را با پرسشهای بنیادین دربارهٔ واقعیت، آگاهی و معنویت روبهرو میسازد.
خلاصه کتاب علم و دنیای نادیدنی
کتاب «علم و دنیای نادیدنی» با مروری بر تاریخ کیهان و فرگشت، از آشوب اولیهٔ جهان تا پیدایش انسان آغاز میشود. ادینگتون با توصیف شکلگیری کهکشانها، ستارگان و سیارات، به نقش تصادف و نظم در پیدایش منظومهها و در نهایت حیات اشاره میکند. او ویژگی منحصربهفرد عنصر کربن و اهمیت آن در شکلگیری حیات را برجسته میسازد و سپس به ورود انسان به صحنهٔ هستی میپردازد؛ موجودی که نه بهخاطر قدرت جسمانی، بلکه بهواسطهٔ ذهن جستوجوگر و میل به دانستن، مسیر تکامل را دگرگون میکند. در ادامه، ادینگتون به رابطهٔ انسان با جهان و خدا میپردازد و تأکید میکند که علم و دین دو قلمرو مستقل اما همافق هستند. او معتقد است که علم تنها میتواند به بخشهایی از جهان بپردازد که قابلاندازهگیری و کمیسازی هستند، درحالیکه تجربههای انسانی مانند عشق، زیبایی و معنویت، بیرون از دایرهٔ علم قرار میگیرند. ادینگتون بر اهمیت فرایند جستوجو و پرسشگری در هر دو حوزهٔ علم و دین تأکید دارد و میگوید حقیقت نهایی نه در دستیابی به پاسخ قطعی، بلکه در خود مسیر جستوجو نهفته است. در بخشهای بعدی، کتاب به دامنهٔ نظریات فیزیکی و محدودیتهای آنها میپردازد و نشان میدهد که علم، با وجود پیشرفتهایش، تنها میتواند جهان را بهصورت نمادین و ریاضی توصیف کند و از درک ذات نهایی واقعیت ناتوان است. ادینگتون به تفاوت میان دانش نمادین و تجربهٔ درونی اشاره میکند و معتقد است که آگاهی و ذهن انسان، جنبههایی از واقعیتاند که علم قادر به توضیح کامل آنها نیست. در نهایت، کتاب به تجربهٔ علمی و نگرش عرفانی میپردازد و استدلال میکند که تجربههای معنوی و عرفانی، بخشی جداییناپذیر از زندگی انسان هستند و نباید آنها را صرفاً بهدلیل غیرقابلاندازهگیریبودن، بیارزش دانست. ادینگتون بر این باور است که علم و دین، هر دو، جستوجوی حقیقت را دنبال میکنند و میتوانند بهگونهای مکمل یکدیگر باشند.
چرا باید کتاب علم و دنیای نادیدنی را بخوانیم؟
این کتاب با رویکردی میانرشتهای، به یکی از مهمترین پرسشهای فلسفی و علمی میپردازد: آیا علم و دین میتوانند همزمان به فهم جهان کمک کنند؟ ادینگتون با بهرهگیری از دانش اخترفیزیک و فلسفه، مرزهای علم تجربی را به چالش میکشد و نشان میدهد که تجربههای انسانی و معنوی نیز بخشی از واقعیتاند. خواندن این اثر فرصتی است برای بازاندیشی دربارهٔ جایگاه علم در زندگی، معنای جستوجوی حقیقت، و نسبت میان دانش و ایمان. مخاطب با مطالعهٔ این کتاب، با دیدگاههای نو دربارهٔ رابطهٔ علم و معنویت، و محدودیتهای دانش تجربی آشنا میشود و میتواند افقهای تازهای برای اندیشیدن به هستی و انسانیت بیابد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ «علم و دنیای نادیدنی» برای علاقهمندان به فلسفهٔ علم، دانشجویان و پژوهشگران حوزههای فیزیک، فلسفه و الهیات، و کسانی که دغدغهٔ نسبت علم و دین یا معنای زندگی را دارند، مفید است. این کتاب بهویژه برای افرادی که به دنبال درک عمیقتر از مرزهای دانش تجربی و جایگاه تجربههای معنوی در زندگی هستند، پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب علم و دنیای نادیدنی
«با نگاهی به اعماق گذشته، آغاز جهان را چنین تصور میکنیم: هرجومرجی نخستین که با گذر زمان به کیهانی منظم و شناختهشده بدل شد. این گستره بیکران ذهن را به هراس میافکند؛ فضایی بیپایان، نه به معنای بینهایت مطلق، بلکه آنگونه که در نظریهای شگفتانگیز از علم توصیف شده است. جهان، در آن زمان، پیساختار و تقریباً تهی بود. اما در نخستین مرحلهای که میتوان تصور کرد، خلاً به شکلی ناپیوسته با ذراتی ریز از بار الکتریکی شکافته شده بود؛ جوانههایی از چیزهایی که در آینده به وجود میآمدند. ذراتی با بار مثبت و منفی که بیهدف در خلوت فضا سرگردان بودند و تنها گهگاه آنقدر به یکدیگر نزدیک میشدند که تعامل یا دوری از یکدیگر معنا پیدا کند. این ذرات در سراسر فضا پراکنده بودند؛ آنچنان که همهجا را پرکرده بودند. اما خلاً آنقدر غالب بود که اگر خالیترین فضاهای روی زمین را با آن مقایسه کنیم، همچون جایگاهی پر ازدحام مینمایند. در آغاز، جهان گسترده بود، تنها بود و در تاریکی عمیقی فرورفته بود. تاریکی بر همه چیز سایه افکنده بود، چرا که هنوز نوری نبود.»
حجم
۵۱۷٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
حجم
۵۱۷٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه